۱۹ آذر ۱۴۰۴

مسیر اقتصاد؛ رسانه تصمیم‌سازان اقتصاد ایران

شناسه: ۲۱۶۰۵۹ ۱۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۷:۱۰ دسته: تجارت و دیپلماسی، دوازدهمین همایش سالانه اقتصاد مقاومتی
۰

دومین نشست‌ از دوازدهمین همایش سالانه اقتصاد مقاومتی با موضوع «ایران در جهان آینده؛ بازیگر یا تماشاچی»، چهارشنبه ١٩ آذرماه با میزبانی خانه اندیشه ورزان و با حضور ادوار و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی برگزار شد. در این نشست ضمن تاکید بر وقوع تحولاتی در نظم حاکم بر جهان، فرصت‌ها و چالش‌های پیش‌روی ایران برای اثرگذاری بر نظم در حال شکل‌گیری، مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

به گزارش مسیر اقتصاد نشست «ایران در جهان آینده؛ بازیگر یا تماشاچی» روز چهارشنبه ١٩ آذرماه ۱۴۰۴ از ساعت ۱۴ الی ١۶ با میزبانی خانه اندیشه ورزان ایران و با حضور ادوار و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی برگزار شد. این نشست، دومین نشست تخصصی از دوازدهمین همایش سالانه اقتصاد مقاومتی بود که در بازه آبان تا اسفند ماه سال جاری با موضوع «نظم نوین جهانی؛ بازآفرینی قدرت ایران» در حال برگزاری است. در دومین نشست از این همایش ابعاد نظم نوین جهانی و همچنین اثرگذاری تحریم‌ها قبل و بعد از شکل گیری نظم نوین مورد بررسی قرار گرفت.

آگاهی از تحولات و پشتیبانی مردم، ۲ مزیت تاریخی ایران

در این نشست ابتدا حسین محمدی سیرت عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع)، به عنوان راهبر این نشست دانشجویی، به بیان نظریات خود پرداخت. بر اساس دیدگاه‌های وی نظم جدید جهانی به‌طور قطع در حال شکل‌گیری است. تحولات ژئوپلیتیکی و جابه‌جایی مراکز قدرت اقتصادی و امنیتی در اروپا، آمریکا، چین، روسیه و غرب آسیا نشان می‌دهد که ساختار پیشین جهان در حال گذار است. ایران نیز به‌عنوان بازیگری که در یک قرن گذشته تجربه حضور در دو نظم جهانی را داشته، اکنون در وضعیتی متفاوت و به‌مراتب بهتر قرار دارد. از نظر تاریخی، ایران در دو دوره مهم—فروپاشی عثمانی و ظهور نظم پس از جنگ جهانی دوم—به دلیل ضعف ساختار سیاسی، آشفتگی داخلی یا ناتوانی تصمیم‌گیری، عملاً از صحنه اثرگذاری کنار گذاشته شد و حتی با وجود اعلام بی‌طرفی، دو بار اشغال گردید. امروز اما شرایط متفاوت است. ساختار سیاسی کشور در سطح رهبران، شناخت عمیق‌تری از تحولات بین‌المللی دارد و مردم نیز—به‌ویژه پس از جنگ اخیر—ارزیابی نسبتا مثبتی از کارنامه امنیتی نظام ارائه می‌کنند.

با وجود این مزیت‌ها، ایران برای نقش‌آفرینی مؤثر با چهار مانع اصلی روبه‌روست. نخست، «بی‌تصمیمی ساختاری» که موجب می‌شود فرصت‌های ژئوپلیتیکی شکل‌گرفته در محیط پیرامونی یا عرصه‌های جهانی، به ارزش تبدیل نشوند. محمدی‌سیرت این وضعیت را به بازیکنی تشبیه می‌کند که در لحظه گل‌زنی یا دفع خطر تعلل می‌کند. دومین مانع، «عقب‌ماندگی فکری» در بخشی از بدنه سیاسی و دانشگاهی است. به‌گفته وی، بسیاری از تصمیم‌گیران همچنان با ذهنیت دهه ۱۹۹۰ و فضای رمانتیک روابط بین‌الملل می‌اندیشند؛ درحالی‌که امروز جهان در شرایط رئالیسم سخت قرار دارد. این عقب‌ماندگی موجب می‌شود دانشگاه نتواند فکر جدید تولید کند و نسل جوان نیز نتواند نقش فعال در سیاست‌گذاری داشته باشد. سومین مانع، «ناتوانی در نقدکردن سرمایه‌های بین‌المللی» است. ایران در سال‌های اخیر در بحران اوکراین، مکانیزم ماشه و تحولات اخیر غرب آسیا نقش مؤثری ایفا کرده، اما به‌زعم او از این سرمایه‌گذاری‌های ژئوپلیتیکی بهره اقتصادی و سیاسی کافی به‌دست نیاورده است. مانع چهارم نیز اظهارنظرهای محتاطانه و محافظه‌کارانه از سوی مقامات رسمی کشور درخصوص تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی است، درحالیکه بازیگران اثرگذار باید از ادبیات رو به جلو تری استفاده کنند.

