به گزارش مسیر اقتصاد در دهههای گذشته، سیاست انرژی عمدتاً در چارچوبی اقتصادی یا محیطزیستی تعریف میشد: کاهش هزینهها، تنوعبخشی به سبد انرژی و در سالهای اخیر، کاهش انتشار کربن. اما تحولات ژئوپلتیکی، نوسانات شدید بازارهای جهانی انرژی و تشدید رقابت قدرتهای بزرگ نشان داده است که انرژی دیگر صرفاً یک کالای اقتصادی نیست، بلکه به یکی از مؤلفههای اصلی امنیت ملی دولتها تبدیل شده است. تجربه هند، بهعنوان یکی از بزرگترین اقتصادهای در حال رشد جهان، نمونه روشنی از این دگرگونی مفهومی است.
گزارش اخیر رویترز نشان میدهد که سیاستگذاران هندی، گذار انرژی را نه بهعنوان یک انتخاب بلندمدت، بلکه بهمثابه ضرورتی امنیتی بازتعریف کردهاند. این نگاه از واقعیتی بنیادین ناشی میشود: وابستگی شدید هند به واردات نفت، این کشور را در برابر شوکهای خارجی بهشدت آسیبپذیر کرده است. در شرایطی که بیش از بخش عمده نفت مصرفی هند از خارج تأمین میشود، هر تنش ژئوپلتیکی در بازارهای جهانی انرژی میتواند مستقیماً به بحران اقتصادی، کسری حساب جاری و فشار بر بودجه عمومی منجر شود.
وابستگی انرژی و آسیبپذیری راهبردی
وابستگی بالا به واردات انرژی، بهویژه نفت، تنها یک مسئله تجاری نیست؛ این وابستگی دامنه انتخابهای سیاست خارجی را محدود میکند و دولتها را در معرض فشارهای بیرونی قرار میدهد. تجربه سالهای اخیر، از جنگ اوکراین گرفته تا تنشهای خلیج فارس و رقابت چین و آمریکا، نشان داده است که انرژی به ابزاری برای اعمال قدرت تبدیل شده است. کشورهایی که امنیت تأمین انرژی ندارند، ناگزیر بخشی از استقلال تصمیمگیری خود را از دست میدهند.
در این چارچوب، هند با وجود رشد اقتصادی قابل توجه، همچنان با یک شکاف ساختاری در حوزه انرژی مواجه است. اقتصاد این کشور بهشدت به سوختهای فسیلی وارداتی متکی است، در حالی که تقاضای انرژی آن با سرعتی بالا در حال افزایش است. چنین وضعیتی، از نگاه سیاستگذاران هندی، یک ریسک امنیتی محسوب میشود؛ ریسکی که نمیتوان آن را صرفاً با قراردادهای تجاری یا ذخایر راهبردی کوتاهمدت مدیریت کرد.
برق؛ ستون پنهان امنیت انرژی
یکی از نکات کلیدی مطرحشده در گزارش رویترز، تمایز میان بخش نفت و بخش برق در هند است. برخلاف نفت، بخش عمده تولید برق این کشور بر منابع داخلی متکی است؛ از زغالسنگ گرفته تا انرژیهای تجدیدپذیر. همین ویژگی باعث شده است که بخش برق، نسبت به شوکهای خارجی مقاومتر باشد و نقش مهمی در راهبرد امنیت انرژی ایفا کند.
گذار انرژی در هند، در این معنا، بیش از آنکه صرفاً جایگزینی سوختهای فسیلی با انرژیهای پاک باشد، تلاشی برای انتقال مرکز ثقل امنیت انرژی از بازارهای جهانی به ظرفیتهای داخلی است. توسعه برق خورشیدی، بادی و زیرساختهای شبکه، به دولت این امکان را میدهد که وابستگی به واردات را کاهش دهد و کنترل بیشتری بر عرضه انرژی داشته باشد.
این رویکرد، پیامدهای مهمی برای سیاست صنعتی نیز دارد. برق ارزان و قابل اتکا، پیششرط توسعه صنایع داخلی، جذب سرمایهگذاری و افزایش رقابتپذیری اقتصادی است. از این منظر، امنیت انرژی مستقیماً با امنیت صنعتی و حتی امنیت اجتماعی پیوند میخورد.
