به گزارش مسیر اقتصاد راهبرد کلان اوراسیای ترامپ به دنبال جلوگیری پیشگیرانه از وابستگی بالقوه روسیه به چین بوده است تا از تشدید وابستگی منابع طبیعی پکن به تنها رقیب سیستماتیک ایالات متحده، به عنوان ابرقدرت، جلوگیری شود. در راستای این هدف، ایالات متحده در نظر داشت پس از پایان درگیری اوکراین، وارد یک همکاری راهبردی مبتنی بر منابع با روسیه شود. هدف واشنگتن از این مشارکت، ترغیب پوتین به پذیرش امتیازات قابل توجه ارضی و یا امنیتی است.
افزایش درآمد روسیه و دسترسی ارزان چین به انرژی با خط لوله «قدرت سیبری ۲»
عدم تمایل یا ناتوانی ترامپ در وادار کردن زلنسکی به پذیرش امتیازات مورد درخواست پوتین، همراه با گزارشهای نگرانکننده در مورد برنامههای استقرار ناتو در اوکراین برای ترساندن پوتین به ترک سیاست متعادلسازی خود و چرخش به سمت چین، نشان دهنده شکست راهبرد کلان ترامپ در اوراسیاست. موفقیت در دستیابی به توافق طولانی مدت بر سر خط لوله گاز «قدرت سیبری ۲» که صادرات گاز روسیه به چین را تقریباً دو برابر میکند و به حدود ۱۰۰ میلیارد متر مکعب در سال میرساند، در این راستا قابل ارزیابی است.
اگر ترامپ سهواً از طریق تعرفههای تنبیهی خود که هدفشان جلوگیری از ظهور هند به عنوان یک قدرت بزرگ است، روند رو به رشد روابط چین و هند را تسریع نمیکرد، پوتین میتوانست مدت بیشتری مقاومت کند. این امر هند را به سمت ترمیم روابط خود با چین سوق و معضل امنیتی آنها را کاهش داد که ایالات متحده از آن برای تفرقهافکنی و حکومت بر آنها سوءاستفاده میکرد. این موضوع نیز خود نگرانیهای هند در مورد همکاری نزدیکتر انرژی روسیه و چین را کاهش داد که قبلاً بیم آن داشت این امر منجر به تبدیل روسیه به شریک کوچک چین شود.
هرچند این موضوع هرگز رسماً اعلام نشد، اما ناظران ریزبین و کارشناسان آشنا به رویکرد هند باور دارند که دهلی نگران استفاده چین از نفوذ خود بر روسیه در کاهش یا توقف صادرات نظامی به دهلی است، زیرا این امر منجر به برتری چین در اختلافات مرزی میشود. اما شکاف هند و آمریکا که توسط ترامپ ایجاد شد و به دنبال آن، کاهش معضل امنیتی چین و هند، روسیه را آزاد گذاشت تا بدون ترس از سوق هند به آغوش ایالات متحده و در نتیجه تقسیم و تسلط بر اوراسیا، قرارداد قدرت سیبری ۲ را منعقد کند.
تاثیر آب شدن یخ روابط دهلی و پکن
همگرایی فزاینده بین کشورهای بریکس و سازمان همکاری شانگهای، که هدفشان اصلاح تدریجی حکومت جهانی از طریق تلاشهای مکمل برای تسریع فرآیندهای چندقطبی است، تا حد زیادی به دلیل پذیرش هند در پاسخ به تهدیدات راهبردی جدید از سوی ایالات متحده است. انتظار میرود نخستین سفر نخست وزیر هند، نارندرا مودی، به چین در هفت سال گذشته برای شرکت در اجلاس رهبران سازمان همکاری شانگهای، به عادیسازی جدیدی در روابط چین و هند منجر شود. پیشبینی میشود که در طی این نشست، او یک دیدار دوجانبه مهم با رئیس جمهور شی جین پینگ برگزار کرد.
هرچند ریشه تنشهای دهلی و پکن هنوز حل نشده است، اما روسیه اکنون مدیریت بهتری را دارد و هنگامی به این نتیجه رسید که ایالات متحده در دستیابی به خواستههای او در پرونده اوکراین کمکی نخواهد کرد، با چین بر سر خط لوله گاز «قدرت سیبری ۲» به توافق رسید. ترامپ ظاهراً با بهبود روابط تجاری ایالات متحده و اتحادیه اروپا و سپس بدتر شدن روابط چین و هند، قصد تشدید تنش در اوکراین را داشت که این امر «قدرت سیبری ۲» را از نظر سیاسی امکانپذیر کرد.
بنابراین، بدون تردید سیاست خارجی ترامپ در قبال اوراسیا شکست خورده است. رویکرد نادرست تیم او در قبال روسیه و هند در مطالبات بسیار از آنها، منجر به این شد که این دو کشور و چین اختلافات دوجانبه و همچنین در مورد روابطهشان با ایالات متحده را حل و فصل کنند و در نتیجه، روندهای چندقطبی را به قیمت منافع تکقطبی ایالات متحده تسریع کنند. در واقع، قرارداد گازی اخیر بین روسیه و چین عبور از خط قرمزی بود که واکنش ایالات متحده در قبال آن قابل پیش بینی است.
منبع: نشریه پیام شرق پاکستان
انتهای پیام/ انرژی