به گزارش مسیر اقتصاد حمل و نقل عمومی در ایالات متحده با یک تناقض روبرو است: از یک طرف روز به روز محبوبتر میشود و از طرف دیگر دائماً در بحران مالی قرار دارد. استفاده از حمل و نقل عمومی بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۹ با افزایش ۳۴ درصدی روبرو شد، این در حالی است که افزایش جمعیت ۱۵ درصد بود. اما این رشد مسافران باعث نشد که حمل و نقل عمومی از نوسانات تأمین مالی دولتی تحت تأثیر قرار نگیرد؛ در واقع، وابستگی حمل و نقل به یارانههای دولتی در این دوره از ۵۶ سنت به ازای هر دلار هزینه عملیاتی به ۶۳ سنت افزایش یافته بود.
آیا برونسپاری کامل مدیریت حمل و نقل عمومی به بخش خصوصی راهکاری برای مدیریت بهینه است؟
اگرچه حامیان حمل و نقل عمومی معمولاً به فرمولهای تأمین مالی و سیاستهای متمرکز بر خودرو به عنوان مشکلات اصلی حمل و نقل عمومی اشاره میکنند، اما به ندرت به مسائل مدیریت و حاکمیت میپردازند. در حالی که بسیاری از سیستمها، عملیات حمل و نقل را به بخش خصوصی برونسپاری کردهاند، حمل و نقل عمومی با برونسپاری مدیریت همراه نبوده است؛ بنابراین برنامهها، کرایهها، تبلیغات و سایر کارکردهای مدیریتی حتی زمانی که برنامهریزی شیفتها و مذاکرات کارگری به بخش خصوصی واگذار شده، همچنان به طور کامل توسط سازمانهای دولتی برنامهریزی میشوند. به نظر میرسد تصور اینکه چنین صنعت متنوعی که شامل متروی شهر نیویورک و خدمات ونهای روستایی هست، تنها میتواند از طریق ساختار یکنواخت سازمان حمل و نقل عمومی مدیریت شود، دشوار است.
آیا تنها پایین بودن هزینه بلیط دلیل استفاده از قطارهای حومهای در آمریکا است؟
بر خلاف یک سرویس اجتماعی[۱] که بدون آن بخشهایی از زندگی اقشار محروم با مشکل مواجه میشود، راهآهن حومهای یک سرویس رقابتی است که مردم را باید از خودرو به سمت استفاده از حمل و نقل عمومی جذب کند. بنابراین سازمانهای دولتی با ارائه کرایههای پایین که از نظر سیاسی نیز محبوب هستند این کار را انجام دادهاند، اما مشخص نیست که کرایههای پایین تنها مبنایی است که مسافران بر اساس آن تصمیم میگیرند. از جمله؛ مدیریت دولتی برای جمعیتهای ثروتمند که درصد زیادی از مسافران راهآهن حومهای در بسیاری از مناطق آمریکا را تشکیل میدهند، مانع از نوآوریهای خدماتی از جمله واگنهای درجه یک، وایفای و خدمات کافه میشود.
سازمانهای غیرانتفاعی تنها راهحل برای مدیریت بهینه حمل و نقل عمومی
خصوصیسازی به نظر تنها جایگزین موجود برای مدیریت دولتی است که در چندین کشور دیگر انجام شده است. اما خصوصیسازی نگرانیهایی را در مورد استفاده از یارانههای عمومی و سرمایهگذاری در زیرساختها برای سودآوری بخش خصوصی و احتمال افزایش قیمتها به وجود آورده است. سپردن مدیریت و بهرهبرداری حمل و نقل عمومی به یک سازمان غیرانتفاعی[۲] تحت قرارداد با دولت یک راهحل بهینهای است که نمونههای مشابهی در چندین زمینه وجود دارد؛ در بیمارستانها و دانشگاهها، سازمانهای غیرانتفاعی با هر دو مؤسسه انتفاعی و دولتی رقابت میکنند و در این رقابت موفق هستند. این واقعیت که سازمانهای غیرانتفاعی میتوانند بیمارستانهای عظیم را اداره کنند نشان میدهد که عملیات شبانهروزی و حساس به ایمنی یک سیستم حمل و نقل از توان یک سازمان غیرانتفاعی خارج نیست. همچنین بودجه عملیاتی سالانه سازمانهای غیرانتفاعی مانند دانشگاه هاروارد و کلینیک مایو، بسیار بیشتر از تمام سازمانهای حمل و نقل به جز سازمان حمل و نقل عمومی نیویورک (MTA) است.
