به گزارش مسیر اقتصاد آمریکا با رشد بیسابقه مصرف برق روبهرو است. پس از دو دهه ثبات، اکنون مصرف برق با سریعترین سرعت از زمان جنگ جهانی دوم افزایش یافته است. صنایع نوین، مراکز داده و کارخانههای تولید نیمهرسانا مصرفی کمسابقه دارند. پیشبینی میشود اوج تقاضا طی ده سال آینده ۱۸ درصد افزایش یابد که معادل مصرف فعلی سه ایالت بزرگ این کشور است. در صورت عدم اقدام بحران برق آمریکا معضلی جدی خواهد بود.
افزایش مصرف نشانه پیشرفت فناورانه است، اما همین روند قیمت برق را بالا برده و شبکه را تحت فشار گذاشته است. اگر اقدام فوری انجام نشود خانوارها با هزینههای بیشتر و کسبوکارها با کاهش رقابتپذیری مواجه خواهند شد.
ساخت نیروگاههای جدید ضروری است، اما کافی نیست. حدود نیمی از ظرفیت شبکه در هر لحظه بلااستفاده است، زیرا سیستم برای شرایط اوج طراحی شده است. بهرهگیری از فناوریهایی چون باتریهای ذخیرهسازی، حسگرهای افزایش ظرفیت انتقال و نرمافزارهای مدیریت انرژی میتواند بازدهی را ارتقا دهد و هزینهها را کاهش دهد. شرکتهای برق و سیاستگذاران باید به جای تمرکز صرف بر تولید، بر افزایش کارایی و اصلاحات در بازار انرژی تأکید کنند.
فشار فزاینده بحران برق آمریکا بر مردم
برای سالها، برق ارزان مزیت رقابتی آمریکا بود. اما جهش تقاضا اکنون موجب افزایش سریع قیمتها شده است. در سال ۲۰۲۵، قیمت برق تقریباً دو برابر نرخ تورم رشد کرده است. شرکتهای برق نیز با درخواست افزایش تعرفهها، رکورد ۲۹ میلیارد دلار را ثبت کردهاند. در منطقه «PJM»، ۶۷ میلیون نفر با افزایش ۲۰ تا ۳۰ درصدی قبوض مواجه خواهند شد. همچنین، دو سوم شهروندان آمریکا قبوض برق را عامل فشار مالی دانستهاند.
همزمان با افزایش قیمتها، احتمال قطعی افزایش یافته است. بسیاری از بازارهای برق آمریکا به سطح بحرانی نزدیک میشوند و خطر خاموشی بیشتر میشود. بحران برق آمریکا وضعیت تهدیدی برای امنیت ملی و اقتصاد این است، بهویژه در رقابت با چین که سرمایهگذاری گستردهای در تولید برق انجام داده است.
آمریکا در سال ۲۰۲۴ نزدیک به ۵۰ گیگاوات ظرفیت جدید به شبکه افزود که بالاترین میزان در دو دهه اخیر بود. با این حال، این افزایش نیز پاسخگوی رشد تقاضا نیست. احداث نیروگاههای گاز و هستهای سالها طول میکشد و پروژههای تجدیدپذیر با موانع مقرراتی و صف طولانی اتصال به شبکه مواجهاند. علاوه بر این، قانون جدید دولت با کاهش مشوقهای انرژیهای تجدیدپذیر، هزینهها را بیشتر کرده است.
آمریکا میتواند بدون پروژههای پرهزینه و زمانبر، پاسخگوی تقاضای روبهافزایش برق باشد. تنها با ۵ درصد افزایش بهرهوری شبکه موجود، ظرفیتی معادل ۶۰ نیروگاه گاز طبیعی آزاد میشود. با این حال، سیاستهای گذشته بیشتر بر ساخت نیروگاههای جدید تمرکز داشتند و نه بر افزایش کارایی. نتیجه، سیستمی کمبازده است که در دهه اخیر ۱۰ درصد کمتر استفاده شده و خاموشیها ۶۰ درصد افزایش یافتهاند.
تجربه تگزاس
مشکل اصلی این است که شرکتهای برق از بهرهوری سود نمیبرند و منفعتشان در ساخت نیروگاههای جدید است. اما تگزاس با تغییر مشوقها مسیر متفاوتی پیموده است. از سال ۲۰۲۱، تقاضای برق در این ایالت ۲۰ درصد افزایش یافته، در حالی که قیمتها کاهش یافته و پایداری شبکه تقویت شده است.
تگزاس نیروگاههای جدید را سریع به شبکه متصل میکند، ظرفیت ذخیرهسازی باتری را گسترش داده و مصرفکنندگان بزرگ را به انعطافپذیری ملزم میسازد. بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ بیش از ۴۰ گیگاوات برق پاک به شبکه افزوده شد و ظرفیت باتری به بیش از ۱۲ گیگاوات رسید. این ظرفیت معادل مصرف برق سه میلیون خانه است.
همچنین «لایحه ۶ سنا» مراکز داده و دیگر مصرفکنندگان عمده را موظف میکند در زمان اوج مصرف الگوی خود را تغییر دهند. این سیاست میتواند ۱۵ گیگاوات ظرفیت آزاد کند. در سطح ملی نیز تغییر تنها ۰/۲۵ درصدی در زمان مصرف قادر است ظرفیت تولید مؤثر آمریکا را ۱۰ درصد افزایش دهد؛ بدون نیاز به زیرساخت جدید.
استفاده از ظرفیتهای خانگی و تجاری
افزایش ظرفیت برق تنها به ساخت نیروگاههای جدید محدود نمیشود. میلیونها ژنراتور، پنل خورشیدی، باتری و سیستمهای گرمایش و سرمایش در خانهها و کسبوکارها میتوانند با اتصال به شبکه، همانند یک نیروگاه مجازی عمل کنند. این رویکرد که «نیروگاه توزیعشده» نام دارد، سابقهای طولانی دارد. در دهه ۱۹۷۰، شرکتهای برق در ایالتهایی مانند نیوهمپشایر با تماس تلفنی و کلیدهای دستی هزاران آبگرمکن را برای مدیریت تقاضای برق هماهنگ میکردند.
ادغام این سیستمها در شبکه بسیار کمهزینهتر و سریعتر از ساخت نیروگاههای جدید است؛ زیرا زیرساختها از قبل موجود هستند. مطالعات نشان میدهد نیروگاههای توزیعشده میتوانند برق را ۴۰ درصد ارزانتر از نیروگاههای گاز طبیعی تولید کنند. به عنوان نمونه، سرمایهگذاری ۲۰۰ میلیون دلاری شرکت ConEdison در نیویورک، نیاز به ۱/۲ میلیارد دلار ارتقای زیرساختهای فیزیکی را برطرف کرد. چنین صرفهجوییهایی از افزایش هزینه برق مصرفکنندگان جلوگیری میکند. برآورد وزارت انرژی آمریکا نیز نشان میدهد که توسعه نیروگاههای توزیعشده قادر است تا سال ۲۰۳۰، ۱۰۰ درصد رشد پیشبینیشده تقاضای برق را پاسخ دهد.
چالش انتقال و توزیع برق
رشد سریع تقاضای برق، توسعه زیرساختهای انتقال و توزیع را ضروری کرده است. اما ساخت خطوط انتقال فشارقوی طی سالهای اخیر به شدت کاهش یافته است؛ از میانگین ۱۷۰۰ مایل در سال در فاصله ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴، به تنها ۵۵ مایل در سال ۲۰۲۳. این کمبود زیرساخت، هزینه برق مصرفکنندگان را در همان سال حدود ۱۱/۵ میلیارد دلار افزایش داد.
با این حال، افزایش ظرفیت خطوط موجود از طریق فناوریهای نوین میتواند میلیاردها دلار صرفهجویی به همراه داشته باشد. رساناهای پیشرفته قادرند ظرفیت انتقال را تا دو برابر افزایش دهند. همچنین نصب حسگرها و نرمافزارهای هوشمند روی خطوط، امکان مدیریت ایمن جریان برق و افزایش بیش از ۲۰ درصدی ظرفیت را فراهم میسازد. این ارتقاها نیازی به فرآیندهای زمانبر اخذ مجوز ندارند و در مدت چند ماه با هزینهای بسیار کمتر اجرا میشوند.
این فناوریها دهههاست در جهان به کار گرفته میشوند و نتایج موفقی نیز در آمریکا داشتهاند. برای مثال، نصب حسگرهای شبکه در ایالتهای ایندیانا و اوهایو تنها ۹ ماه زمان برد، ظرفیت انتقال را بیش از ۵۰ درصد افزایش داد و تنها یک درصد هزینه ساخت خطوط جدید را به همراه داشت. در ایالت مونتانا نیز قانونگذاران به اتفاق آرا طرحی را تصویب کردند که شرکتهای برق را به استفاده از رساناهای پیشرفته تشویق میکند.
نقش کمیسیون فدرال انرژی
کمیسیون فدرال تنظیم مقررات انرژی (FERC) سالها از شرکتهای برق و اپراتورهای شبکه خواسته است بازدهی را افزایش دهند و فناوریهای خود را ارتقا دهند. اما در برابر فشار این شرکتها اغلب عقبنشینی کرده است.
اکنون کمبود عرضه برق بهترین فرصت برای پایان دادن به این چرخه است. FERC باید با استفاده از قدرت قانونگذاری، اصلاحات اتصال به شبکه را اجباری کند، جدول زمانی مشخص برای ارتقاها ارائه دهد و در صورت عملکرد ضعیف، جریمههای سنگین وضع کند. همچنین لازم است ذخیرهسازی انرژی و سیستمهای توزیعشده در شرایط برابر با نیروگاههای سنتی رقابت کنند تا منابع کمهزینهتر مشخص شوند. ارتقای فناوری خطوط و انتقال برق نیز باید در اولویت قرار گیرد.
نقش ایالتها و کمیسیونهای محلی
کمیسیونهای خدمات عمومی ایالتی که سیاستهای مرتبط با شرکتهای برق را تعیین میکنند، نقش کلیدی دارند. غفلت عمومی از این نهادها طی دهههای گذشته به برخی شرکتهای برق و لابیهایشان اجازه داده است اصلاحات را متوقف کنند. کمیسیونها باید عملکرد شرکتهای برق را مبنای پرداخت قرار دهند و در قبال افزایش هزینهها آنها را پاسخگو سازند.
در نیوجرسی، که نرخ برق خانوارها امسال تا ۲۰ درصد افزایش یافته، هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه موضوع هزینه انرژی را در مرکز کارزار انتخاباتی قرار دادهاند. در ایالتهای دیگر نیز فرمانداران خواستار اصلاحات مشابه تگزاس شدهاند که اتصال سریعتر پروژههای تولید برق به شبکه را ممکن میسازد. همچنین فرماندار ایندیانا مشاور جدیدی برای حمایت از منافع مصرفکنندگان منصوب کرده و او را موظف کرده است سود شرکتهای برق را بررسی کند تا نرخها کاهش یابد.
فرصتهای موجود در بحران
اجرای این اصلاحات علاوه بر حمایت از مصرفکنندگان، فرصتهای شغلی گستردهای ایجاد میکند. ارتقای زیرساخت انرژی کاری فنی و پرزحمت است که به برقکاران، تکنسینهای خطوط، متخصصان HVAC و مهندسان برق نیاز دارد. تکنسینهای انرژی خورشیدی و بادی نیز جزو سریعترین مشاغل در حال رشد اقتصاد آمریکا هستند که انتظار میرود در دهه آینده نزدیک به ۵۰ درصد افزایش یابند.
پژوهشها نشان داده است که مشاغل فنی میدانی مانند خدمات شبکه برق میتوانند با ابزارهای هوش مصنوعی از جمله تعمیرات پیشبینانه و تشخیص از راه دور تقویت شوند، نه اینکه جایگزین شوند.
در سیاست، راهحلها هرگز آسان و ارزان نیستند. اما در حوزه انرژی، مجموعهای از راهکارها در دسترس است که میتواند هماکنون برق ارزانتر و پایدارتر فراهم کند. اگر سیاستگذاران و شرکتهای برق به جای تعلل، بر استفاده بهینه از منابع موجود تمرکز کنند، هم هزینه برق برای مصرفکنندگان کاهش مییابد و هم بحران برق آمریکا با موفقیت حل میشود. با مشوقهای درست، آمریکا میتواند بحران انرژی را به مزیتی رقابتی تبدیل کند.
منبع: فارن افرز
انتهای پیام/ انرژی