به گزارش مسیر اقتصاد اتحاد بریکس که روزگاری تنها شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی بود، حالا با پیوستن مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به بلوکی قدرتمند تبدیل شده است؛ بلوک اقتصادی که نهتنها از جهت جمعیت (بیش از ۴۵٪ جمعیت جهان) و سهم از اقتصاد جهانی (بیش از ۳۱٪ تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید) تحولی شگرف پدید آورده، بلکه نظام مالی جهانی را هم به چالش کشیده است.
ایده اولیه بریکس در سال ۲۰۰۱ توسط جیم اونیل، اقتصاددان گلدمن ساکس، مطرح شد، اما کمتر از دو دهه بعد به تشکلی نهادی بدل گردید؛ تشکلی با اجلاسهای هماهنگ، سیاستهای اقتصادی هماهنگ و پیشبرنده. همین تحول آهسته اما پیگیر، بریکس را از یک اتحادیه ضعیف به یکی از بازیگران اصلی اقتصاد جهانی تبدیل کرده است.
تجارت ۵۰۰ میلیارد دلاری ابزار بریکس برای توسعه دلارزدایی
دلار آمریکا، دارنده جایگاه ارز ذخیره جهانی با سهمی نزدیک ۸۸ درصد در معاملات بینالمللی، در طول اعصار اقتصادی بهواسطه برتونوودز به آمریکا مزیتهای بینظیری بخشیده است. اما حالا اعضای بریکس، با توجه به تحریمها و تغییرات در سیاست پولی ایالات متحده آمریکا، در پی کاهش وابستگی به دلار هستند.
حجم تجارت درون بریکس حدود ۵۰۰ میلیارد دلار در سال برآورد میشود؛ عددی که با کاستن اصطکاکهای مالی و افزایش استفاده از ارزهای محلی، گزینهای واقعی برای دو برابر شدن در کمتر از یک دهه به نظر میرسد. این ظرفیت عظیم، نهتنها به معنای صرفهجویی در میلیاردها دلار هزینه معامله است، بلکه نشان میدهد اعضا میتوانند بهجای رقابت تحت سیطره دلار، شبکهای اقتصادی مستقل و پویا بسازند.
سازوکار عملی؛ از توافقهای دوجانبه تا زیرساختهای مالی نوین
کشورهای بریکس با پرهیز از عجله برای ایجاد ارز واحد، به جای آن، ساختارهایی مانند توافقهای مبادله ارزی دوجانبه و خطوط اعتباری بین بانکهای مرکزی را در دستور کار گذاشتهاند. این توافقها تبدیل مستقیم ارزهای محلی بدون عبور از دلار را ممکن کرده است. در این مسیر، سیستمهای CIPS (چین) و SPFS (روسیه) جایگزینی برای سوئیفت ایجاد کردهاند و بانک توسعه جدید با ارائه خدمات تسویهحساب و نقدینگی، ستون مالی این حرکت را تقویت میکند.
معاملات با ارزهای محلی، کشورها را از نوسانات دلار دور نگه میدارد، در اختیار برنامهریزی دقیقتر قرار میدهد و ریسکشان را کاهش میدهد. تجربه روسیه و چین نشان داده که این رویکرد، معاملهها را پایدارتر و سادهتر میکند. همزمان، این شیوه منجر به افزایش ادغام اقتصادی منطقهای شده و اقتصادها را بهصورت پایدارتر در هم تنیده میسازد.
موانع پیشپاافتاده و درسآموزی از تجربه یورو
اقتصادهای اعضای بریکس تفاوتهای عمیقی دارند؛ چین اقتصاد متمرکز صنعتی است، روسیه غنی از منابع است، هند دارای ساختار متنوع اقتصادی و سایر اعضا در مراحل توسعه متفاوتاند. این نابرابریها، چالشهای جدی در هماهنگی ارزی بهوجود میآورد. ضمن اینکه تجربه منطقه یورو، با ناکارآمدی در پیوند دادن اقتصادهای متفاوت حوزه، هشداری است که کشورهای بریکس را به حرکت تدریجی و هوشمندانهتر ترغیب میکند.
اگر چه دلار در کوتاهمدت همچنان جایگاه غالبی دارد، اما ابتکار بریکس در زمینه استفاده از ارزهای محلی، نقطهی عطفی در جهت نیل به یک ساختار مالی چندقطبیتر به شمار میرود. این تحول در بلندمدت میتواند تحول در نظام مالی جهانی را رقم بزند و بستر را برای توافقات مالی مستقلتر فراهم آورد؛ حرکتی که آینده آن تا حد زیادی بستگی به مداومت تلاشها و تغییرات ژئوپلیتیکی حاکم دارد.
منبع: Join Discovery Alert
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی