به گزارش مسیر اقتصاد نشریه آمریکایی فارین پالسی به تازگی در گزارشی به بررسی اثرگذاری تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران و روسیه و همچنین سناریو احتمالی تحریم نفتی چین از سوی ایالات متحده پرداخته است. از نظر این نشریه این تحریمها در شرایط فعلی اقتصاد بینالملل و به دلیل اینکه علیه کشورهای بزرگ و متعددی اعمال شده است، دیگر کارایی لازم را ندارد. در ماه ژوئن و همزمان با جنگ علیه ایران، اتفاق عجیبی رخ داد؛ صادرات نفت خام ایران برای مدت کوتاهی افزایش یافت. با وجود جنگ، ایران از ارسال نفت منصرف نشد – و مشتریان آن در چین نیز از ادامه خرید نفت، با وجود تحریمها، منصرف نشدند. دلیل موفقیت ایران ساده بود: تحریمها دیگر کارساز نیستند. حداقل، نه آنطور که در ابتدا در نظر گرفته شده بود.
تحریمها چه اثری بر کشور تحریم شده دارند؟
تحریمها به عنوان ابزارهای قهری تصور میشوند که تا زمانی که یک کشور رفتار خود را تغییر دهد، فشار اقتصادی ایجاد میکنند. با این حال، در عمل، کشورها در برابر تحریمها مقاومت میکنند و هزینهها را متحمل میشوند و در عین حال راههای دور زدن آنها را بررسی میکنند. تحریمها به جای تغییر رفتار دولت، بازارها را تغییر میدهند و روابط اقتصادی را تغییر شکل میدهند و نفت را به کانالهایی هدایت میکنند که حول محور ژئوپلیتیک و نه منطق تجاری ساخته شدهاند.
اکنون، دوران تحریمهای نفتی به عنوان یک ابزار قهری به پایان رسیده است. در حالی که بسیاری در واشنگتن هنوز وسوسه میشوند که تحریمها را به عنوان ابزاری برای جدا شدن از چین تشدید کنند، سیاست ایالات متحده با چرخش به سمت ابزارهای دیگر که کمتر مخرب هستند، بهتر پیش میرود.
مورد ایران و روسیه، ظهور و سقوط تحریمهای نفتی را به عنوان ابزاری برای سیاست اقتصادی نشان میدهد. پس از خروج ایالات متحده از توافق هستهای با ایران در سال ۲۰۱۸، اعمال مجدد تحریمها باعث کاهش صادرات نفت ایران شد، زیرا مشتریان سنتی آن در اروپای غربی و شرق آسیا به منابع جایگزین روی آوردند. صادرات ایران در سال ۲۰۲۰ در بحبوحه همهگیری کووید-۱۹ به نزدیک صفر رسید.
با این حال، پس از پایان محدودیتهای مربوط به همهگیری، خرید نفت خام ایران توسط چین افزایش یافت و اخیراً به نزدیک به ۲ میلیون بشکه در روز رسیده و به تنهایی کل صادرات ایران را به سطح قبل از تحریمها بازگردانده است. چین حدود ۱۴.۶ درصد از کل واردات نفت خام خود را از ایران تامین میکند.
بسیاری از خریداران نفت هراسی از تحریم آمریکا ندارند
بازار نفت ایران به جای ناپدید شدن، حول واقعیت جدیدی که تحریمها ایجاد کردهاند، تغییر شکل داده است. در حالی که مشتریان متعارف همچنان از تماس با نفت ایران منصرف میشوند، این نفت برای خریدارانی که در معرض تحریمها نیستند جذابتر شده است؛ به طور خاص، پالایشگاههای کوچکتر چینی، معروف به «تیپاتها»، که به تقاضای محلی پاسخ میدهند و در کانالهای مالی غیردلاری معامله میکنند. پکن ضمن خرید نفت از ایران، دادههای گمرکی تجارت را مبهم نکه داشته است تا امکان انکار را حفظ کند.
تحریم نفت روسیه هم اثرگذار نبود
برخلاف تحریمهای ایران، تحریمهای واشنگتن در سال ۲۰۲۲ علیه نفت روسیه، امور مالی این کشور را به جای جریان فیزیکی هدف قرار داده است. اقداماتی مانند سقف قیمت G-7 به منظور محدود کردن توانایی روسیه برای کسب درآمد بدون حذف صادرات روسیه از بازار بود؛ چیزی که رهبران غربی احساس میکردند بر قیمتها تأثیر منفی میگذارد.
اما هدف قرار دادن درآمد روسیه آنطور که انتظار میرفت، کارساز نبود. در حالی که تحت فشار قرار گرفته است، امور مالی روسیه در برابر فشار مقاومت کرده است، اگرچه – مانند سایر تولیدکنندگان – مسکو با قیمتهای پایینتر دست و پنجه نرم میکند. روسیه که از اروپا، بازار طبیعی محصولات خود، بیرون رانده شده است، اکنون نفت خام خود را از طریق مسیرهای غیرمستقیم به آسیا ارسال میکند، جایی که در بین پالایشگاهها تقاضای زیادی دارد. تحریمها، روزنههای تجاری جذابی را برای هند فراهم میکنند، جایی که پالایشگاهها نفت خام روسیه را با تخفیف زیاد خریداری میکنند و سپس محصولات را به اروپا صادر میکنند و سود قابل توجهی به جیب میزنند. پکن، درست مانند ایران، از محدود شدن انرژی روسیه به بازار داخلی عظیم خود سود میبرد و منبع مفیدی از اهرم فشار بالقوه را در رابطه خود با مسکو به دست آورده است.
دوران کارایی تحریم نفتی به پایان رسیده است
در هیچ یک از این دو مورد، تحریمها رفتار دولت را تغییر ندادند. ایران در برابر فشار ایالات متحده بر برنامه هستهای خود مقاومت کرد، در حالی که روسیه در مورد اوکراین عقبنشینی نکرده است. تلاشها برای منزوی کردن هر دو کشور – و همچنین ونزوئلا – از بازار جهانی نفت، در عوض این تولیدکنندگان را به تقاضای چین وابسته کرده و به نوبه خود، منابع نفت خام و سایر محصولات را در اختیار پکن قرار داده است.
عوارض جانبی منفی دیگری نیز وجود داشته است. تحریمها، در حالی که اقتصاد روسیه و ایران را تا حدودی تضعیف کردهاند، در مجموع رژیمهای استبدادی را در هر کشور تقویت کردهاند. اکنون پول به دست افراد کمتری میرسد – و انگیزههایی را برای بازیگران مسلط بر این رژیمها ایجاد میکند تا تحریمها را حفظ کنند. علاوه بر این، تحریمها بازده نزولی دارند و هرچه از زمان وضع آنها میگذرد، کشورهای تحریم شده سازگاری بیشتری با آن پیدا میکنند. در حالی که ایالات متحده همچنان بر اساس درک پیچیدهای از شبکههای نفتی غیرقانونی، اقدامات جدیدی را اعمال میکند، اما نمیتواند جریان را به طور کامل متوقف کند.
نکته دیگر اینکه اگر تحریمهای نفتی بیش از حد پیش برود، ایالات متحده با خطر شوک دادن به بازار و افزایش قیمتها مواجه میشود. به همین دلیل است که بعید است ترامپ تعرفههای ۱۰۰ درصدی را برای هر کسی که نفت خام روسیه را میخرد، اعمال کند، همانطور که او ثابت کرده است که تمایلی به مقابله با نفت ایران ندارد و به نظر میرسد وقتی جنگ ایران با اسرائیل بدون اختلال در عرضه پایان یافت، خیالش راحت شد.
تحریمها حتی به جدایی اقتصاد آمریکا از چین هم منجر نمیشود
با کاهش کاربرد تحریمها به عنوان ابزارهای قهری، وقت آن رسیده است که بپرسیم تحریمهای نفتی برای چه چیزی مفید هستند. حتی اگر تحریمها در تغییر رفتار دولت بیاثر باشند، برخی ممکن است استدلال کنند که آنها هنوز هم میتوانند در جدا کردن اجباری واشنگتن از چین، که همچنان حجم زیادی از نفت و سایر محصولات انرژی ایالات متحده را وارد میکند، مفید باشند.
