به گزارش مسیر اقتصاد اپستین یکی از محققان اقتصاد پولی در سال ۲۰۱۳ در مقاله ای تحت عنوان بانک مرکزی توسعه گرا، اهداف مختلف سیاست پولی بانک مرکزی در دوران جدید را مورد بحث و بررسی قرار داده است.
به عقیده وی، سیاست های پولی می تواند منجر به حرکت رو به جلوی اقتصاد شود و تنها نباید به صورت منفعلانه به کار گرفته شود. در این راستا، نقش بانک مرکزی به ویژه در کشورهای در حال توسعه پررنگ است.
۴ هدف سیاست پولی بانک مرکزی در اقتصاد
اپستین در این مقاله ۴ هدف برای سیاست پولی در اقتصاد مطرح کرده که به قرار زیر است:
هدف گذاری اشتغال: بانک مرکزی در اقتصاد میتواند تعدادی از اهداف توسعه ای مرتبط با نیازهای خاص اقتصاد خود را تعریف کند و از طریق سیاست های پولی، از آن حمایت نماید؛ تا بدینوسیله، اشتغال را افزایش دهد.
رشد اقتصادی: رشد اقتصادی یک هدف ذاتی دیگر برای بانک مرکزی است و به نظر میرسد حداقل در کوتاه مدت تحت تاثیر سیاست اقتصادکلان مثل سیاست پولی باشد. علاوه بر این متغیرهای مهم دیگر مثل اشتغال و سرمایه گذاری بطور زیادی از رشد اقتصادی متاثر میشوند.
البته وسعت و گستردگی این هدف میتواند آنرا نسبت به اهداف سرمایه گذاری و اشتغال، کمتر تابع سیاست پولی و اعتباری کند. همچنین گستردگی این هدف ممکن است به مسائلی با اولویت اجتماعی بالا مثل کاهش فقر و بیکاری ارتباط مستقیم کمتری داشته باشد.
سرمایه گذاری: برای برخی کشورها، ایجاد اشتغال ضرورری ترین مساله اقتصاد کلان نیست؛ بلکه رشد مولد یک دغدغه مهمتر است. اگر بانک مرکزی هدف سرمایه گذاری را باید با توجه به محدودیت تورمی تطبیق دهد، این مساله میتواند در چارچوب هدف گذاری قرار گیرد. در اینجا بانک مرکزی نرخ های هدفی برای سرمایه گذاری اتخاذ میکند و ارتباط بین سیاست بانک مرکزی و سرمایه گذاری، تورم و دیگر متغیرهای مهم مانند بی ثباتی نرخ ارز را برآورد میکند.
بانک مرکزی دامنه هدفی برای تورم انتخاب میکند و ارزیابی میکند که چه هدف سرمایه گذاری و هدف تورمی متناسب هم هستند. درست مانند چارچوب هدف گذاری تورم، تصمیمات سرمایه گذاری نیز باید در مورد شاخص مناسب سرمایه گذاری گرفته شوند.
مشکلی که در اینجا با آن مواجه میشویم نیز مشابه رویکرد هدف گذاری نرخ تورم خواهد بود. بهترین ابزار برای استفاده چه هست؟ اغلب بانک های مرکزی از نرخ های بهره کوتاه مدت به عنوان ابزار سیاستی خود استفاده میکنند. اما متغیرهای دیگر مانند نرخ های بهره بلندمدت و دسترسی به اعتبار، احتمالا باید ارتباط مستقیم تری با سرمایه گذاری داشته باشند.
بنابراین بانک های مرکزی ممکن است که ابزارهای موثرتر دیگری پیدا کنند؛ مانند عملیات بازار باز که به اوراق بدهی بلندمدت معطوف میشود؛ وام دهی هدایت شده (مستقیم) یا مشوق هایی مانند الزامات ذخایر مبتنی بر دارایی؛ تا بانکها را به وامدهی بلندمدت تر ترغیب کنند.
مدیریت نرخ ارز: برخی بانک های مرکزی و دولتها در آسیا و امریکای لاتین مانند چین، سنگاپور، برزیل و آرژانتین، نرخ ارز واقعی رقابتی و باثبات را به عنوان مهمترین هدف پولی و ارزی خود اتخاذ کرده اند. تکنیک های مدیریت سرمایه، انباشت ذخیره ارز خارجی و مداخله، ابزارهای کلیدی مکمل برای دستیابی به این اهداف هستند.
منبع:
(Epstein, Gerald. 2013. Developmental central banking: winning the future by updating a page from the past, Review of Keynesian Economics, , Autumn 2013, pp.287-273
انتهای پیام/ نظام مالی