مسیر اقتصاد/ وزارت خزانهداری آمریکا اواخر هفته گذشته تحریمهای جدیدی را علیه شماری از افراد و نهادها در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران اعمال کرد. این تحریمها شامل هفت فرد و ۱۱ نهاد بوده است که عموما در حوزه کمک به تسهیل روابط مالی و بانکی بینالمللی ایران فعال هستند. در دور قبل تحریمی نیز یک هفته قبل، آمریکا بیش از ۱۱۵ فرد، نهاد و کشتی مرتبط با نفت ایران را تحریم و آن را مهمترین اقدام تحریمی از سال ۲۰۱۸ عنوان کرد.
آرایش جنگی آمریکا علیه جمهوری اسلامی به وضوح نمایان است
تحریمهای اخیر تنها بخشی از اقدامات تحریمی آمریکا از زمان شروع آتش بس با رژیم صهیونیستی بوده است که نشان میدهد با وجود آتش بس، توپخانه دشمن همچنان فعال است اما به جای عملیات نظامی، با عملیات اقتصادی در تلاش است دسترسیهای مالی ایران را نشانه برود و از این طریق ایران را تضعیف کند.
دورهای متعدد تحریمی اخیر آمریکا نشان میدهد که طرف مقابل با دقت درحال رصد اقدامات ایران در عرصههای اقتصادی و تجاری است و برای مقابله با این اقدامات طراحی و عملیات میکند.
به این ترتیب میتوان گفت هرچند آمریکا از ضرورت راهاندازی مجدد دورهای مذاکراتی با ایران سخن میگوید، اما هدف روشنی برای خود در نظر گرفته که آن تضعیف ایران و تحمیل خواستههای خود به جمهوری اسلامی است.
تکلیف آمریکا روشن است؛ ایران چطور؟
در طرف مقابل اما موضع جمهوری اسلامی تنها محکوم کردن تحریمهای آمریکا بوده است و ایران نه در زمینه ضربه زدن به منافع اقتصادی آمریکا و نه در زمینه کاهش سطح آسیب پذیری در این تقابل، دست کم در زمینه اقتصادی، نتوانسته است گامهای روشنی بردارد.
از یک سو مقامات کشور با وجود انتقاد از آمریکا، همچنان پیامهایی برای شروع مذاکره ارسال میکنند و از طرف دیگر با وجود مشخص بودن نقاط ضعف ایران در زمینههای اقتصادی و تجاری، اقدامات مشخصی برای رفع نقاط آسیب و بستر سازی برای ضربه زدن به منافع دشمن دیده نمیشود.
آرایش جنگی ایران چگونه شکل میگیرد؟
در شرایط حساس کنونی انتظار میرود ایران نیز با درک در جریان بودن جنگ همه جانبه از سوی آمریکا، به جای انتظار برای به نتیجه رسیدن مذاکرات، برای رفع نقاط آسیب اقتصادی کشور طراحی و اقدام کنند. به طور خاص جریان مبادلات خارجی ایران امروز وابستگی بالایی به شرکتهای تراستی ثبت شده در امارات پیدا کرده است که یک نقطه ضعف اساسی محسوب میشود؛ از طرفی به دلیل نبود شفافیت امکان سیاستگذاری بر این روند فراهم نیست و هزینه بالایی به ایران تحمیل کرده است و از طرف دیگر هر زمان آمریکا بخواهد میتواند در روند این مبادلات خلل وارد کند. بنابراین رفع این نقیصه اساسی امروز باید یکی از اولویتهای اقتصادی ایران در شرایط جنگی باشد.
نقطه ضعف دیگر ایران در جنگ اقتصادی با آمریکا، به روند حاکم بر تامین کالاهای اساسی مرتبط است. درحال حاضر ایران بخش قابل توجهی از نیازهای خود به نهادههای اساسی کشاورزی همچون ذرت و سویا را از مسیرهایی تامین میکند که تحت نظارت کامل شرکتهای آمریکایی است. درحالیکه میتوان در کوتاه مدت دست کم بخشی از این واردات را از مسیرهای دیگر و در تعامل با کشورهایی همچون روسیه و قزاقستان تامین کرد.
علاوه بر این لازم است برای ضربه زدن به دشمن در عرصه اقتصادی نیز برنامهریزی و دست کم زیرساختهای مناسبی برای آن ایجاد شود. برای این مهم لازم است نقاط ضعف اقتصادی رژیم صهیونیستی و همچنین اقتصاد آمریکا، به درستی درک و برای آن اقدام شود. به طور خاص اقتصاد آمریکا و اسرائیل امروز به شدت به قیمت حاملهای انرژی وابسته است و هر اقدامی در راستای افزایش آن میتواند در کوتاه مدت بر چالشهای اقتصادی آنها بیفزاید. همچنین لازم است ایران تعاملات اقتصادی خود را با کشورهایی همچون چین و روسیه از سطح شعار و بیانیه دوجانبه، به سطح اقدامات عملیاتی جدی ارتقاء دهد و با گره زدن منافع آنها به تقویت اقتصاد ایران، امکان شکل گیری اجماع از سوی آمریکا علیه ایران در منطقه را کاهش دهد.
آنچه مسلم است اینکه تا زمانی که اقدامات آمریکا در جنگ علیه ایران، از اثرگذاری بالایی برخوردار باشد و ایران نیز منفعلانه صرفا به محکوم کردن طرف مقابل بپردازد، انتظار برای به نتیجه رسیدن مذاکرات نیز به دور از منطق خواهد بود. مذاکره تنها زمانی به نتیجهای غیر از تحمیل خواستههای آمریکا میرسد، که ایران فعالانه و در عرصه میدان، نقاط آسیب را پوشش دهد، برای خود بردار قدرت ایجاد کند و در عمل اثبات کند که حاضر نیست از منافع خود دست بکشد؛ در غیر اینصورت نتیجه چیزی جز تضعیف بیشتر توان عمل ایران و ورود به مذاکرات آن هم با موضعی ضعیفتر در آینده نخواهد بود.
انتهای پیام/ دولت و حکمرانی