۰۷ تیر ۱۴۰۴

مسیر اقتصاد به شما قدرت تحلیل می‌دهد.

شناسه: ۲۰۷۹۸۲ ۰۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰ دسته: تجارت و دیپلماسی
۰

حملات به تأسیسات هسته‌ای ایران، فضای منطقه‌ای را به نقطه حساسی برده است. در این میان، بستن تنگه هرمز به عنوان اهرم فشار و نماد قدرت ایران در معادلات انرژی منطقه مطرح شده است. این اقدام در کنار اثرگذاری گسترده بر سونوشت جنگ، می‌تواند عواقب بزرگی برای بسیاری از کشورهای جهان درپی داشته باشد. هدف اصلی این اقدام، متوقف کردن رویه کم‌هزینه و یک‌جانبه دخالت خارجی در منطقه و مشارکت دادن کشورهای دیگر منطقه و جهان در هزینه‌های جنگ علیه ایران است. اقدامات مختلفی برای اعمال این فشار پیشنهاد شده که می‌تواند به شکل‌های مین‌ریزی، اخلال در عبور کشتی‌ها، بازرسی موردی کشتی‌ها یا اخذ مالیات‌های مضاعف صورت گیرد. نکته کلیدی اینکه به تعویق انداختن این اقدام، شانس تأثیرگذاری آن در تحقق اهداف مدنظر ایران را کاهش خواهد داد.

مسیر اقتصاد/ پس از حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران، توجه‌ها به ابعاد پاسخ‌های راهبردی ایران جلب شده که یکی از مهم‌ترین آن‌ها بستن تنگه هرمز است؛ مسیری حیاتی که بخش قابل توجهی از نفت خام جهان از آن عبور می‌کند. این اقدام بیش از آنکه صرفاً تکنیکی یا نظامی باشد، پیامی سیاسی-اقتصادی است به کشورهای دخیل در منطقه مبنی بر این‌که جنگ و تنش نباید بدون هزینه پیش رود.

هدف اصلی بستن تنگه هرمز: ایجاد توازن هزینه در میدان‌عمل

در شرایط کنونی، نیروهای آمریکایی در پایگاه‌های کشورهای عربی حضور دارند و به‌طور فعال در عملیات نظامی علیه ایران مشارکت می‌کنند؛ اما این کشورها نگرانی واقعی از جنگ ندارند و هزینه آن را نیز متحمل نمی‌شوند. بستن تنگه، واکنشی است که می‌خواهد این معادله را به‌هم زند و به کشورهای منطقه نشان دهد که بدون پذیرش هزینه نباید سیاست‌های محدود کننده ایران را ادامه دهند. نکته راهبردی اینکه پیام ایران به این کشورها روشن است: اگر نمی‌خواهید جنگ به داخل کشور شما کشیده شود، باید از سیاست‌های حمایت‌گرانه آمریکا دست بردارید و نه صرفاً به تهران پیام دهید.

روش‌های پیشنهادی برای بسته شدن تنگه هرمز

راهکارهای متنوعی برای تحقق این هدف مطرح است که عبارت‌اند از:

  • مین‌گذاری در تنگه برای مسدودسازی کامل، ابزاری که به‌شدت تنش را افزایش می‌دهد؛
  • حملات هدفمند به کشتی‌های عبوری بدون پذیرش مسئولیت مستقیم؛
  • ایجاد اختلال انتخابی و بهانه‌گیری برای بازرسی‌های گسترده و زمان‌بر، چه برای نفتکش‌ها و چه کشتی‌های فله‌بر؛
  • اخذ مالیات‌های نمادین بابت عبور کشتی‌ها به بهانه آلودگی، به عنوان روشی اقتصادی برای فشار بر جریان انرژی؛
  • در نهایت اعلام عمومی ممنوعیت و جلوگیری از عبور کشتی‌های مربوط به برخی کشورهای خاص.

موازنه منافع و زیان؛ عامل کلیدی تأثیرگذاری

بستن تنگه، با توجه به وابستگی گسترده منطقه‌ای، قطعاً زیان‌هایی به همراه خواهد داشت که محدود به ایران نیست و کشورهای مصرف‌کننده بزرگ و تولیدکنندگان عرب نیز متضرر خواهند شد. با این حال، ایران اکنون تنها کشوری است که هزینه‌های جنگ را تحمل می‌کند. بنابراین موفقیت این استراتژی در گرو بر هم زدن این توازن است تا فشار اقتصادی و سیاسی بر طرف‌های دیگر منطقه به حد بحرانی برسد. تعلل و تأخیر در این اقدام می‌تواند این اهرم را به موقوفه‌ای بی‌اثر تبدیل نماید و فرصت فشار هدفمند را از ایران بگیرد.

امید به مدیریت هوشمندانه بحران

با توجه به تحولات جاری، ایران بر پایه قابلیت‌های استراتژیک و تاثیرگذاری منطقه‌ای خود می‌تواند جایگاه مانور و نفوذ خود را بیش‌ازپیش ارتقا دهد. اقدام به موقع و مقتدرانه در بستن تنگه، در کنار حفظ دیپلماسی هدفمند با کشورهای منطقه، می‌تواند به تشکیل یک معادله جدید و متوازن در منطقه بینجامد که علاوه بر حفظ امنیت ملی، از آسیب‌های گسترده اقتصادی و اجتماعی جلوگیری کند.

انتهای پیام/ اقتصاد بین‌الملل



جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.