برای افزایش اثرگذاری ایران در نظم جدید، وی چهار توصیه کلیدی ارائه می‌دهد: چابک‌سازی و تمرکز نسبی در ساختار تصمیم‌گیری، اصلاح رویکرد فکری دانشگاه‌ها و فاصله گرفتن از رادیکالیسم قدیمی، جوان‌سازی بدنه مدیریتی و افزایش خلاقیت و ریسک‌پذیری، و در نهایت تدوین ادبیات سیاسی دقیق‌تر و کمتر محافظه‌کارانه—به‌ویژه در محیط‌های پیرامونی که ایران نقش برجسته‌ای دارد. از نظر او، این اصلاحات می‌تواند ظرفیت تاریخی موجود را بالفعل کند و جایگاه ایران را در نظم نوین جهانی ارتقا دهد.

حسین محمدی سیرت - نشست ایران و جهان آینده

ایران یک بازیگر فعال در عرصه بین‌الملل نیست/ باید ابتدا مشکلات امنیتی‌مان با جهان را رفع کنیم

در ادامه نشست عباس تاجیک فعال سیاسی دانشجویی، بحث خود را درخصوص جایگاه ایران در عرصه بین‌الملل مطرح کرد. وی معتقد است که عملکرد ایران طی چهار دهه گذشته به‌گونه‌ای بوده که به‌راحتی هدف تحریم قرار گرفته و این امر در افکار عمومی جهان نیز حساسیت چندانی ایجاد نکرده است. از دید او، این وضعیت تا حد زیادی ناشی از «ایران‌هراسی» است که به‌طور مؤثر عمل کرده و همچنین ناشی از ضعف ایران در تعریف یک هویت روشن و قابل‌فهم در سطح بین‌المللی است. به بیان دیگر، ایران نتوانسته است جایگاه خود را در جهان به‌درستی بازنمایی کند و این خلأ هویتی در سهولت تحریم‌پذیری نقش داشته است.

او در توضیح ابعاد داخلی این مسئله، کوچک‌شدن طبقه متوسط در سال‌های اخیر را نیز مؤثر می‌داند؛ طبقه‌ای که معمولاً حامل ثبات اجتماعی و کنش‌گری سیاسی-اقتصادی محسوب می‌شود و کاهش وزن آن می‌تواند جایگاه کشور را در تعاملات بین‌المللی تضعیف کند.

تاجیک بر این باور است که ایران در روابط بین‌الملل نه یک بازیگر فعال بلکه بیشتر یک «کارت بازی» و یک «چالش امنیتی» تلقی می‌شود. به بیان او، ایران به‌جای اینکه کنش‌گر باشد، اغلب در جایگاه واکنش‌گر ظاهر شده است. این وضعیت موجب شده است که نقش ایران در معادلات جهانی متکی به راهبردهای بلندمدت نباشد و تصویر بیرونی کشور نیز بیش از آنکه اقتصادی یا توسعه‌ای باشد، امنیتی تلقی شود.

وی همچنین نقدی جدی به نوع برداشت از مفهوم خودکفایی مطرح می‌کند. به گفته او، تفکر خودکفایی در ایران «بد جا افتاده» و به‌جای آنکه به تنوع روابط خارجی و سرمایه‌گذاری متقابل منجر شود، عملاً ایران را از حضور اقتصادی در کشورهای دیگر دور کرده است. در نتیجه، نه سرمایه‌گذاری ایرانی در خارج شکل گرفته و نه سرمایه‌گذاران خارجی وارد ایران شده‌اند. حتی نفت ایران نیز دیگر مانند دهه‌های گذشته نقش کاملاً راهبردی ندارد و همین امر موجب شده که وابستگی متقابل اقتصادی با سایر کشورها کاهش یابد؛ وابستگی‌ای که در جهان امروز یکی از مهم‌ترین سپرهای سیاسی کشورها در برابر اعمال تحریم‌ها محسوب می‌شود.

از نظر تاجیک، نقطه آغاز هر مسیر اصلاحی، حل مسئله امنیتی ایران با جهان است. او تأکید می‌کند تا زمانی که ایران از یک «مسئله امنیتی» به یک «کنش‌گر اقتصادی فعال» تبدیل نشود، امکان پیشرفت در سایر حوزه‌ها نیز محدود خواهد بود. در چنین وضعیتی، تنها با حضور مؤثر و اقتصادی در نظام بین‌المللی است که ایران می‌تواند بر روندها اثر بگذارد و در کریدورهای منطقه‌ای نقش‌آفرینی گسترده‌تری داشته باشد.

از سردرگمی تا تصمیم‌سازی: الزامات جایگاه‌یابی ایران در نظم جهانی پیش‌رو

در ادامه فاطمه مظهری فاطمه مظهری دبیر واحد بین الملل دفتر تحکیم وحدت به بیان نظرات خود پرداخت. وی با تأکید بر قطعی‌بودن شکل‌گیری نظم جهانی جدید، معتقد است پرسش اصلی آن است که ایران چه نسبتی با این تحولات برقرار خواهد کرد. به‌گفته او، افول قدرت آمریکا نه‌تنها قابل مشاهده است، بلکه خود ایالات متحده نیز به این روند اذعان کرده است. در چنین شرایطی، بخشی از سیاست‌گذاران و نخبگان کشور دچار سردرگمی هستند؛ سردرگمی‌ای که تا حدی طبیعی است، اما تداوم طولانی آن می‌تواند به عقب‌ماندگی منجر شود.

او در تشریح مزیت‌های ایران در نظم پیش‌رو، جایگاه ژئوپلتیک کشور و قرارگرفتن در مسیر کریدورهای انتقال کالا و تجارت جهانی را یک ظرفیت راهبردی می‌داند. از دید او، ایران علاوه‌بر موقعیت جغرافیایی، از مزیت‌های فرهنگی قابل‌توجهی بهره‌مند است؛ از جمله پیشینه تمدنی، جاذبه‌های گردشگری و سرمایه اجتماعی ناشی از همراهی بدنه مردمی. اقتصاد دانش‌بنیان نیز به‌عنوان یک قابلیت بالقوه مطرح می‌شود که می‌تواند جایگاه ایران را در نظم جدید تقویت کند.

در مقابل، مظهری به مجموعه‌ای از تهدیدهای ساختاری نیز اشاره می‌کند. اتکای تاریخی اقتصاد ایران به نفت، نبود سازمان‌دهی مناسب میان نخبگان و چشم‌انداز پیری جمعیت در دهه‌های آینده، از جمله چالش‌هایی هستند که می‌توانند در مسیر تحولات جهانی آینده اثر منفی داشته باشند. او همچنین معتقد است نظام دانشگاهی ایران عمدتاً بر تولیدات علمی گذشته دانشگاه‌های غربی تکیه دارد و بازتولید علم در داخل کشور به‌طور مؤثر صورت نمی‌گیرد.

وی سپس به مسئله تعاملات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای می‌پردازد و این پرسش را مطرح می‌کند که ایران چگونه می‌تواند مدل مناسبی از تعامل را برگزینَد که هم قدرت چانه‌زنی کشور را افزایش دهد و هم اصل نه شرقی نه غربی حفظ شود؛ مدلی که در آن وابستگی چشمگیر به چین یا روسیه نیز شکل نگیرد. به اعتقاد مظهری، در جهان آینده «گفتمان مقاومت» می‌تواند به‌عنوان یک ابزار قدرت برای ایران عمل کند و در تقویت نقش منطقه‌ای کشور مؤثر باشد.

