مسیر اقتصاد/ وقتی حرف از رفاه کشورها زده میشود، عمده توجه به سمت وضعیت اقتصادی و اجتماعی مطلوب مردم آن میرود و گفته می شود فلان کشور بهتر است، چون اقتصاد بزرگتری دارد یا اینکه درآمد سرانه آن بالاست.
با این وجود، مشاهده وضعیت بسیاری از مردم در بعضی کشورهای با اقتصاد بزرگ نشان از درماندگی بخشی از مردم آنها دارد و این سؤال را پیش میآورد که چرا باید مردم یک کشور ثروتمند کارتنخواب، متروخواب و درمانده باشند و یا از گرسنگی سر در سطلهای زباله کنند. بهراستی چرا در بعضی کشورهای ثروتمند و با GDP بالا، آمار بالای سرقت، ناهنجاری اجتماعی و بحرانهایی که ناشی از فقر و نداری است، مشاهده می شود؟
در واقع این سوال پایه ای مطرح است که چرا صرف داشتن یک اقتصاد بزرگ نمیتواند عامل رفاه و ثبات اجتماعی باشد؟
اقتصاد بزرگ و قدرتمند به معنای عام
در دنیا بهطورمعمول وقتی حرف از اقتصاد بزرگ به میان میآید، منظور میزان حجم اقتصادی آن کشور است و شاخص این تعیین حجم نیز GDP یا همان تولید ناخالص داخلی است.
در بادی امر توجه به معنای تولید ناخالص داخلی شاید همگان را توجیه کند که این شاخص بسی ارزشمند است، زیرا این شاخص بیانکننده جمع ارزشافزوده تمام کالاها و خدماتی است که همگان تولید کردهاند.
اقتصاددانان برای محاسبه این ارزشافزوده ها معادل پولی آن را منظور میکنند تا با تبدیل همه کارها به ارزش واحد پول قابلجمع گردد و بهصورت عددی مشخص درآید. درواقع GDP جمع تمام پولهایی است که برای هر کاری در کشور پرداخت میشود. این بدان معناست که اولاً کاری که ما به ازای آن پولی ردوبدل نشود وارد محاسبه GDP نمیشود و ثانیاً ارزش هر کاری در این جمع، قیمت آن کار یا کالا یا خدمت است.
با این حال، بررسی ها نشان می دهد که این یک معنای عام از شاخص مذکور است و GDP به تنهایی نمی تواند نشان دهنده پیشرفت یا رفاه اقتصادی یک کشور باشد.
رفاه اجتماعی
در تصویرسازی از رفاه اجتماعی جامعهای متصور میشود که افراد در آن صاحب مسکن، بهداشت، سواد، تفریح و … میباشند و حداکثر بهره مندی یا امکان بهره مندی از آنچه باعث آسودگی می شود، برای آنان فراهمشده است.
علوم اجتماعی رفاه را به شکلی تعریف میکند که در مفهوم رفاه اجتماعی سه عنصر محوری وجود دارد و این سه عبارتاند از الف: حل یا کنترل مسائل اجتماعی، ب: تأمین نیازها و ج: تأمین فرصتهای برابر.
- حل یا کنترل مسائل اجتماعی: در جوامع مسائلی چون خشونت، بیکاری، استعمال مواد مخدر، فقر، خودکشی و … وجود دارند که باید بهطور منطقی شناختهشده و راهحلهایی برای آنها ارائه شود پس در شرایط رفاهی این مسائل باید حداقل کنترلشده باشند اگرچه کاملاً حلنشدهاند.
- تأمین نیازها: مقوله نیاز از ابتدا با مقوله رفاه در رابطه بوده است، نیازهایی چون مسکن ـ آموزش ـ بهداشت و … . این نیازها ممکن است «مادی ـ معنوی»، «محسوس ـ نامحسوس»، «احساس شده ـ بیانشده» باشند و یا بهعنوان نیازهای تطبیقی در رابطه با سایر اجتماعات شناختهشده باشند که برآورده شدن این نیازها باعث رضایت اجتماعی میشود.
- تأمین فرصتهای اجتماعی برابر: این مفهوم به معنی برابری فرصتها در مقابل شغل، آموزش و ارتقاء اجتماعی، صرفنظر از موقعیتهای فردی است. در صورت نابرابری فرصتها، گرایش به روشهای غیرقانونی و غیرمنطقی برای دستیابی به نیازها بروز خواهد کرد و این مشکل درنهایت به مشکلات اجتماعی منجر میشود.
بهصورت کلی رفاه اجتماعی را میتوان در کاهش فقر و جرم و افزایش امکانات و عدالت جستجو کرد. وجود افراد فقیر و گرسنه، افزایش جرم و جنایت، کمبود سواد و بهداشت و سرپناه و عدم رضایت از فرصتهای نابرابر هرکدام نمایشگر وضعیتی هستند که در یک کشور رفاه مطلوب وجود ندارد.
چرا اقتصاد بزرگ ضامن رفاه اجتماعی نیست؟
پاسخ به اینکه نسبت رفاه و GDP چگونه است نیازمند درک لایههای رفاه بخشی در جامعه است. برای این سؤال به تحلیل منطق درونی تولید ناخالص داخلی پرداخته می شود تا بهخوبی روشن گردد که در چه صورتی این تولید به جامعه حیات میبخشد.