مزیتهای مدیریت غیر انتفاعی در حمل و نقل عمومی چیست؟
مزیت اصلی مدیریت غیرانتفاعی این است که حمل و نقل عمومی میتواند با حفظ حمایتهای دولتی، از مزایای مدیریت بخش خصوصی نیز بهرهمند شود. در بسیاری از موارد، مانند موزهی هنرهای متروپولیتن نیویورک و اپرای سانفرانسیسکو، سازمانهای دولتی مالک زیرساختهایی هستند که توسط سازمانهای غیرانتفاعی مدیریت میشوند. بسیاری از سازمانهای غیرانتفاعی، از بیمارستانها و دانشگاهها گرفته تا سازمانهای فرهنگی، مقدار زیادی از بودجه عملیاتی خود را از دولت دریافت میکنند.
درست است که رهایی از مدیریت بخش دولتی با چالشهایی همراه است، اما مزایای قابل توجهی از جمله افزایش درآمد از طریق کمکهای مالی را نیز به همراه دارد. در حالی که بسیاری از اماکن عمومی مانند کتابخانهها و بیمارستانها اغلب از طریق کمکها و حمایتهای مالی شرکتها تأمین اعتبار میشوند، حمل و نقل عمومی از این منابع بیبهره است. زیرا مردم آمریکا به نهادهایی که توسط دولت اداره میشوند، کمک مالی نمیکنند. در واقع، اگر حمل و نقل عمومی به عنوان یک مؤسسه غیرانتفاعی محلی تعریف شود، ایستگاههای حمل و نقل، واگنهای قطار و سایر امکانات میتوانند گزینههای عالی برای جمعآوری کمکهای مالی باشند.
مدیریت غیرانتفاعی یک راهحل جایگزین برای آزادی عمل بیشتر در مدیریت قطارهای حومهای
سازمانهای غیرانتفاعی نسبت به نهادهای دولتی از آزادی عمل بیشتری برای عملکرد تجاری برخوردارند. در حالی که افزایش شهریه در دانشگاههای دولتی که معمولاً حمایت مالی اندکی از دولتهای ایالتی دریافت میکنند با جنجالهای زیادی همراه است، دانشگاههای خصوصی به ندرت با چنین مخالفتهایی روبرو میشوند. منطقی است که تصور کنیم هیئت مدیره یک سازمان غیرانتفاعی که مدیریت راهآهن حومهای را بر عهده دارد، میتواند افزایش کرایهها، ارائه واگنهای درجه یک یا اجرای سیستم قیمتگذاری اوج مصرف را با جنجال عمومی بسیار کمتری نسبت به یک سازمان دولتی اجرا کند. همچنین این سازمان قادر خواهد بود با پرداخت حقوق رقابتیتر با بخش خصوصی، در عملیات داخلی سرمایهگذاری کند، بدون اینکه متهم به اتلاف بودجهی عمومی شود. در نهایت، مدیریت غیرانتفاعی تمرکز بسیار واضحتری بر مأموریت حمل و نقل عمومی ایجاد میکند.
پینوشت:
[۱] social service
[۲] سازمان غیرانتفاعی سازمانی است که با هدف نفع اقتصادی و کسب سود اقتصادی تاسیس نشده است و سهامدار ندارد.
منبع: “Why Nonprofits Should Operate Commuter Trains,” Stanford Social Innovation Review
انتهای پیام/ حمل و نقل