در کشورهای دیگر به طور معمول نرخ بهره مهمترین دریچه شکلگیری انتظارات است؛ اما در ایران انتظارات مردم بیش از هرچیز از دریچه نرخ ارز شکل میگیرد و این مسئله، اهمیت مدیریت بازار ارز را دو چندان کرده است. یحیی لطفینیا کارشناس پول و ارز در گفتگو با مسیر اقتصاد درخصوص راهکارهای اثرگذاری بر انتظارات فعالین اقتصادی در بازار ارز، گفت: کوچک بودن حجم بازار و ایفای نقش اصلی توسط حواله ارزی و نه اسکناس در این بازار از علل اصلی تشدید شوندگی انتظارات هستند. اگر کسی انتظار افزایش نرخ ارز را داشته باشد، امروز تقاضای خود را افزایش میدهد و همین فشار تقاضا سبب افزایش نرخ ارز خواهد شد و با تکرار این چرخه یا مارپیچ نرخ ارز مرتب بالا میرود و نوسانی میشود. این همان عمل خود تشدید کنندگی انتظارات منفی است. یعنی اتفاقی دقیقاً شبیه به هراس بانکی رخ میدهد که تمام افراد با شنیدن خبر ورشکستگی یک بانک برای دریافت سپردههای خود به سمت بانک هجوم میبرند. دراینبین، حتی کسانی هم که واقعاً احتیاجی به ارز ندارند و صرفاً نگرانی دارند با تقاضای خود فشار مضاعفی را به نرخ وارد میکنند. چنین وضعیتی باعث بروز خود تشدید شوندگی این انتظارات منفی میشود.
نقاط با بیشترین اثرگذاری بر و اثرپذیری از انتظارات در بازار ارز ایران
لطفینیا در ادامه به توضیح درباره نهادهای اثرگذار بر انتظارات در بازار ارز و همچنین نهادهای اثرپذیر از آن پرداخت و بیان داشت: نرخ ارز، مهمترین نرخ در اقتصاد کلان ایران است، یعنی همهٔ متغیرها بر آن اثر میگذارند و همه متغیرها از آن اثر میپذیرند. در بخش قبلی در مورد نهادها و اشخاص مؤثر بر این متغیر توضیحاتی داده شد.
این کارشناس پول و بانک عنوان داشت: تحولات بازار ارز چه در بخش خارجی و چه داخلی متأثر از بخش تجارت خارجی است. اسکناس هم از این بخش اثر میپذیرد. التهابات ارزی دیماه ۱۴۰۱ ناشی از اصطکاکهای سیاستی در حوزه تجارت خارجی بود. دقیقتر بگوییم، وقتی رفتارهای بنگاههای اقتصادی در حوزههای صادرات و واردات، ثبت سفارش و بازگشت ارز حاصل از صادرات رفع تعهد واردکنندگان دچار اختلال میشود، بازار بهم میریزد. از طرف دیگر هر چقدر سیاستهای ارزی ضعیف باشند و سیاستگذار ارزی درست عمل نکند، این مسئله تشدید میشود.
نقش فعال بانک مرکزی در قالب فرمانده واحد بازار ارز در حوزه انتظارات
وی ادامه داد: میدانیم، سیستم ارز ما چندنرخی است که در این صورت مبحث کنترل ارزی به میان میآید. کنترل ارزی به معنای رصدکردن و پایش مداوم و دنبالکردن منابع و مصارف ارزی است. به عبارتی دیگر با این پرسش روبرو میشویم که هر واحد ارزی ما از کجا میآید و به کجا میرود. همه این مراحل را بانک مرکزی بهعنوان «فرمانده واحد» باید در نظر بگیرد. بنابراین باید این طور گفت؛ بانک مرکزی و سیاستگذاریهای ارزی که توسط بانک مرکزی فرماندهی میشوند بسیار مهم هستند. همچنین وزارتهای اقتصادی متفاوت از جمله صمت، جهاد و کشاورزی حتی وزارت ورزش و میراثفرهنگی که بهواسطه فعالیتهای بنگاههای مختلف تولیدی نقش اثرگذاری در بازار ارز ایفا میکنند، بهطوریکه وزن عملکرد و سهم عملکرد هر کدام متفاوت است.
رفتار مردم بهعنوان جزء مکمل اثرگذار در کنار نهادهای سیاستگذار
این کارشناس پول و بانک همچنین بر مطالب قبلی اضافه کرد: رفتار مردم هم مؤثر است، به این معنا که به پول ملی خود اعتماد داشته باشند، رفتارهای سرمایهگذاری صحیحی داشته باشند؛ برای مثال در حوزه فعالیتهای هرمی و استخراج رمزارز وارد نشوند. همچنین انجامدادن معاملات به شکل دلاری و ارزی و ارزشگذاری اجناس خود بر اساس ارزهای خارجی از دیگر موارد است. همه این موارد پول ملی را بیاعتبار کرده است و روی بازار ارز اثر سوء گذارده است. البته این هم گفته شود که حوزه اسکناس هم در افزایش انتظارات منفی بیتأثیر نیست؛ اما وزن بسیار کمتری دارد. دسته چهارم مؤثر هم میتوان به بازار طلا اشاره کرد. همه این موارد در بروز انتظارات منفی و گستردگی آن نقش مؤثر دارند.
