مسیر اقتصاد/ در ادامه یادداشت های پیشین پیرامون «چگونگی نقش آفرینی نخبگان در اقتصاد مقاومتی»، در این نوشتار به نقش ایشان در تجاری سازی دستاوردهای پژوهشی از طریق راه اندازی شرکت های دانش بنیان پرداخته شده است.
با اجرای “قانون حمایت از شرکتها و موسسات دانش بنیان و تجاری سازی نوآوری ها و اختراعات”، طیف وسیعی از نخبگان دانشگاهیِ موفق در دستیابی به دانش فنی در حوزه های تحقیقاتی خود، ترغیب به راه اندازی یک شرکت دانش بنیان برای تجاری سازی دستاورد خود شدند.
اگرچه راه اندازی این شرکتها یکی از مصادیق بارز در مقاوم سازی اقتصاد کشور محسوب می گردد، اما به نظر میرسد در صورت عدم تبیین تفاوت های ویژگی های «مخترع» با «کارآفرین»، می بایست در آینده منتظر ناکامی طیف وسیعی از این مخترعان نخبه بود.
برخی به اشتباه چنین می پندارند کسی که تا کنون هیچ اختراعی نداشته است، نمی تواند یک کارآفرین باشد؛ اما حقیقت این است که درصد بسیار کمی از کارآفرینان، خود، مخترع نیز بوده اند. جدول زیر، برخی از تفاوتهای کارآفرینان با مخترعان را بیان کرده است:
ویژگی |
مخترع |
کارآفرین |
هدف |
خلق شیء جدید |
ایجاد کسب و کار پایدار |
فضای کاری مورد علاقه |
کار انفرادی |
کار تیمی |
محور تحقیقات |
فعالیت علمی دلخواهانه |
فعالیت شناسایی روشهای کسب ثروت |
شهرت |
شهرت فردی |
شهرت توسط تیم کاری |
مهارت اصلی |
اختراعات مختلف و نه لزوما همگون |
بهبودهای مستمر |
ترجیح |
حل مسائل پیچیده |
حل مسائل مشتری |
مهارتهای اجتماعی |
محدود |
متوسط به بالا |
تفاوت های فوق الذکر حکایت از این واقعیت دارند که آن دسته از نخبگانی که موفق به ثبت اختراع شده اند، به دلیل تفاوت های دنیای کسب و کار با فعالیت های دانشگاهی، لزوما نمی توانند در امر شرکت داری نیز موفق باشند؛ اما آنچه که در فضای فعلی کشور بیشتر به چشم میخورد، عدم تمایل نخبگان علمی و مخترعان به همکاری با کارآفرینان و سرمایه گذاران بخش خصوصی است.
اگرچه همکاری با این افراد می تواند نخبگان علمی را از دانش مدیریتی، حقوقی و تجاری آنها بهره مند ساخته و ضریب موفقیت شرکت های دانش بنیان را افزایش دهد، موارد زیر باعث عدم تمایل نخبگان به تعامل با کارآفرینان شده است:
۱- ترس از سرقت اختراع به دلیل ضعف در نظام حفاظت از حقوق مالکیت فکری کشور
۲- کمبود نهادهای تخصصی در ارزش گذاری دانش فنی و اختراعات
۳- عدم آشنایی نخبگان علمی با قوانین و فرایندهای مشارکت مدنی و حقوقی و ترس از زیان در این مشارکت ها
از این رو، مخترعان و نخبگان علمی یا میبایست خود اقدام به کارآفرینی کنند یا مجبور به فروش دانش فنی به قیمت نازل خواهند بود.
اگرچه داده های معتبری درباره تعداد مخترعانِ کارآفرین در بین شرکت های دانش بنیان در کشور وجود ندارد، اما سهم ۶۰ درصدی شرکت های نوپا از کل شرکت های دانش بنیان کشور، می تواند تا حدودی بیانگر این واقعیت باشد که نخبگان علمی، خود در حال ورود به عرصه کسب و کار هستند.
در صورت صحت این ادعا که مراودات روزانه نگارنده ی این یادداشت با مخترعان و نخبگان علمی موید آن است، می بایست انتظار عدم پایداری کسب و کارهای دانش بنیان نوپا را در آینده داشت. این شرکت های نوپا حتی در صورت کسب توفیقات کوتاه مدت در اقتصاد کشور، به دلایل متعددی همچون کم تجربگی و عدم آشنایی با قوانین کسب و کار، در معرض شکست های جدی در بلند مدت قرار دارند. برای غلبه بر این چالش در آینده، معاونت علمی به عنوان متولی این مسئله می تواند با اصلاح ۳ ضعف مذکور و نیز ترغیب شرکت های نوپا، مخترعان و نخبگان علمی به همکاری با شرکت های بزرگتر یا کارآفرینان بخش خصوصی، احتمال موفقیت ایشان را افزایش دهد.