مسیر اقتصاد/ اقتصاد دانشبنیان و رویکرد برونگرایی، دو رکن مهم از اقتصاد مقاومتی هستند. این دو رکن با یکدیگر تعامل دوسویه دارند و تعریف الگویی کارآمد برای بهرهگیری از خاصیت اهرمی هر یک از این دو رکن در راستای ارتقای دیگری حائز اهمیت است.
در اقتصاد دانشبنیان، تولید ثروت با تکیه بر توسعه و تجاریسازی فناوری و نوآوری از اهمیت فراوانی برخوردار است. تمرکز بر توسعه فناوریهای پیشرفته، رسوخ فناوری در فرآیندهای تولیدی و صنعتی و همچنین ارتقای توانمندیهای فناورانه از محورهای اصلی اقتصاد دانشبنیان محسوب میشوند.
از طرف دیگر، برونگرایی اقتصاد مقاومتی در حقیقت به رویکرد توسعهای و برونمرزی آن اشاره دارد که درآن ابزارهای متنوع دیپلماسی در راستای پیشبرد اهداف متعالی کشور و الگوسازی به کار گرفته میشوند. در ماده دهم سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی نیز به موضوع تعامل فعال با سایر کشورها در نظام بینالملل به عنوان یک رویکرد کلی اشاره شدهاست. در حقیقت توسعه پیوندهای راهبردی و گسترش همکاری و مشارکت با کشورهای منطقه و جهان بهویژه همسایگان با استفاده از ظرفیتهای دیپلماسی برونمرزی که در این ماده مورد اشاره قرار گرفته است، میتواند به عنوان راهبرد اصلی برونگرایی اقتصاد مقاومتی مطرح شود.
رابطه میان توانمندیهای داخلی کشور و دیپلماسی، یک رابطه و تعامل دو طرفه است که هر یک میتواند به توسعه و ارتقای کارایی دیگری بیانجامد. به عبارت دیگر، وجود توانمندیهای متنوع از جمله تولید و صادرات محصولات صنعتی،کشاورزی، فناورانه و یا توانایی ارائه و صدور خدمات فنی و مهندسی از مصداقهایی هستند که میتوانند در راستای ایجاد تعامل با کشورهای دیگر مورد استفاده قرار بگیرند. از طرفی دستگاههای متولی امر، با بکارگیری ابزار دیپلماسی، بستر چنین تعاملاتی را از طریق ایجاد زیرساختهای مورد نیاز و ارزیابی بازارهای متناسب فراهم میکنند.
برای افزایش کارایی اهرم دیپلماسی در راستای تقویت توانمندیهای داخلی و همچنین ارتقای اثرگذاری توانمندیهای داخلی در راستای تقویت ظرفیت دیپلماسی، تعریف یک الگوی کارآمد برای عملیاتی کردن این تعامل دوسویه ضروری میباشد.
تنظیم روابط تجاری دو جانبه میان ایران و کشورهای هدفگذاری شده، یکی از الگوهای کارا در این راستا است. هر کشوری بر مبنای شاخصهای مدنظر خود اقدام به تقسیمبندی کشورهای هدف برای برقراری روابط سیاسی و تجاری مینماید؛ این تقسیمبندی بر مبنای شاخصهای جغرافیایی، ایدئولوژیک، عرصههای رقابت، دشمنی و … صورت میپذیرد که جمهوری اسلامی نیز در هدفگذاری خود از این قاعده مستثنی نیست. در نتیجه ضروریاست با تعریف یک الگوی مناسب از برقراری تعاملات تجاری دو جانبه با کشورهای هدف، میزان وابستهسازی تجاری نیز مد نظر قرار گرفته باشد.
ابزارهای دیپلماسی میتوانند در ایجاد یک ارتباط منسجم فناورانه دو جانبه یا چند جانبه میان کشور ما و کشورهای هدف بکارگرفته شوند. مصداقهای متعددی را در این عرصه از جمله شناخت و ایجاد بازارهای جدید برای فناوریهای قابل رقابت ایران در کشورهای دیگر، انتقال موثر فناوری با هدف وابستهسازی و .. میتوان ذکر کرد. این مفهوم به توسعه توانمندیها و ظرفیتهای فناورانه کشور نیز به طور قطع کمک خواهد کرد.
در نهایت، به منظور عملیاتیسازی راهبردهای ذکر شده، سرفصلهای زیر به عنوان یک چارچوب منسجم پیشنهاد میگردند:
۱- احصای توانمندیهای فناورانه با هدف وارد کردن مقوله فناوری به عرصه تجارت
۲- رصد و شناسایی فرصتهای مناسب برای صادرات محصولات فناورانه داخلی که قابل رقابت در بازارهای بینالمللی و محلی هستند
۳- تطبیق توانمندیها بر فرصتهای موجود بینالمللی و تدوین طرحها و بستههای مناسب تجاری- فناوری دو جانبه در قالب تعاملات دیپلماسی