وی افزود: یک مثال میزنم، میزان تراز تجاری ما در ۶ ماه ابتدایی سال ۲/۶- میلیارد است. منفی است؛ یعنی تقاضای ارز از عرضه آن بیشتر است. با استفاده از پیشفرضهای سادهسازیشده و عدم وجود رابطه یکبهیک تزار تجاری با بازار ارز (تراز ارزی) حداقل ۲/۶ میلیارد دلار مازاد تقاضای ارزی داریم. حالا اگر نظام ارزی شناور داشته باشیم، باید نرخ ارز را افزایش داد تا واردات کم بشود و صادرات زیادتر شود. اگر هم نظام ثابت ارزی داشته باشیم باید از منابع ارزی استفاده کنیم تا توازن در بازار ارز برقرار شود و نرخ نوسان پیدا نکند؛ بنابراین؛ تراز ارزی و تراز تجاری هم اثرگذاری زیادی دارد که البته این هم متأثر از رفتار عوامل اقتصادی است.
اثر متقابل انتظارات و مؤلفههای اصلی اقتصاد کلانی
وی در پایان این بخش بیان داشت: رکود و بیکاری و تمام مؤلفههای مذکور نیز با افزایش اثر منفی در انتظارات دارند. برای مثال با وجود ناترازی انرژی، در تابستان با قطعی برق و در زمستان با قطعی گاز تولید بنگاهها کاهش پیدا میکند، نتیجتاً بنگاههای صادراتی با کاهش توانایی ارزآوری روبرو میشوند. همچنین ناترازی در مصرف بنزین منجر بروز واردات ناخواسته شده یا اعمال سیاستهای مقداری را در پیش دارد که اصطکاکهای زیادی را در پی خواهد داشت و انتظارات را تحتتأثیر منفی خود قرار میدهند.
راهبرد های جهت دهی مثبت بر انتظارات در بازار ارز
لطفینیا در ادامه گفتگو با مسیر اقتصاد در راستای ارائه راهکارها در جهت مثبتسازی انتظارات بیان داشت: عوامل اثرگذار را در پرسشهای قبلی شناسایی کردیم. برای رفع یا جلوگیری از این عوامل قاعدتاً راهکاری مدنظر ما هست، منجمله تأکید بر بازگشت حداکثری ارز حاصل از صادرات. این مسأله هیچگونه تخفیف، تبصره و استثنائی نباید داشته باشد. برای مثال اینکه طلا برگردانده شود یا اولویت واردات در مقابل صادرات خود تجار باشد در اولویتهای بعدی قرار دارد. مدیریت ثبت سفارشات هم نکته بعدی است که باید موردتوجه قرار گیرد؛ چراکه تقاضای مؤثر ارز است. به دنبال اقدام مذکور باید قاعدهمندسازی شکاف ثبت سفارش با تخصیص ارز و تخصیص با تأمین ارز انجام گیرد. هر چه این شکاف بیشتر شود، سیگنالها و علامتهای منفی به بازار ارز منتقل میشود؛ یعنی در قبال کمبود ارز فشار تقاضا ایجاد میشود که باعث ایجاد انتظارات منفی در بازار ارز خواهد شد و نهایتاً موجب افزایش نرخ میشود.
وی در ادامه توضیح داد: راهکار بعدی مداخله هدفمند بانک مرکزی در بازار ارز است. این مداخله باید در راستای پاسخ به نیاز واقعی باشد و نه تأمین نیاز غیررسمی. هر چه بازار غیررسمی بزرگتر باشد، قاعدتاً قدرت نظارتی بانک مرکزی هم کاهش پیدا میکند. در مرحله بعد باید قرائتهای دسته اولی از اقتصاد کلان، اقتصاد سیاسی و متغیرهای اثرگذار بر بازار ارز صورت گیرد. باید مرجعیت رسانهای بانک مرکزی شکل بگیرد. نتیجتاً هر چقدر قدرت حاکمیت بانک مرکزی و دولت افزایش پیدا کند و اعتبار آنها بیشتر شود راحتتر میتوانند انتظارات را مدیریت کنند. اما اگر اعتبار نداشته باشند، انتظارات تبدیل به رفتارهای واقعی میشود و اثر خود را بر بازار ارز میگذارد.
انتهای پیام/ پول و بانک