با این حال، حتی در اینجا نیز تحریمها خطراتی را به همراه دارند. اگرچه بازار جهانی نفت به دلیل اقدامات ایالات متحده علیه روسیه و ایران دچار شکاف شده است، اما همچنان سیال است و اختلالاتی بر قیمتها در تمام مصرفکنندگان اصلی تأثیر میگذارد. در حالی که ایالات متحده و متحدانش روسیه و ایران را به آغوش چین (یا به طور خاصتر، پالایشگاههای چینی) سوق دادهاند، تلاشها علیه یک بازیگر اقتصادی مانند چین – که بزرگترین واردکننده انرژی در جهان است و بیش از ۱۰ درصد از عرضه نفت جهان را مصرف میکند – به راحتی مهار نخواهد شد.
علاوه بر این، جدا شدن از طریق تحریمها مستلزم آن است که واشنگتن بازیگران آمریکایی و اروپایی را که با چین تجارت میکنند، به تحریمهای ثانویه تهدید کند. شرکتهای انرژی آمریکایی که میلیاردها دلار گاز طبیعی، نفت خام و محصولاتی مانند اتان را به مصرفکنندگان چینی ارسال میکنند، ناگهان دسترسی به بزرگترین مصرفکننده انرژی جهان را از دست میدهند. در حالی که برای چین دردناک است، چنین اقدامی برای تولیدکنندگان آمریکایی فاجعهبار خواهد بود، زیرا بازار داخلی ایالات متحده را اشباع میکند و در زمانی که شرکتهای انرژی به دلیل قیمتهای پایین تحت فشار هستند، باعث انقباض میشود.
آمریکا باید به فکر برداشتن تحریمها باشد
واشنگتن به جای تشدید فشار، باید سودمندی تحریمهای نفتی را دوباره ارزیابی کند یا جسورانهتر، کنار گذاشتن کامل این تلاش را در نظر بگیرد. در مورد ایران، ایالات متحده میتواند از کاهش تحریمها به عنوان انگیزهای برای ورود این کشور به توافق هستهای استفاده کند. در مورد روسیه، ایالات متحده باید چرخش مشابهی داشته باشد و بیشتر به ابزارهای جایگزین، از جمله گسترش حمایت از اوکراین و هدف قرار دادن صادرات سلاح روسیه، تکیه کند. هم برای روسیه و هم برای ایران، ایالات متحده میتواند به استفاده از تحریمهای هدفمند که توانایی افراد، شرکتها و سازمانهای دولتی را برای فعالیت در شبکههای مالی غربی محدود میکند، ادامه دهد. این ممکن است توانایی آنها را برای تولید و صادرات نفت کاهش ندهد، اما توانایی آنها را برای سودآوری گستردهتر از این کار محدود میکند. اگر ایالات متحده متعهد به جدا شدن از چین باشد، بهتر است این کار را از طریق اقدامات تدریجی و هدفمند، مانند کنترل صادرات و موانع تعرفهای انتخابی، و با همکاری متحدان انجام دهد تا فرآیند جدا شدن را به گونهای مدیریت کند که شوک قیمتی برای مصرفکنندگان ایجاد نکند.
تحریمهای نفتی میتوانند حفظ شوند، اما تصور اینکه این تحریمها رفتار ایران یا روسیه را به طور معناداری تغییر خواهند داد، تظاهری است که باید کنار گذاشته شود. در عین حال، واشنگتن و متحدانش باید واقعیت جدید را درک کنند – تحریمها بازار جهانی نفت را تغییر دادهاند، ایران و روسیه را مجبور به نزدیکی بیشتر به چین کردهاند و جریانهای انرژی جهانی را در امتداد خطوط ژئوپلیتیکی و نه تجاری، دو شاخه کردهاند.
منبع: فارین پالسی
انتهای پیام/ اقتصاد بینالملل