مطابق تعریف، GDP با قیمت خدمات و کالاهای تولید شده در یک جامعه در ارتباط است و لزوماً هم اینطور نیست که همه مردم فرصت کار برابر دارند و یا اینکه همه مردم کارشان با قیمت مناسبی ارزشگذاری میشود.
برای فهم بهتر این مطلب در نظر بگیرید که در یک جامعه فرضی ۱۰ نفری حجم اقتصاد ۵۰۰ میلیون تومان است. علیالظاهر با تقسیم GDP بر جمعیت این ده نفر درامد سرانه هرکدام از این افراد باید ۵۰ میلیون تومان باشد؛ یعنی در طول سال در صورت تحقق صددرصدی برابری هرکدام این مقدار را درمیآورند و همین مقدار نیز مصرف میکنند.
حال اگر در همین جامعه ۵ نفر بیکار باشند و ۴ نفر مجموعه نفر دهم را بگردانند و آن نفر هم مجموعه کالاها و خدمات را به شکل انحصاری به فروش برساند و برای خدمت این چهار نفر که مشغولاند در سال ۱۰۰ میلیون تومان بپردازد بهنحویکه به هرکدام ۲۵ میلیون تومان برسد وضعیت به شکل دیگری خواهد بود.
در این صورت بازهم حجم اقتصاد میتواند ۵۰۰ میلیون تومان باشد که ۱۰۰ میلیون آن به چهار کارگر پرداختشده است و ۴۰۰ میلیون دیگر میتواند در قالب صادرات و یا فروش به داخل به دست آن نفر مدیر و یا سرمایهدار برسد. در این صورت در حالی حجم اقتصاد همان ۵۰۰ میلیون میباشد که ۵۰ درصد جامعه فرضی بیکار و در فقر مطلقاند، ۴۰ درصد فقیرند و زندگی سختی دارند و تنها ۱۰ درصد این جامعه از ثروت بسیار بالایی برخوردارند و هرگونه ریختوپاشی که بخواهند میتوانند داشته باشند.
ضریب جینی؛ عامل تشخیص رفاه اجتماعی در هر حجم اقتصادی
در مثال مذکور بهخوبی روشن شد که چگونه در یک جامعه ۱۰ نفره با حجم اقتصاد ۵۰۰ میلیونی میشود دو وضع کاملاً متفاوت رفاه اجتماعی را مشاهده کرد. علت این تفاوت را در توزیع ثروت در جامعه باید بررسی کرد. در یک نوع جامعه ثروت به شکل مساوی در دست همه و در شکل دیگر اغلب ثروت در دست ۱۰ درصد جامعه است. در اینجا نرخ توزیع ثروت و یا نرخ نابرابری است که مسئله را حل میکند.
ضریب جینی و یا همان شاخص تعیین نابرابری و شکاف طبقاتی، عاملی است که فهم ما از یک اقتصاد را بیشتر کرده و وجود رفاه را در هر اقتصادی و با هر سطحی روشن میکند. در واقع ضریب جینی است که درکی از میزان فقر و فساد و تبعیض در هر جامعه را به ما میدهد.
ضریب جینی که بر اساس تحلیل منحنی لورنز به دست میآید شاخصی است که بهدرستی وضعیت مثال مذکور را روشن و پاسخ چرایی تفاوت در رفاه اجتماعی را بیان میکند.
در مثال بالا دو وضعیت برای منحنی لورنز به دست میآید؛ در وضعیت برابری مطلق منحنی به شکل زیر است و ضریب جینی صفر میباشد:
در نمودار فوق که نمایشگر برابری مطلق است منحنی به شکل خط راست y=x درمیآید.
اما در وضعیتی که جامعه فرضی با همان حجم اقتصاد ۵۰ درصد فقر مطلق، ۴۰ درصد فقیر و ۱۰ درصد ثروتمند را دارد منحنی لورنز به شکل زیر درمیآید:
آنچنانکه مشاهده میشود این منحنی نسبت به خط y=x تقعر زیادی دارد و این تقعر به هر میزانی که باشد نمایشدهنده نابرابری در جامعه است. در مثال این جامعه ضریب جینی ۰.۸۰ میباشد که بیانگر نابرابری شدید در توزیع ثروت و وجود بحرانهای متعدد در این جامعه است.
درواقع این جامعه به صورت بالقوه مستعد انواع اقسام جرم و جنایت و مرگ است و درحالیکه درآمد سرانه و حجم تولید ناخالص داخلی مطلوبی هم دارد، وضعیت رفاه اجتماعی در آن نامساعد است.
درک این مهم و تأثیر ضریب جینی بهخوبی نشاندهنده ادراک اجتماعی است و جا دارد گفته شود کشوری از نظر رفاه اجتماعی پیشرفته است که هم تولید ناخالص بالایی داشته باشد و هم ضریب جینی خود را بهخوبی کاهش دهد.
در این صورت است که میتوان گفت کشور رفاه اجتماعی دارد. درواقع تحقق دو مقوله عدالت و پیشرفت بهصورت همزمان است که موجب رفاه، امنیت، شادی و بهزیستی مردم کشور میشود.