به گزارش مسیر اقتصاد و به نقل از اکونومیست، جارد گلدن، یک عضو کنگره از ایالت مین، ماه گذشته با ارائه قانونی برای اعمال تعرفه ۱۰ درصدی بر همه کالاهای وارداتی به آمریکا اقدام کرد. هر چند با وجود اینکه لایحه او هیچ شانسی برای تبدیل شدن به قانون ندارد، اما پیام مهمی را ارائه کرد. لایحه او نشاندهنده این است که چگونه تعرفهها، که مدتهاست به عنوان ابزاری منسوخ شده از سیاست اقتصادی تلقی میشدند، در بسیاری از طیفهای سیاسی آمریکا دوباره مورد توجه قرار گرفتهاند.
دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر تعرفهها متحد شدند
اقدامات حمایتگرایانه مانند تعرفهها که زمانی منسوخ تلقی میشد، اکنون در سراسر خطوط حزبی مورد حمایت قرار گرفته است که نشاندهنده پذیرش گستردهتر ملیگرایی اقتصادی است. پیشنهاد گلدن منعکس کننده درخواستهای قبلی دونالد ترامپ برای اعمال تعرفههای جهانی است.
کامالا هریس، به عنوان یک دموکرات تأثیرگذارتر، تعرفه جهانی ترامپ را مالیات فروش ملی خوانده است. اما حقیقت ناخوشایندی که خانم هریس باید با آن روبرو شود این است که او نیز از تعرفهها حمایت کرده است، هرچند از نوع محدودتر آن. در واقع، روز بعد از انتشار لایحه آقای گلدن، تعرفههای بالاتری بر تعدادی از واردات چین که ماهها قبل توسط دولت بایدن-هریس تدوین شده بود، به اجرا درآمد.
یک عوارض ۱۰۰ درصدی، برای مثال، اکنون بر هر خودروی برقی چینی وارد شده به آمریکا اعمال خواهد شد. با توجه به اینکه سیاستمداران آمریکایی هر چه بیشتر به تعرفهها روی میآورند، دامنه توجیهاتی که ارائه میدهند نیز گستردهتر شده است.
آیا تعرفهها میتوانند از صنایع استراتژیک در برابر رقابت چین محافظت کنند؟
آمریکا و سایر کشورها دلایلی برای نگرانی در مورد تسلط چین بر فناوریهای حیاتی دارند، نه کمترین دلیل آن تمایل چین به مسدود کردن صادرات در طول اختلافات بینالمللی است. اما استفاده از تعرفهها برای اهداف امنیت ملی مشکلاتی ایجاد میکند. استناد به امنیت بهانهای مناسب برای حمایتگرایی است، همانطور که دولت ترامپ تعرفههایی را بر واردات فولاد و آلومینیوم از اتحادیه اروپا و ژاپن اعمال کرد. علاوه بر این، تعرفه دقیقا دفاعی قوی در برابر تهدید واقعی امنیتی نیست. اد گرسر از موسسه سیاست مترقی، یک اندیشکده، میگوید: «اگر چیزی واقعا خطرناک است، احتمالاً باید آن را ممنوع کرد، نه مالیات گرفت.»
آخرین دفاع از تعرفهها، نسخهای محدودتر از اولین استدلال است. به جای اینکه گفته شود تعرفهها به نفع کل اقتصاد است، طرفداران این سیاست میگویند که آنها برای حمایت از رشد بخشهای خاص مورد نیاز هستند. به عنوان مثال، دولت بایدن استدلال کرده است که تعرفههای جدید چین از بخشهایی که دولت تلاش کرده است از طریق سرمایهگذاریهای بزرگ خود پرورش دهد، محافظت میکند.
این ممکن است معقول به نظر برسد، اما در اصل این یک سوال تجربی است. یک مقاله اخیر توسط دو اقتصاددان در فدرال رزرو نشان داد که تعرفههای هدفمند ترامپ طبق انتظار عمل نکردند. با نگاهی به صنایع تولیدی مانند لوازم خانگی و قطعات خودرو، آنها افزایش کمی در اشتغال را از حمایت وارداتی ناشی از تعرفهها یافتند. اما این بیش از حد توسط کششهای ناشی از تعرفههای تلافیجویانه و هزینههای بالای ورودی جبران شد.
ترس از چین، عامل اصلی حمایت از تعرفهها
این اشتباه است که فرض کنیم همه سیاستمداران آمریکایی به منطق غلط پشت تعرفهها تسلیم شدهاند. جارد پولیس، فرماندار دموکرات کلرادو، تعرفههای اعمال شده بر چین را مالیاتی بازدارنده برای مصرفکنندگان توصیف کرده است؛ اگرچه با توجه به نگرانیهای گسترده در مورد چین، این دیدگاه در حال حاضر نادر است. مخالفت با پیشنهاد تعرفههای جهانی ترامپ، حتی در درون حزب خودش، رایجتر است. چندین جمهوریخواه برجسته مخالفت خود را با این ایده اعلام کردهاند.
در نهایت، کنگره اختیار وضع تعرفه را به کاخ سفید واگذار کرده است. ترامپ میتواند با فرمان اجرایی، تعرفهها را افزایش دهد و تنها دادگاهها مانع او خواهند بود. جمهوریخواهان در کنگره در عوض بر کاهش مالیات تمرکز خواهند کرد.
منبع: اکونومیست
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی