دکتر رضا خیرالدین عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت در گفتوگو با مسیر اقتصاد در رابطه با تقسیمات سیاسی استان تهران که به تازگی مطرح شده است، بیان کرد: موضوع تقسیمات اداری سیاسی فضا، یکی از پاسخها به نیازها و ضرورتها است. مبنای تقسیمات سیاسی بر اساس حل برخی از مسائل، پاسخ به برخی امور یا تنظیم برخی مناسبات است. این مناسبات میتواند اقتصادی، اجتماعی، سلسله مراتب اداری و مواردی از این گونه باشد. این قضیه برای تنظیم امور در مقیاسهای بالا و یک پهنه گسترده است که در صورت افزایش مناسبات و کنشگران مختلف، ساختار اداری سیاسی قبلی پاسخگوی امور نباشد. اما جایی چالش شروع میشود که حد آستانهای از فضا را برای امور بخواهیم انتخاب کنیم که کوچکتر و بزرگتر از آن مطلوب نباشد و حد بهینه باشد.
پیچیدگی امور اداری از تبعات تقسیمات سیاسی فضا
دکتر خیرالدین اینگونه بیان نمود: شاید در کشورها و جوامع مختلف با سیستمهای اداری، سیاسی و اقتصادی مختلف، تقسیمات متفاوت باشد. برای مثال، منطقه کلانشهری در سوئیس یک مفهومی با ویژگیهای فیزیکی و جغرافیایی دارد، در فرانسه که همسایه آن است یک مفهوم و ویژگی دیگری دارد. شاید در یک کشور فرضا جمعیت ۵۰۰ هزار نفر جمعیت بالایی محسوب شود، اما در کشوری دیگر و منطقه جغرافیایی دیگر جمعیت بزرگی به حساب نمیآید. مثلا در مکزیک ۱۸ میلیون نفر در پهنه شهری قرار گرفته است، در حالی که کل جمعیت یک کشور اروپایی شاید نصف آن باشد.
ایشان ادامه داد: در ایران هم تقسیمات سیاسی تعاریف خود را دارد و بعضا ناشی از ضرورتها و فشارهای ناشی از مطالبات سیاسی و واکنشهایی است که کنشگران مناطق دارند. اما در همه این موارد باید ریشه این تغییرات و علت اصلی شناسایی شود تا ضرورت این تقسیمات احساس شود. زیرا از تبعات افزایش این تقسیمات، بزرگ شدن جدی دولت و پیچیدگی امور اداری است که در هیچ کجای دنیا مطلوب نیست. برای مثال دور بودن استانداریها از برخی مناطق سکونتی با توجه به پیشرفتهای ارتباطات مجازی، دلیل قابل قبولی برای این تقسیمات نمیتواند باشد. بنابراین برای این پهنهبندیها باید مطالعات ما این موضوع را به صورت دقیق روشن کند که هدف ما از تقسیمات سیاسی چیست و ضرورت موضوع را نشان دهد.
تقسیمات سیاسی فضا، پاسخی برای نیازهای ضروری
ایشان اظهار داشت: پس مهم است که بدانیم تقسیم بندیهای سیاسی چه ضرورتی دارد؟ فرضا تقسیمات استان تهران که جدیدا مطرح است چه دلیلی دارد؟ و نمیتوانیم صرفا بگوییم برای گذران بهتر امورات استان تهران آن را به استانهای بیشتری تقسیم کنیم. باید بدانیم که صورت سوال چیست تا دریابیم که آیا تقسیمات سیاسی راه حل آن است؟ شاید راه حل دیگری برای آن باشد که هزینه کمتر و نتیجه بهتری داشته باشد. شاید در یک منطقهای حتی تجمیعها پاسخ بهتری به ما بدهد.
وی افزود: برخی موارد واقعا الزاماتی هست که ما را مجبور به این تقسیمات میکند که بعضا منطقی به نظر میرسد، مثل استان خراسان سابق که بجنورد تا بیرجند کشیده شده بود و پهنه و جغرافیای گوناگونی را شامل میشد، در نهایت به تقسیم سه استان منجر شد. اما در مثالی در رابطه با جداسازی تهران و کرج به لحاظ کارکردی، مگر میتوان تهران و کرج را جدا کرد؟ بسیاری از ساکنان این دو منطقه، در یک استان ساکن هستند و در استانی دیگر کار میکنند. به خصوص در عصر حمل و نقل و ارتباطات که فرضا با استفاده از قطارهای پر سرعت که فاصله زمانی میان شهرها را کاهش میدهد. اساسا در زمان همگرایی و همپیوندی فعالیتها، تقسیمات باید ضرورت و دلایل جدی داشته باشد. باید معلوم شود این تقسیمات برای پاسخ به چه کاری، چه فعالیتی، چه خدماتی انجام میشود. هرچند خود این تقسیمات برخی موارد خدمات زیرساختی را با مشکل مواجه میکند.
انتهای پیام/ مسکن