در جمع‌بندی تحلیل او، نظم جدید جهانی نه یک نظم دوقطبی، بلکه نظمی «بی‌قطب» خواهد بود؛ نظمی که در آن کشورها ناگزیر باید راهبردهای پیچیده‌تری برای حفظ استقلال و افزایش قدرت چانه‌زنی خود تعریف کنند، و ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.

ایران قدرت اثرگذاری در نظم جهانی دارد/ باید تفکر مبتنی بر نظم آمریکایی را کنار بگذاریم

در ادامه نشست محمد حسین ابراهیمی عضو اسبق شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی، به ریشه‌های بی‌عملی ایران در عرصه بین‌الملل پرداخت. وی با اشاره به انتشار سند امنیت ملی ۲۰۲۵ ایالات متحده در هفته اخیر، تأکید می‌کند که در این سند ــ و حتی در اسناد پیشین واشنگتن ــ به طور مفصل به موضوع «نظم جدید جهانی» پرداخته شده است. او معتقد است ادعای برخی تحلیلگران مبنی بر «غیرمهم بودن ایران در نظام بین‌الملل» قابل پذیرش نیست؛ زیرا اگر ایران صرفاً یک چالش امنیتی بود و نه یک بازیگر اثرگذار، آمریکا نام آن را در کنار سه قدرت بزرگ جهانی به عنوان بازیگر مهم عرصه بین‌الملل قرار نمی‌داد.

ابراهیمی با نقد نگاه غالب در بخشی از فضای کارشناسی و تصمیم‌گیری کشور توضیح می‌دهد که تفسیر نظم جهانی در چارچوب «نظم آمریکایی» به این نتیجه می‌رسد که ایران باید تعامل خود با نهادهای بین‌المللی را مطابق با خواست غرب تنظیم کند؛ مصادیقی مانند تأکید بر تصویب لوایح FATF، پیگیری مستمر مذاکرات با آمریکا حتی در شرایط جنگی و تلاش برخی جریان‌ها برای جذب سرمایه آمریکایی در حالی که شعار رسمی کشور «سرمایه‌گذاری برای تولید» است، نمونه‌هایی از این رویکرد محسوب می‌شود. او این طرز فکر را ادامه همان ذهنیتی می‌داند که آمریکا را «مرجع و تصمیم‌ساز اصلی جهان» تلقی می‌کند.

به باور ابراهیمی، ایران برای نقش‌آفرینی مؤثر در نظم جدید جهانی نیازمند یک «تغییر پارادایمی صریح» است. این تغییر به معنای کنار گذاشتن اولویت رفع تحریم از مسیر مذاکره با آمریکا و حرکت به سمت رویکردهای مستقل و چندجانبه است. او یادآوری می‌کند که رهبر انقلاب در دیدار شهریورماه با هیأت دولت بر ضرورت توسعه روابط با چین تأکید کرده‌اند، اما با وجود این دستور مستقیم، پیشرفت محسوسی در این حوزه مشاهده نمی‌شود. ابراهیمی ریشه این تعلل را در «ذهنیتی» می‌بیند که همچنان در چارچوب نظم آمریکایی فکر می‌کند و تصور می‌کند نمی‌توان از وابستگی به دلار یا از چارچوب مذاکره با آمریکا عبور کرد.

او با اشاره به تفاوت‌های نظم جدید با نظم پیشین، توضیح می‌دهد که در نظم آمریکاییِ گذشته، تعاملات بین‌المللی عمدتاً در قالب سازمان‌های چندجانبه شکل می‌گرفت؛ اما در نظم جدید، همکاری‌ها بیشتر دوجانبه و مبتنی بر نیازهای متقابل کشورهاست. بر این اساس، ایران در گام نخست باید یک تصمیم سیاسی مهم برای «تنوع‌بخشی جدی به روابط خارجی» اتخاذ کند.

ابراهیمی در پایان به فرصت‌های اقتصادی پیش‌روی ایران اشاره می‌کند. به باور او، ایران در شرایط کنونی می‌تواند در کریدورهای تجاری منطقه‌ای نقش‌آفرینی فعال‌تری داشته باشد و حتی به «مرکز توزیع انرژی روسیه» تبدیل شود؛ مسیری که با توقف صادرات گسترده انرژی روسیه به اروپا، اهمیت راهبردی بیشتری یافته است.

محورهای اثرگذاری ایران در نظم نوین جهانی

در ادامه نشست ابوالفضل حاجی زاده جانشین سابق بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف، مباحث خود درخصوص محورهای اثرگذاری ایران در نظم نوین جهانی را مطرح کرد. وی با تأکید بر اینکه «شکل‌گیری نظم جدید جهانی» امروز به موضوع محوری در ادبیات سیاسی و اقتصادی جهان تبدیل شده است، گفت: اصل وقوع این تحول دیگر محل تردید نیست و آنچه اهمیت دارد بررسی ظرفیت‌ها و محدودیت‌های ایران برای نقش‌آفرینی در این ساختار تازه است.

او نخستین مؤلفه اثرگذار را «تحولات ژئو‌انرژی» می‌داند؛ از جمله رشد سریع انرژی‌های تجدیدپذیر به رهبری چین و کند شدن روند تولید نفت شیل در آمریکا. حاجی‌زاده توضیح می‌دهد که جایگاه ایران در نظم قدیم عمدتاً بر اساس «صادرات نفت» و «تأمین امنیت خلیج فارس» تعریف شده بود اما این چارچوب در حال تغییر است و نیازمند بازنگری جدی خواهد بود.

دومین محور، «جنگ فناوری» است که به باور او یکی از میدان‌های اصلی رقابت قدرت‌های جهانی در نظم جدید را شکل می‌دهد. حاجی‌زاده تصریح می‌کند که ایران در این رقابت حضور مؤثری ندارد، اما می‌تواند حداقل از طریق نقش‌آفرینی در تولید فلزات حیاتیِ مورد نیاز فناوری‌های نوین، جایگاهی برای خود تعریف کند.

او سپس به «تحول ساختار تجارت جهانی» اشاره می‌کند. به گفته او، همان‌گونه که در انقلاب صنعتی مسیرهای تجاری از محور زمینی به دریایی تغییر کرد، چین امروز با پروژه احیای راه ابریشم در حال بازگرداندن اهمیت کریدورهای زمینی است؛ مسیری که می‌تواند برای ایران یک امتیاز ژئوپلتیکی و اقتصادی محسوب شود.

حاجی‌زاده همچنین به دگرگونی مفهوم جهانی‌سازی می‌پردازد. او توضیح می‌دهد که آمریکا ابزار تعرفه را به «سلاح ژئوپلتیکی» تبدیل کرده و روند افول جهانی‌سازی شدت گرفته است. به باور او، به دلیل تحریم‌ها، ایران نسبت به این تحولات آسیب‌پذیری زیادی ندارد و حتی می‌تواند از فضای جدید بهره‌برداری کند.

«افول بازارهای مالی غرب‌محور» و «کاهش وابستگی کشورها به دلار» از دیگر روندهای اصلی نظم جدید جهانی است. حاجی‌زاده معتقد است ایران با توجه به محدودیت‌های مالی خود می‌تواند از شکل‌گیری سازِکارهای مالی جدید منتفع شود، اما در حال حاضر وابستگی سنگینی به درهم امارات دارد و نتوانسته نقشی سازنده در ایجاد نظام مالی جایگزین ایفا کند.

او سپس به الگوی کشورهای چین، روسیه و هند اشاره می‌کند که در سال‌های اخیر تلاش کرده‌اند در معماری نظم جدید نقش‌آفرینی فعالانه داشته باشند. حاجی‌زاده یادآور می‌شود که ایران نخستین کشوری بود که در دل جنگ سرد مسیر مستقلی را انتخاب کرد و نه نظم غربی را پذیرفت و نه نظم شرقی را؛ بلکه کوشید چارچوبی مستقل و متفاوت ارائه دهد.

در پایان، حاجی‌زاده بر اهمیت تغییر نسلی در حکمرانی تأکید می‌کند. او معتقد است ایران برای بهره‌گیری از فرصت‌های نظم جدید نیازمند «ذهن و اراده جوان» است؛ نسلی که جهان را واقع‌بینانه تحلیل کند و هدف‌گذاری بلندپروازانه برای تبدیل ایران به یک بازیگر بزرگ جهانی داشته باشد. در مقابل، او منتقد تداوم حضور مدیرانی است که به تعبیر او «پیر، محافظه‌کار و عقب‌مانده» هستند و امکان استفاده از فرصت‌های تاریخی را محدود می‌کنند.

