به گزارش مسیر اقتصاد هفته گذشته قانونگذاران مجلس سنای آمریکا با ۹۹ رأی مثبت و بدون هیچ رأی مخالف، طرح تمدید ۱۰ ساله قانون تحریمهای ایران (ISA) معروف به قانون داماتو را تصویب کردند. پیشتر این طرح با اکثریت ۴١٩ رای موافق در برابر ١ رای مخالف در مجلس نمایندگان تصویب شده بود.
البته این مصوبه هنوز به قانون تبدیل نشده است و رئیس جمهور آمریکا می تواند آن را وتو نماید. همچنین در صورتی که رئیس جمهور آمریکا واکنشی به این مصوبه نداشته باشد، پس از ۱۰ روز این مصوبه به صورت خودکار به قانون تبدیل خواهد شد.
با این وجود، تصویب این طرح در مجلس سنای آمریکا، در کشور بحث های مختلفی را به وجود آورده است و کارشناسان و مسئولین آن را نقض برجام می دانند. لذا از آنجا که دولت در سه سال اخیر، بخش قابل توجهی از توان خود را برای به سرانجام رساندن برجام به کار گرفت، ضروری است این بحث به صورت جدی مورد بررسی قرار گیرد.
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در واکنش به مصوبه اخیر سنای آمریکا برای تمدید قانون تحریمهای ایران گفت: “مصوبه اخیر مجلس نمایندگان و سنای آمریکا برای تمدید تحریمها علیه ایران مخالف برجام و تعهدات آمریکا در حقوق بینالملل مبنی بر عدم مداخله در روابط داخلی و بینالمللی سایر کشورهاست.” پیش از این نیز رهبر انقلاب، تمدید مجدد تحریم های داماتو علیه ایران را نقض صریح برجام خوانده بودند.
البته در این زمینه لازم به ذکر است که تا زمانی که این طرح به امضا رئیس جمهور آمریکا نرسد، بر اساس متن توافق، نقض برجام نخواهد بود؛ هرچند عملا این اتفاق، ناقض روح برجام و توافقات بوده و بدعهدی آمریکایی ها را نشان می دهد؛ به ویژه آنکه ایران تاکنون هیچگونه اقدامی در نقض برجام انجام نداده و تعهدات خود را به طور کامل اجرا نموده است.
در نتیجه اگر رئیس جمهور آمریکا بخواهد این قانون را امضا کند، به صورت رسمی تعهدات خود و دولت در برجام را نقض کرده است. طبق بند ۲۶ برجام، دولت آمریکا تعهد داده است که از بازگرداندن و تحمیل مجدد تحریمهای مشخص شده جلوگیری کند.
البته این امکان وجود دارد که دولت آمریکا، کار خود را اینگونه توجیه نماید که قانون را امضا میکند اما آن را اجرا نخواهد کرد. اما بایستی توجه کرد که تصویب دوباره تحریمی که بر اساس برجام مرتبط با هستهای تلقی شده است، تا زمانی که برجام از سوی ایران نقض نشده است، به معنی نقض برجام است.
همچنین در صورتیکه این مصوبه توسط رئیس جمهور وتو شده اما کنگره و سنا با دو سوم آرا مجدد طرح را تایید کنند، وتوی رئیس جمهور از سوی آنها وتو خواهد شد و طرح به قانون تبدیل میشود. در این حالت نیز دولت آمریکا میتواند ادعا نماید که نقشی در قانون شدن مجدد تحریمها نداشته است. که البته این توجیه نیز پذیرفتنی نیست چرا که در این صورت مجلس ایران هم می تواند قوانینی را تصویب نماید که کاملا مخالف با برجام بوده و دولت در اجرای آن ناگزیر باشد.
با این اوصاف، جای سوال پیش می آید که یکی از بزرگترین اقدامات دولت که به عنوان دستاوردی بزرگ مطرح می شد، چرا در این وضعیت نامشخص و متزلزل قرار گرفته است؟
در پاسخ باید گفت که این مسئله، ریشه در موارد زیر دارد:
۱- در دستاوردهای برجام توسط دولت بیش از حد بزرگنمایی شد: دولت می توانست برجام را به عنوان یک اقدام، دارای مزایا و معایبی دانسته و اجرای آن را توجیه نماید اما این اقدام صورت نگرفت و دولت، برجام را عاری از هر نقص و مشکلی برای جامعه تبیین کرد که می تواند همه مشکلات کشور را حل نماید. حتی در بعضی موارد، آمارهایی ارائه شد که هر روز عدم اجرای برجام، چقدر زیان مالی را متوجه کشور می کند.
۲- همه تخم مرغ ها در سبد برجام گذاشته شد و بقیه مسائل به حاشیه رفت: اشتباه دیگر که جای نقد دارد، این بود که عمده توان دولت در اجرای برجام و توافق با کشورهای عضو پنج به علاوه یک به کار گرفته شد در صورتی که دولت می توانست در این مدت سه ساله، بر مقاوم سازی اقتصاد در داخل نیز تمرکز نموده و مشکلات متعدد نظام بانکی، تولید، مدیریت اقتصاد و … را حل و فصل نماید تا طی این مدت تجدید قوا شود.
۳- در تدوین متن برجام دقت کافی نشد و نظرات منتقدان در نظر گرفته نشد: یکی از مشکلاتی که از ابتدا به آن اشاره می شد، تفسیر پذیر بودن متن برجام و چندپهلو بودن آن علیرغم تلاش طاقت فرسای تیم مذاکره کننده بود. دلیل آن هم این بود که کشورهای طرف مقابل از جمله آمریکا، توان علمی و تخصصی جدی برای این مهم گذاشته بودند و ما از این توان برخوردار نبودیم. در ادامه به نظرات اندک منتقدان صاحب نظر داخلی هم توجه کمتری شد و این امر مزید بر علت گردید تا متن برجام، از قوت کافی برخوردار نباشد.
۴- هر آنچه به عنوان قوت کشور محسوب می شد و طرف مذاکره کننده دنبال آن بود داده شد: ایران به طور کامل و با همه قدرت خود که توان هسته ای بود، به پای میز مذاکره رفت و همین قدرت نیز که طرف مقابل را به مذاکره کشانده بود، به طور کامل در جریان اجرای تعهدات تسلیم شد.
۵- به طرف مذاکره کننده بیش از حد اعتماد شد: از مهمترین نکاتی که امروز همه دولتمردان نیز به آن اذعان دارند و البته رهبر انقلاب پیش از مذاکرات نیز بارها به آن اشاره نموده بودند، غیرقابل اعتماد بودن غرب به ویژه آمریکا بود که تاکنون و در جریان مذاکرات، بارها خود را نشان داده است. با این وجود اعتماد بیش از حد در ابتدا به طرف مقابل، باعث شد بعضی مسائل مورد توجه قرار نگیرد.
در پایان باید گفت که در این شرایط نیز هنوز کشور می تواند بهترین تصمیم را اتخاذ نماید و استراتژی آینده خود را متناسب با این تجربه که مهمترین بخش آن “تزلزل در برجام” است، تعیین نماید. لذا ضروری است توان بالقوه ای توسط دولت برای مقاوم سازی اقتصاد طی یک سالی که از پایان عمر دولت وجود دارد گذاشته شود؛ در این مسیر به نظر می رسد که همه قوا و نهادها نیز با دولت هماهنگ بوده و قطعا همکاری می نمایند.
بی شک اگر دولت همان توانی را که صرف مذاکره نمود، صرف مقاوم سازی اقتصاد در داخل نماید، نتایجی بسیار پایدارتر و اثرگذارتر خواهد گرفت و این خود ابزار قدرتی خواهد بود که می تواند کشورهای طرف مقابل ایران را به جای تقابل، به تعامل بکشاند.
انجام اصلاحات در نظام بانکی به منظور استقلال بانک مرکزی از شبکه بانکی و هدایت نقدینگی به سمت تولید، حمایت از پیشران های اقتصادی از جمله مسکن و واگذاری پروژه های بزرگ از جمله پروژه های عمرانی و زیرساختی دولت در قراردادهایی به مردم و بخش خصوصی، از جمله مهمترین اقداماتی است که در این مدت یک ساله می تواند به تقویت اقتصاد بیانجامد و تاثیرات نقض برجام توسط آمریکا را به حاشیه ببرد.