به گزارش مسیر اقتصاد آفریقای جنوبی از جمله کشورهایی است که مالیات بر عایدی سرمایه را در نظام اقتصادی خود به کار گرفته است. در همین راستا پیش از اقدام به قانون گذاری و تصویب این پایه مالیاتی، مطالعاتی توسط دانشمندان این کشور انجام گرفته است.
گزارش حاضر خلاصه ای از پاسخ به ابهامات و نتیجه پژوهش های موسسه تحقیقات سیاست اقتصادی آفریقای جنوبی است که تحت عنوان «ارزیابی اقتصادی استدلال های مربوط به قانون گذاری مالیات بر عایدی سرمایه آفریقای جنوبی» منتشر شده است.
درآمدهای مستقیم قابل قبول پایه مالیاتی CGT
منتقدین مالیات بر عایدی سرمایه اظهار کرده اند که مالیات پیشنهادی، درآمد قابل توجهی را برای دولت ارائه نخواهد کرد. کمیسیون تحقیقاتی کاتز[۱] در گزارش خود آورده است که که درآمد حاصل از مالیات بر عایدی سرمایه در آفریقای جنوبی ممکن است به اندازه کافی برای جبران هزینه های اداری اضافه شده ناشی از اجرای این مالیات، بزرگ نباشد؛ اما همچنان انتظار می رود که بتواند به طور مستقیم نیز درآمد قابل توجهی نصیب دولت نماید.
به طور کلی مطالعات بین المللی و تاریخی نشان دهنده سهم نسبتا کم درآمد مالیات بر عایدی سرمایه از کل درآمدهای مالیاتی دولت هاست. کاربرد این مطالعات برای وضعیت آفریقای جنوبی متفاوت است و صادق نیست. زیرا این وضعیت در بلندمدت برای کشورها بدست آمده است.
افزایش مستقیم و غیرمستقیم درآمد مالیاتی دولت با اجرای CGT
همچنین باید توجه داشت مالیات بر عایدی سرمایه علاوه بر آن که به طور مستقیم برای دولت درآمد ایجاد می کند، به صورت غیرمستقیم نیز باعث افزایش درآمد مالیاتی دولت می شود. البته درآمد مستقیم ایجاد شده برای دولت در سال های ابتدایی اجرای این پایه مالیاتی بیشتر است.
اما سازو کار تاثیر غیرمستقیم CGT بر افزایش درآمد کل مالیاتی دولت به این شکل است که چون CGT انگیزه تبدیل درآمدهای مشمول مالیات به عواید سرمایه ای معاف از مالیات را از بین می برد، پایه مالیاتی فعالیت های مولد مشمول مالیات بر درآمد را گسترش می دهد.
از این طریق با افزایش سرمایه گذاری های مولد، درآمدها و فعالیت های اقتصادی مشمول مالیات افزایش می یابد و به تبع آن درآمد مالیاتی دولت بیشتر می شود.
افزایش عواید سرمایه ای مشمول CGT بعد از چند سال
از سوی دیگر افزایش گستره مالکیت دارایی و اضافه کردن دارایی های مشمول CGT، پس از چند سال باعث افزایش چشمگیر عواید سرمایه ای مشمول مالیات بر عایدی سرمایه می شود.
به عنوان مثال در آمریکا نسبت خالص عواید سرمایه ای بر مجموع درآمد ناخالص داخلی از ۳.۶ درصد در سال ۱۹۹۰ به ۷.۳ درصد در سال ۱۹۹۷ رسیده است. نوسان عایدی سرمایه و روند رو به بالای آن در آمریکا، در نمودار ذیل مشخص است.
درآمد مالیات بر عایدی سرمایه در ایالات متحده آمریکا (۱۹۹۷-۱۹۷۴)
بر اساس این نمودار مشخص می شود که ظرفیت مالیات بر عایدی سرمایه در مطالعات موسسه کاتز دست کم گرفته شده است و ظرفیت درآمدی این پایه مالیاتی می تواند بالاتر باشد.
کشورهای دیگر هم CGT دارند، پس خروج سرمایه بی معناست
برخی از مخالفان مالیات بر عایدی سرمایه معتقدند که این پایه مالیاتی با کاهش انگیزه های سرمایه گذاری در داخل کشور منجر به خروج سرمایه می شود و رقابت بین المللی آفریقای جنوبی را تضعیف می کند.
این ادعا صحیح نیست؛ زیرا بسیاری از شرکای تجاری آفریقای جنوبی و سایر کشورها مالیات بر عایدی سرمایه را حتی با نرخ های بسیار بالاتر و سخت گیرانه تر از قانون پیشنهادی اجرا می کنند.
نقش مالیات بر عایدی سرمایه در تصمیمات سرمایه گذاری
مسئله رقابت بینالمللی برای جذب سرمایه گذاری، سوال بسیار مهمی را مطرح میکند که آیا یک کشور در صورتی که عایدی سرمایه را از مالیات معاف کند، رقابتی تر و جذاب تر برای سرمایه گذاری است یا خیر؟ در صورتی که بدون وجود نظام مالیات بر عایدی سرمایه آن کشور قادر به حمایت لازم برای بالا بردن ارزش واقعی دارایی ها نخواهد بود.
طبیعی است که هر سرمایه گذار عاقل و منطقی مالیات بر عایدی سرمایه را به ضرر ناشی از فراهم نبودن زیرساخت رشد حقیقی ارزش دارایی ها ترجیح می دهد.
فقدان مالیات بر عایدی سرمایه موجب عقب ماندگی سرمایه اجتماعی آفریقای جنوبی شده است. لذا با وجود CGT بازدهی سرمایه های اجتماعی با افزایش بهره وری سرمایه و نیروی کار افزایش می یابد. همچنین این مسئله خود موجب تقویت شرایط رشد بیشتر جذب سرمایه ها در آینده می گردد.
پینوشت:
[۱] Katz
منبع: موسسه تحقیقات سیاست اقتصادی آفریقای جنوبی yon.ir/WqEHH
انتهای پیام/اقتصاد بین الملل