ایران نادیده‌گرفتنی نیست/ «تحریم» مانع اساسی نقش‌آفرینی ایران در عرصه بین‌الملل

در ادامه نشست رامین کیانی رئیس مرکز دیپلماسی جوانان، تحلیل خود از ایران و آینده جهان را ارائه کرد. وی در تحلیل خود از مختصات نقش‌آفرینی کشورها در نظم بین‌الملل، سه مؤلفه پایه‌ای را تعیین‌کننده می‌داند: موقعیت ژئوپلتیک، دارایی‌های فناورانه و توان اثرگذاری بر رفتار سایر بازیگران. او معتقد است ایران با اتکا بر این سه مولفه ظرفیت آن را دارد که بازیگری مؤثر در معادلات جهانی باشد و به همین دلیل نیز قدرت‌های بزرگ ناگزیر از توجه به ایران هستند. با این حال، او تأکید می‌کند که مسئله اصلی «دیده شدن یا نشدن» نیست؛ بلکه چگونگی ایفای نقش در صحنه بین‌الملل اهمیت دارد.

کیانی در تشریح ظرفیت‌های ایران، به جمعیت ۹۰ میلیونی کشور اشاره می‌کند که تقریباً با مجموع جمعیت کشورهای عربی خلیج فارس برابری می‌کند. او با ذکر اینکه ۷۵ درصد جمعیت ایران شهرنشین هستند و ۴ میلیون دانشجو و فارغ‌التحصیل در کشور وجود دارد، این ترکیب را یک «منبع انسانی بالقوه قدرتمند» توصیف می‌کند.

از نظر زیرساختی نیز ایران به گفته او برخوردار از «بنادر گسترده، صنایع بزرگ و موقعیت ممتاز ژئوپلتیکی» است؛ کشوری که با ۱۵ همسایه مرزی پیوند دارد و همین امر جایگاه ویژه‌ای در کریدورهای تجارت منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای برای آن ایجاد می‌کند. او همچنین به نفوذ فرهنگی و امنیتی ایران در کشورهای مختلف منطقه اشاره می‌کند و این نفوذ را یکی از مؤلفه‌های مهم قدرت نرم و سخت ایران می‌داند.

در ادامه، کیانی عامل مهم دیگری از قدرت ملی را معرفی می‌کند: ایرانیان خارج از کشور. او معتقد است در این زمینه تنها چین، هند و جامعه یهودیان با ایران قابل مقایسه هستند. به باور او، بخش گسترده‌ای از ایرانیان مقیم خارج علاقه‌مند و وفادار به سرزمین خود هستند و در صورت کنار گذاشتن نگاه‌های امنیتی، می‌توانند به یک پشتوانه ملی ارزشمند تبدیل شوند.

با وجود این ظرفیت‌ها، کیانی سه دسته مانع را بر سر راه ایران می‌بیند. نخست، موانع ساختاری مانند نفت که به‌جای اینکه موتور توسعه باشد، در ایران به یک مانع تبدیل شده است؛ همچنین توسعه نامتوازن و سیاستگذاری‌های کوتاه‌مدت که مانع شکل‌گیری مسیر پایدار پیشرفت می‌شود. دسته دوم، موانع نهادی و دسته سوم، موانع بین‌المللی هستند که به باور او نقش مهمی در محدود کردن اثرگذاری ایران دارند.

کیانی «تحریم» را علت‌العلل ناکامی‌های ایران می‌داند و تأکید می‌کند که تحریم بر همه حوزه‌ها اثر مستقیم دارد و بدون حل این مسئله، نه توسعه امکان‌پذیر است و نه نقش‌آفرینی مؤثر در نظم بین‌الملل.

او دیدگاهی را که افول آمریکا را راه‌حل مشکلات ایران تلقی می‌کند نادرست می‌داند و توضیح می‌دهد که اگرچه سهم کشورهای دیگر در نظم آینده افزایش می‌یابد، آمریکا همچنان قدرتی اثرگذار باقی خواهد ماند. از نظر او، رشد چین به معنای افول آمریکا نیست، بلکه باید به تعاملات متوازن اندیشید. او تأکید می‌کند که ایران باید همزمان با شرق و غرب همکاری کند و بر اصل «توازن در روابط خارجی» تکیه نماید.

انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی



جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.