مسیر اقتصاد/ اجلاس شرم الشیخ مصر روز گذشته بهعنوان جمعی نمادین و سیاسی برای پایان دادن به جنگ غزه، تثبیت آتشبس و ترسیم چارچوب بازسازی مطرح شد. اما ایران با وجود دعوت رسمی، در این اجلاس حضور نیافت. این تصمیم اگرچه از سوی برخی رسانههای غربی بهعنوان نشانهای از انزوا تعبیر شد، اما در واقع ریشه در اصول ثابت سیاست خارجی ایران دارد. اصولی که هم مخالفت با رژیم صهیونیستی را شامل میشود و هم پرهیز از همنشینی با کشورهایی که خود در جنگها و تحریمهای مخرب منطقهای نقش مستقیم داشتهاند.
چرا ایران در اجلاس شرم الشیخ شرکت نکرد؟
پیش از هر چیز از نگاه ایران، این اجلاس بهصورت ضمنی رژیم اسرائیل را بهعنوان یکی از «طرفهای گفتگو» به رسمیت میشناسد؛ در حالی که موضع رسمی جمهوری اسلامی بر نفی موجودیت این رژیم و حمایت از «فلسطین یکپارچه» است. حضور در چنین چارچوبی میتوانست از منظر رسانهای، به معنای پذیرش غیرمستقیم رژیم اشغالگر و سیاست «دو دولتی» تعبیر شود؛ موضوعی که با اصول سیاست خارجی ایران در تضاد است.
علاوه بر این از نگاه تهران، حضور در نشستهایی که در چارچوب ابتکارات سیاسی غرب یا متحدانش شکل میگیرد، بهطور ضمنی به معنای مشروعیتبخشی به همان ساختارهایی است که عامل بیثباتی در منطقهاند. ایران با خودداری از مشارکت در این اجلاس، تلاش کرده پیام سیاسی روشنی بفرستد: گفتوگو برای صلح و ثبات، هنگامی معنا دارد که از سوی دولتهایی هدایت نشود که خود در تحریم و اشغال دست دارند. به بیان دیگر ایران با این موضع نشان میدهد که میخواهد حفظ عزت دیپلماتیک خود را در اولویت قرار دهد.
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه این اجلاس به رهبری آمریکا برگزار میشود و حضور ایران در چنین نشست مشترک با ایالات متحده مورد سوگیری رسانهای قرار میگیرد و به نوعی مشروعیت بخشی به طرحهای آمریکایی در منطقه قلمداد میشود.
چرا انفعال مطلوب نیست؟
با این حال، غیبت کامل از صحنه دیپلماسی منطقهای میتواند هزینهزا باشد. در شرایطی که کشورهای مختلف در حال ترسیم معادلات جدید امنیتی و اقتصادی در منطقه غرب آسیا هستند، عدم حضور حتی در سطح نمادین میتواند به حذف تدریجی ایران از فرآیند تصمیمسازی منجر شود. سکوت دیپلماتیک، زمینه را برای روایتسازی رسانههای غربی فراهم میکند و میتواند ایران را در موضع «تماشاگر بحران» قرار دهد؛ جایگاهی که با نقش تاریخی و ظرفیتهای منطقهای کشور همخوان نیست.
علاوه بر این عدم حضور ایران فرصتی به دست دولتهای غربی و رسانههای پشتیبان آنها قرار میدهد که ایران را به عنوان کشوری مخالف دیپلماسی معرفی کنند؛ درحالیکه عدم حضور ایران دلایل روشنی دارد که در بالا مطرح شد.
بهرهبرداری از فرصت با «راهکار میانه»
از یک سو حضور به معنی کنار زدن اصول و عدم حضور به معنی فرصت سوزی و فراهم کردن بستر برای هجمه علیه ایران است و هیچکدام گزینه مطلوب نیست؛ بنابراین آنچه مسلم است اینکه دستگاه دیپلماسی ایران باید در مورد اجلاس شرم الشیخ و موارد مشابه آن، ابتکار عمل جدیدی را در دستورکار قرار دهد.
در این شرایط به عنوان یک راهکار میانه، ایران میتواند با برقراری ارتباط نزدیک با یکی از کشورهای منطقه، از جمله عمان، قطر یا الجزایر، که مواضعی نزدیکتر به ایران در مسئله فلسطین و اسرائیل دارند، از آنها به عنوان نماینده ایران در نشستهای این چنینی بهره ببرد دیپلماسی نیابتی یا نمایندگی غیرمستقیم از سوی کشورهای همسو، به تهران اجازه میدهد بدون عدول از اصول خود در عدم شناسایی رژیم صهیونیستی، از منافع دیپلماتیک حضور غیرمستقیم نیز بهرهمند شود. این رویکرد، نه تلاشی برای دور زدن اصول است و نه جایگزینی برای دیپلماسی مستقیم؛ بلکه نوعی توازن میان پایبندی ایدئولوژیک و نیاز به حضور مؤثر در معادلات منطقهای است.
با این روش، ایران میتواند مانع از سوءبرداشت رسانهای درباره بیتفاوتیاش در برابر تحولات منطقه شود و همزمان از ورود به چارچوبهایی که مشروعیتبخش به سیاستهای تحریمی و جنگطلبانه هستند، خودداری کند. چنین الگویی اگر بهصورت هدفمند دنبال شود، میتواند به شکلگیری الگوی جدیدی از «غیبت فعال» در سیاست خارجی ایران بینجامد؛ حضوری غیرفیزیکی اما اثرگذار در صحنه دیپلماسی منطقه. در عین حال استفاده از این الگو نیازمند ایجاد درک مشترک بین ایران برخی کشورهای منطقه است که همسویی بیشتری با مواضع ایران دارند.
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی