۲۴ آذر ۱۴۰۴

مسیر اقتصاد؛ رسانه تصمیم‌سازان اقتصاد ایران

شناسه: ۲۱۶۲۳۱ ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۰ دسته: انرژی کارشناس: میرهادی رهگشای
۰

سه‌نرخی شدن بنزین و اصلاح پلکانی قیمت‌ها، واقع‌بینانه‌ترین گزینه سیاست‌گذار در شرایط فعلی است، اما انتظار کاهش سریع مصرف از این ابزار، مبتنی بر درک نادرست از واقعیت‌های مصرف سوخت در ایران است. وابستگی بالای حمل‌ونقل به بنزین، غلبه حمل‌ونقل جاده‌ای بر ریلی، شرایط جغرافیایی کشور و مهم‌تر از همه، توسعه‌نیافتگی مزمن حمل‌ونقل عمومی، عملاً امکان واکنش رفتاری معنادار به افزایش قیمت را از بخش بزرگی از جامعه، به ویژه در شهرهای اقماریِ کلان‌شهرها، سلب کرده است. در چنین شرایطی، افزایش شدید قیمت بیش از آنکه مصرف را کاهش دهد، فشار معیشتی و تورمی ایجاد می‌کند. کاهش پایدار مصرف بنزین، پیش از هر چیز، نیازمند سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های حمل‌ونقل عمومی و قرار دادن گزینه جایگزین برای کاهش مصرف پیش روی مردم است.

مسیر اقتصاد/ اجرای مصوبه سه‌نرخی شدن بنزین را می‌توان واقع‌بینانه‌ترین گزینه دولت در شرایط فعلی دانست. الگوی پلکانی–تدریجی اصلاح قیمت، برخلاف شوک‌های قیمتی دفعی، هم فشار کمتری بر دهک‌های کم‌درآمد و کم‌مصرف وارد می‌کند و هم پرمصرف‌ها را به‌صورت هدفمندتر در معرض هزینه واقعی‌تر قرار می‌دهد. با این حال، یکی از انتقادهای رایج به این رویکرد آن است که در کوتاه‌مدت اثر محسوسی بر کاهش مصرف بنزین ندارد و کشور همچنان با چالش وابستگی به واردات و تأمین ارز مواجه است.

این نقد، اگرچه در ظاهر موجه به نظر می‌رسد، اما از یک پیش‌فرض نادرست ناشی می‌شود: انتظار حل یک‌باره مسئله بنزین. واقعیت آن است که انباشت چندین سال تثبیت قیمت، امروز اقتصاد انرژی کشور را با قیمت‌های نسبی به‌شدت نامطلوب مواجه کرده و اصلاح این وضعیت، ذاتاً یک فرآیند تدریجی است؛ دولت نیز عملاً همین مسیر را انتخاب کرده و اعلام اصلاحات فصلی قیمت‌ها نشان می‌دهد که سیاست‌گذار به محدودیت‌های اجتماعی و اقتصادی شوک‌های قیمتی آگاه است.

افزایش شدید قیمت بنزین راهکار کاهش مصرف است؟

اما پرسش اساسی‌تر اینجاست: آیا حتی افزایش شدید قیمت بنزین، لزوماً به کاهش مصرف منجر می‌شود؟ پاسخ، دست‌کم در شرایط کنونی اقتصاد ایران، منفی است.

مصرف بنزین در ایران از کشش قیمتی پایینی برخوردار است. بخش قابل توجهی از مصرف، نه ناشی از انتخاب آزاد، بلکه حاصل محدودیت‌های ساختاری است. وابستگی بالای حمل‌ونقل به بنزین، غلبه حمل‌ونقل جاده‌ای بر ریلی، شرایط جغرافیایی کشور و مهم‌تر از همه، توسعه‌نیافتگی مزمن حمل‌ونقل عمومی، عملاً امکان واکنش رفتاری معنادار به افزایش قیمت را از بخش بزرگی از جامعه سلب کرده است.

این مسئله به‌ویژه در کلان‌شهرها و شهرهای اقماری برجسته‌تر است. افزایش هزینه‌های مسکن در مراکز شهری، میلیون‌ها نفر را به حاشیه‌ها و شهرهای اطراف رانده است؛ در حالی که زیرساخت حمل‌ونقل عمومی متناسب با این جابه‌جایی جمعیتی توسعه نیافته است. برای بسیاری از این خانوارها، استفاده روزانه از خودروی شخصی نه یک انتخاب، بلکه یک اجبار است. در چنین شرایطی، افزایش شدید قیمت بنزین بیش از آنکه مصرف را کاهش دهد، به افزایش هزینه زندگی، تشدید تورم انتظاری و بالا رفتن هزینه تولید منجر می‌شود.

سرمایه‌گذاری در حمل‌ونقل عمومی گام اول کاهش مصرف بنزین

از این منظر، تمرکز صرف بر ابزار قیمت، بدون اصلاح بسترهای مصرف، سیاستی کم‌بازده و پرهزینه است. اگر هدف، کاهش پایدار مصرف بنزین و مدیریت وابستگی به واردات است، به جای مطرح کردن طرح‌هایی چون رساندن قیمت بنزین به قیمت‌های وارداتی یا اجرای ایده‌های خامی که با شعار بازارسازی، عملا سقفی برای قیمت بنزین قائل نیستند، اولویت باید به سمت سرمایه‌گذاری در حمل‌ونقل عمومی تغییر کند؛ به‌ویژه توسعه خطوط ریلی و ناوگان حمل‌ونقل انبوه‌بر میان شهرهای اقماری و مراکز اشتغال. تنها زمانی که مردم گزینه‌ای واقعی و مقرون‌به‌صرفه برای جایگزینی مصرف بنزین در اختیار داشته باشند، سیگنال قیمتی می‌تواند اثرگذار شود.

در غیر این صورت، افزایش شدید قیمت بنزین، حتی اگر به‌صورت مقطعی مصرف را مهار کند، در نهایت به هزینه‌ای اجتماعی و اقتصادی تبدیل خواهد شد که نه مشکل مصرف را حل می‌کند و نه نابرابری در دسترسی به انرژی را کاهش می‌دهد. اصلاح قیمت، شرط لازم است؛ اما بدون اصلاح ساختار حمل‌ونقل، هرگز شرط کافی نخواهد بود و هدف کاهش مصرف را محقق نخواهد کرد.

انتهای پیام/ انرژی



جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.