مسیر اقتصاد/ پس از اتخاذ سیاست کنترل مقداری ترازنامه به عنوان یک سیاست انقباضی، یکی از پیامدهای محتمل آن رکود بود. در گزارشهای قبل مسیر اقتصاد بیان شد که افزایش تعداد و مبلغ چکهای برگشتی یکی از سیگنالهای رکودی اجرای کنترل ترازنامه است. در این گزارش نیز شاخص مدیران خرید به عنوان دیگر سیگنال رکودی این سیاست مورد بررسی قرار میگیرد.
کاهش شاخص «مدیران خرید» سیگنال رکودی کنترل ترازنامه است؟
دیگر شاخص رکودی که میتوان بررسی کرد، شاخص مدیران خرید[۱] است. شاخص مدیران خرید یا شامخ شاخصی از جهت غالب روندهای اقتصادی در بخشهای تولیدی و خدماتی است. این شاخص به طور خلاصه نشان میدهد که آیا شرایط بازار در حال رکود، ثبات یا رونق است که توسط مدیران خرید مشاهده میشود. این شاخص که توسط مرکز آمار و اطلاعات اقتصادی اتاق ایران منتشر میشود، هر ماه پرسشنامه الکترونیکی خود را به ۴۰۰ کارگاه صنعتی فعال و بزرگ ارسال میکند و پاسخهای آنها را دریافت میکند. در این پرسشنامهها ۱۲ سوال پرسیده میشود که در نهایت عدد این شاخص عددی بین ۰ تا ۱۰۰ بدست میآید.
اگر این عدد برابر با ۵۰ باشد یعنی وضعیت این ماه نسبت به ماه قبل تغییر نکرده است، اگر بالاتر از ۵۰ باشد یعنی وضعیت این ماه از ماه قبل بهتر شده است و اگر زیر ۵۰ باشد یعنی وضعیت بدتر شده است. درصورتی که زیر ۵۰ باشد اما از ماه قبل بالاتر باشد یعنی سرعت بدترشدن وضعیت کاهش یافته است اما هنوز وضعیت در حال رکود و بدتر شدن است[۲]. شامخ کل در آذرماه ۱۴۰۲ عددی زیر ۵۰ و رکودی را نشان میدهد که شامخ خاص صنعت نیز با نشان دادن عدد ۴۸.۶۱ همینگونه است. در سه ماه قبل آذرماه نیز شاخص گرچه عددی بالای ۵۰ بوده است اما ماه به ماه در حال کاهش بوده است یعنی از شهریور ماه وضعیت بهبودی اقتصاد رفتهرفته در حال کاهش بوده است تا نهایتا در آذرماه، اقتصاد به وضعیت رکودی وارد شده است. باتوجه به ثبات نرخ ارز در سال اخیر و آرامش بازار، میتوان تا حدی وضعیت رکودی این شاخص را به ظهور آثار کنترل ترازنامه منسوب کرد.
کنترل ترازنامه در ازای هزینهی رکود برای اقتصاد کشور چه چیزی را بدست آورده است؟
بروز رکود به عنوان یک پیامد سیاستهای پولی انقباضی طبیعی است؛ اما این رکود هزینهی دستیابی به یک هدف دیگر در اقتصاد است. از سال ۱۴۰۰ بانک مرکزی به طور جدی سیاست کنترل مقداری ترازنامه را اعمال کرده است و به وسیله آن توانسته است نرخ رشد نقدینگی را تا سطح ۲۶ درصد نیز پایین بیاورد اما آیا پایین آوردن نرخ رشد نقدینگی فی نفسه دارای اهمیت است؟ آیا میتوان کاهش نرخ رشد نقدینگی را یک موفقیت در عرصهی پولی برای بانک مرکزی ذکر کرد؟ طبیعی است که پاسخ منفی باشد. کاهش نرخ رشد نقدینگی به خودی خود موضوعیت ندارد بلکه به منظور تحقق هدفی دیگر به نام کاهش تورم است لذا انقباض هرچه بیشتر نقدینگی و پایینتر بودن عدد رشد نقدینگی به معنای موفقیت بیشتر نیست.
بانک مرکزی باید با مواجه فعالانه در انتشار خطوط اعتباری محدود توسعهای، بالابردن سقف کنترل ترازنامه برای بانکهای سالم، وضع مشوقها و معافیتها برای شبکه بانکی قدری از تنگنای مالی کنترل ترازنامه بکاهد. تا با گردش این نقدینگی در اقتصاد کشور قدری از تنگنالی مالی به خصوص برای بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط کاسته شود.
پینوشت:
[۱] PMI
[۲] برای اطلاعات بیشتر میتوانید به اینجا رجوع کنید
انتهای پیام/ پول و بانک