گذار انرژی و ملاحظات ژئوپلتیکی
نکته مهم دیگر اینکه گذار انرژی در خلأ ژئوپلتیکی رخ نمیدهد. رقابت قدرتهای بزرگ، بهویژه میان آمریکا و چین، ابعاد جدیدی به سیاست انرژی افزوده است. از تعرفههای تجاری گرفته تا محدودیتهای صادرات فناوری و مواد خام، همه نشان میدهند که زنجیرههای تأمین انرژی و فناوریهای مرتبط با آن، به میدان رقابت راهبردی تبدیل شدهاند.
در چنین فضایی، کشورهایی مانند هند میکوشند با تقویت ظرفیتهای داخلی، از گرفتارشدن در وابستگیهای جدید جلوگیری کنند. اگرچه انرژیهای تجدیدپذیر وابستگی به نفت وارداتی را کاهش میدهند، اما خود به زنجیرههای تأمین جدیدی متکی هستند؛ از مواد معدنی حیاتی گرفته تا فناوریهای پیشرفته. بنابراین، امنیت انرژی در عصر گذار، تنها به معنای تولید برق نیست، بلکه شامل کنترل نسبی بر زنجیرههای تأمین فناوری نیز میشود.
اهمیت نقش دولت در سیاستگذاری حوزه انرژی
یکی از پیامهای ضمنی گزارش رویترز این است که دولتها دیگر نمیتوانند امنیت انرژی را به بازار واگذار کنند. تجربه بحرانهای اخیر نشان داده است که بازار، بهتنهایی، قادر به مدیریت ریسکهای ژئوپلتیکی نیست. به همین دلیل، نقش دولت در سیاستگذاری انرژی پررنگتر شده و ملاحظات امنیتی بیش از گذشته در تصمیمگیریها دخالت یافته است.
در هند، این رویکرد به معنای حمایت فعال از توسعه انرژیهای داخلی، سرمایهگذاری در زیرساختها و تلاش برای متنوعسازی منابع تأمین است. این سیاستها اگرچه هزینهبر هستند، اما از منظر راهبردی، بهعنوان نوعی «بیمه امنیتی» تلقی میشوند؛ بیمهای در برابر شوکهایی که میتوانند ثبات اقتصادی و سیاسی کشور را تهدید کنند.
پیامدهای جهانی یک تغییر پارادایم
اهمیت تجربه هند تنها به این کشور محدود نمیشود. بازتعریف گذار انرژی بهعنوان مسئله امنیت ملی، نشانهای از یک تغییر پارادایم جهانی است. بسیاری از اقتصادهای بزرگ و نوظهور به این جمعبندی رسیدهاند که آینده رقابت اقتصادی و ژئوپلتیکی، تا حد زیادی به امنیت تأمین انرژی گره خورده است.
این تغییر نگاه، پیامدهایی برای بازارهای جهانی انرژی، تجارت بینالملل و حتی نظم اقتصادی جهانی دارد. دولتها بیش از گذشته به سیاستهای حمایتی، بومیسازی و کنترل زنجیرههای تأمین روی آوردهاند؛ روندی که میتواند به افزایش مداخلات دولتی و کاهش نقش بازارهای آزاد در بخش انرژی منجر شود.
تامین انرژی به مسئله امنیت ملی کشورها تبدیل شده است
گذار انرژی دیگر صرفاً پروژهای فناورانه یا محیطزیستی نیست، بلکه به قلب مباحث امنیت ملی وارد شده است. وابستگی به واردات انرژی، کشورها را در برابر شوکهای خارجی آسیبپذیر میکند و از اینرو، توسعه منابع داخلی انرژی به یک اولویت راهبردی تبدیل شده است. تجربه هند نشان میدهد که امنیت انرژی، امروز نه در انبارهای نفت، بلکه در ظرفیت تولید برق داخلی، زیرساختهای پایدار و کنترل نسبی بر زنجیرههای تأمین تعریف میشود.
منبع: رویترز
انتهای پیام/ انرژی

