مسیر اقتصاد/ در روز ۱۰ فوریه، دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده، در اقدامی تعجبآور اعلام کرد که واشنگتن در حال اعمال تعرفههای ۲۵ درصدی بر کلیه واردات آلومینیوم و فولادی است. او استدلال کرد که این تعرفهها به منظور تغییر شکل تجارت بینالمللی است. «مرد تعرفهها» ادعا کرد تجارت جهانی نسبت به آمریکا و کارگران آمریکایی ناعادلانه است و تعرفهها بزرگترین اختراعی بوده که او آن را «آغازی برای ثروتمند کردن دوباره آمریکا» نامید.
پیامدهای خطرناک تعرفههای ترامپ بر اقتصاد ایالات متحده
این تعرفهها برای همه کشورها اعمال خواهد شد و کارشناسان باور دارند که تعرفههای ۲۵ درصدی ترامپ تا حد زیادی بر همسایگان نزدیک واشنگتن مانند مکزیک و کانادا تأثیر خواهد گذاشت. انجمن آهن و فولاد آمریکا، کانادا، برزیل، مکزیک و کره جنوبی را به عنوان منابع اصلی تولید فولاد و آلومینیوم در آمریکا معرفی میکند. کانادا و مکزیک، نزدیکترین همسایگان و متحدان تجاری آمریکا، هماکنون تحت فشار ترامپ هستند و رهبران دو کشور با ترامپ توافق کردهاند تا پس از مذاکره با او، تعرفههای ۲۵ درصدی خود را برای کانادا و مکزیک به مدت ۳۰ روز متوقف کنند.
چین نیز به عنوان یکی از صادرکنندگان اصلی کالا به ایالات متحده از ۱۰ فوریه با تعرفه ۱۰ درصدی مواجه خواهد شد. در مقابل، چین نیز همین میزان تعرفه را بر صادرات ایالات متحده اعمال کرده است. چنین تعرفههای متقابلی به دنبال تعرفههای ۲۵ درصدی ترامپ بر محصولات آلومینیوم و فولاد و نیز تعرفه ۱۰ درصدی دیگر بر کالاهای چینی اعمال خواهد کرد. باوجود انتقادهای بسیاری از کارشناسان، ترامپ اصرار دارد که «در بلندمدت این امر، ایالات متحده را ثروتمند خواهد کرد». اما به باور کارشناسان، تعرفههای او نه تنها اثرات منفی برای کشورهای مورد نظر ایجاد میکند، بلکه به همان اندازه به اقتصاد آمریکا آسیب میرساند.
دادههای اخیر اداره کار ایالات متحده نشان میدهد که شاخص عمده فروشی در ایالات متحده، ۳.۵ درصد و شاخص مصرف کننده ۳ درصد افزایش یافته است؛ این پیشبینیها چشمانداز روشنی برای اقتصاد ایالات متحده ندارد. گرگ داکو، اقتصاددان ارشد، معتقد است که در سال ۲۰۲۵ و ۲۰۲۶، رشد تولید داخلی آمریکا (GDP) احتمالاً به ترتیب ۱.۵ و ۲.۱ درصد کاهش و در مقابل نرخ تورم حدود ۰.۷ درصد افزایش مییابد. در واقع، استفاده از تعرفهها باعث کند شدن اقتصاد آمریکا و افزایش تورم خواهد شد.
اذعان به احمقانهترین جنگ تجاری تاریخ
هرچند، ترامپ مدعی است تعرفهها برای محافظت از ایالات متحده در برابر به اصطلاح مواد مخدر، مهاجران غیرقانونی و پایان دادن به تجارت ناعادلانه با چین انجام میشود، اما واکاوی اظهارات او گویای آن است که ترامپ یک انزواطلب است که فکر میکند ایالات متحده میتواند یک اقتصاد بسته باشد، که بسیار دور از واقعیت است. برای مثال، ترامپ هنگام وضع تعرفههای ۲۵ درصدی بر کانادا و مکزیک اعلام کرد: «ما به محصولات آنها نیازی نداریم.» تعجبآور نیست که سرمقاله ۳۱ ژانویه ۲۰۲۵ وال استریت ژورنال با عنوان «احمقانهترین جنگ تجاری تاریخ» استدلال میکند که تعرفههای ترامپ موجه نبوده و همه دلایل ارائه شده توسط او بیمعنی است.
از منظر چندجانبهگرایی نیز تسلیحسازی تجارت در دورهای که بهبود اقتصادی ناشی از چالش همهگیری کووید ۱۹ بوده و با آگاهی از اینکه تجارت آزاد و عرضه زنجیره جهانی در راستای تحقق دستور کار ۲۰۳۰ سازمان ملل است، میتوان نتیجه گرفت که در ریاست جمهوری ترامپ، اکنون ایالات متحده آشکارا رویکرد خودخواهانه داشته و نمیتوان به عنوان یک عضو مسئول در جامعه جهانی به آن تکیه کرد. هرچند، ترامپ احتمالا به احمقانهترین جنگ تجاری خود مباهات کند تا تجارت جهانی را با شرایط خود تغییر دهد، اما آسیبهای آن را تنها کشورهای هدف احساس نمیکنند، بلکه رایدهندگان به او را نیز تاثیر خواهند پذیرفت که در حال حاضر ترامپ چندان به آنها اهمیتی نمیدهد. زیرا، او به دنبال یک دوره دیگر ریاست نخواهد بود.
رونمایی از چهره واقعی ایالات متحده
ترامپ به خوبی آگاه است که طیف طرفداران او بیشتر دیدگاه متعصبانه دارند که به سادگی میتوان به آنها دروغ را فروخت و کشور دیگری مثلاً چین را به خاطر رنج مصرفکنندهشان متهم کرد. شاید به دلایل ژئوپلیتیکی برخی از جنگفروشان در واشنگتن استدلال میکنند که تعرفههای ترامپ رشد اقتصادی چین را کاهش میدهد، اما در نهایت، ایالات متحده بیش از چین ضرر خواهد کرد. هرچند بیشتر اظهارات ترامپ معطوف به چین است اما او همسایگان نزدیک خود مانند کانادا و مکزیک را نیز هدف قرار داده است. دلیل آن نیز روشن است و اینکه طبق گفته برنارد لوئیس، «دشمن آمریکا بودن خطرناک است، اما دوست آن میتواند کشنده باشد».
از نظر ژئوپلیتیکی، ایالات متحده همواه به دنبال سلطه بر دیگران بوده است، اما تعرفههای ترامپ که همه کشورها را هدف قرار میدهد، آغازی بر پایان هژمونی آمریکا خواهد بود. اکنون بیش از هر زمان دیگری واضح است که رابطه نزدیک کشورها برای واشنگتن چندان هم اهمیت ندارد که نشان میدهد اصطلاحات ادعایی خود مانند «ارزشهای مشترک ما، حکمرانی خوب یا حقوق بشر یا دموکراسی» باور ندارد، این صرفاً منافع آمریکاست که اولویت دارد. این ایده را میتوان از سخنان پدر و بنیانگذار ایالات متحده، جورج واشنگتن در سخنرانی خداحافظی خود در سال ۱۹۷۶ ردیابی و به بهترین شکل درک کرد. او گفته بود که به هیچ کشوری نمیتوان بیش از منافع ملی، اعتماد کرد و هیچ دولتمرد یا سیاستمدار عاقلی جرأت نمیکند که از این دور شود.
منبع: مرکز دیدهبان توسعه
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی