مسیر اقتصاد/ نظام بانکی با مشکلات و ناکارآمدی های زیادی دست و پنجه نرم میکند. این ناکارآمدیها ناشی از عواملی همچون موانع حاکمیت شرکتی، مدیریت نادرست خلق پول، شوکهای اقتصاد کلان، ناکامی در مدیریت عملیات بانکی و مواردی دیگر است. مجموع این عوامل منجر به ایجاد و تعمیق پدیده ناترازی در نظام بانکی در ۴ لایه شده است.
اختلاف در کیفیت ثبت حسابداری ترازنامه بانکی
لایه اول ناترازی مربوط به کیفیت داراییها و تعهدات ترازنامه بانکها است. در سمت چپ ترازنامه، بدهیها شامل سپردهها و سایر تعهدات بانک بوده که به صورت قطعی درج شده و لازم است در سررسیدهای مشخصی پرداخت شود. این بدهیها عموما به صورت تصاعدی و مداوم رشد میکنند؛ اما در سمت راست ترازنامه، داراییها و رشد آنها که در قالب تسهیلات پرداختی و سرمایه گذاریهای بانک نمایان میشود، غالباً به صورت تعهدی است. بنابراین یک تفاوت جدی بین اقلام سمت چپ و راست ترازنامه، کیفیت ثبت حسابداری اقلام است. این عدم تعادل در کیفیت داراییها و بدهیها (ریالی و ارزی) و افزایش نسبت داراییهای تعهدی بانک، باعث بروز ناترازی میشود.
ناترازی در نظام بانکی ناشی از ایجاد زیان انباشته
لایه دوم ناترازی معطوف به صورت سود و زیان بانک و تجزیه آن به دو بخش عملیاتی و غیرعملیاتی است. عملیات بانکی در هر سال مالی باعث ایجاد درآمدها و هزینههای متعددی است. عمده هزینههای قطعی بانک مربوط به هزینه سود سپرده و بخش مهم دیگر آن، هزینه حقوق کارمندان، هزینههای مالی و…. است. عمده درآمد بانک نیز ناشی از اخذ سود تسهیلات پرداخت شده، درآمد کارمزد، درآمد و بازده حاصل از فروش سرمایه گذاریها، داراییهای ثابت و… است.
حاصل جمع این درآمدها و هزینه ها در صورت وضعیت مالی، منجر به ایجاد سود یا زیان در یک دوره مالی میشود. زیانده شدن عملیات بانک در لایه صورت سود و زیان و تجمیع این زیان های سالانه در سرفصل زیان انباشته، باعث تعمیق ناترازی بانک و کاهش میزان و نسبت حقوق مالکانه بانک خواهد شد.
صورت جریان وجوه نقد؛ مولفه کلیدی در سنجش عملکرد بانک
لایه سوم ناترازی، مرتبط با صورت جریان وجوه نقد بانک است. باتوجه به ماهیت حسابداری تعهدی در تهیه و تنظیم صورت مالی بانکها، با فرض اینکه یک بانک در لایه دوم سودده باشد، اما اگر بخش عمدهای از سود شناسایی شده بانک به دلیل امهال و تمدید قراردادها به صورت تعهدی بوده و همراه با ایجاد یک جریان نقد برای بانک نباشد؛ این سود اعلام شده صرفا یک تعهد پرداخت سود شناسایی شده در حساب ها و دفاتر بانکی بوده و به صورت نقدی و باکیفیت نیست.
سود نقدی و جریان نقد بانکها در ایران معمولا بین ۱۰ تا ۵۰ درصد کل سود شناسایی شده است. از طرفی هزینههای سالانه بانک اکثرا به صورت نقد پرداخت میشود (هزینه سود سپرده، کارکنان و….). این اختلاف در خالص حساب جریان نقد بانک، بعضا باعث ایجاد ناترازی در صورت جریان وجوه نقد بانک میشود. جریان نقد، یکی از مهم ترین مولفههای بقا و پایداری عملیات بانک در بلندمدت است.
نقش ذخایر بانکی به عنوان مهمترین دارایی بانک در ایجاد ناترازی در نظام بانکی
لایه چهارم و مهمترین مولفه ناترازی بانکی، مربوط به جریان ذخایر بانک است. ذخایر همان پول بانک مرکزی است که با نقدینگی تفاوت داشته و صرفا بین بانک مرکزی، بانکها و دولت مبادله میشود. در هر روز کاری هزاران میلیارد تومان ذخائر ناشی از خلق پول یا جذب سپرده در بین بانکها جابجا میشود. یک بانک هنگام تسویههای بین بانکی یا پرداخت ذخایر قانونی، در مقاطع زمانی روزانه، هفتگی، دو هفته و ماهانه، بخشی از این ذخایر را مصرف میکند و در سمت چپ ترازنامه بانک مرکزی بین حسابهای خود، دولت و بانکها جابجا میکند. حال بانک در جریان ورود و خروج این ذخائر ممکن است با مازاد یا کسری ذخائر مواجه شود. اگر بانکی به دلیل خلق پول بیضابطه یا خروج مقطعی سپردهها دچار کسری ذخایر شود با ناترازی مواجه میشود. «ذخایر» مهمترین و حیاتیترین مولفه در سیستم بانکداری مدرن است.
خارج از این ۴ لایه نیز میتوان عدم تعادل مالی و عملیاتی یک بانک را در مولفههایی همچون سرمایه نظارتی و کفایت سرمایه، تعادل و کیفیت داراییهای سمت راست (تسهیلات، سرمایهگذاریها، دارایی ثابت، وجوه نقد و…)، نسبت مطالبات جاری و غیرجاری، میزان هزینه مطالبات مشکوک الوصول شناسایی شده، ترکیب تسهیلات کلان/ غیر کلان و خرد و… جستجو کرد. حل چالش ناترازی بانکی در بلندمدت، نیازمند اصلاح حاکمیت شرکتی، کنترل رفتار بانکهای ناسالم و اجرای سیاست هدایت اعتبار به منظور مستهلک کردن زیان ناشی از عملیات بانکی است.
انتهای پیام/ پول و بانک