مسیر اقتصاد/ تحقق رشد اقتصادی هدف مهم بسیاری از کشورهای جهان در همه دورههاست و تا جای ممکن سیاستهای اقتصادی به نحوی طراحی و اجرا میشود که در نهایت رشد اقتصادی محقق شود. عوامل بسیار متعدد و متنوعی، از جمله رشد جمعیت، زیرساختهای حکمرانی و دسترسی به فناوری، در تحقق رشد اقتصادی اثرگذار است؛ اما به طور قطع یکی از شروط الزامی تحقق این مهم «دسترسی تولیدکنندگان به نقدینگی» است. در واقع دولتها باید شرایط را به نحوی رقم بزنند که کمبود نقدینگی، مانعی برای سرمایهگذاری و ایجاد زنجیرههای تولید نباشد. تجربه بسیاری از کشورها در دوره رشد اقتصادی بالا و با ثبات نیز این حقیقت را تایید میکند.
«چین» نمونه موفق استفاده از رشد نقدینگی در جهت رونق اقتصادی
یکی از موفقترین نمونهها در تحقق رشد اقتصادی پایدار در بلندمدت، کشور چین است. این کشور در طول دهههای اخیر همواره رشد اقتصادی بالایی را به ثبت رسانده و تنها در برخی بحرانهای جهانی و منطقهای از جمله در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ و همچنین شیوع جهانی کرونا در سالهای اخیر، رشد اقتصادی این کشور پایین آمده است. به طور خاص در بازه سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۶، چین یک دوره رشد اقتصادی پایدار را تجربه کرده است.
بر اساس آمارهای سایت بانک جهانی، در این دوره متوسط رشد اقتصادی چین ۹.۷ درصد بوده است؛ درحالیکه نرخ تورم این کشور در این بازه ۲۷ ساله به طور متوسط ۴.۳ درصد بوده است. نکته قابل تامل اینکه در این مدت رشد نقدینگی چین بیش از ۲۰.۲ درصد بوده است که ۶.۲ درصد بیشتر از مجموع رشد نقدینگی و تورم این کشور بوده است. به بیان دیگر در بازه ۲۷ ساله مذکور، چین با رشد نقدینگی ۲۰.۲ درصدی موفق به ثبت رشد اقتصادی ۹.۷ درصدی و محدود نگهداشتن تورم به حدود ۴.۳ درصد شده است.
نقش نقدینگی در رشد اقتصادی بالای کرهجنوبی و ژاپن
کرهجنوبی و ژاپن نیز دو نمونه دیگر از کشورهایی هستند که در دهههای انتهایی قرن بیستم، رشد اقتصادی بسیار بالایی را به ثبت رساندند. کره جنوبی در بازه ۳۳ ساله بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۷، به طور میانگین رشد اقتصادی ۹.۶ درصدی را به ثبت رساند و اقتصاد ژاپن نیز از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۹۱، به طور میانگین سالانه ۶.۱ درصد رشد کرد. دادههای این کشورها نیز نشان از آن دارد که رشد نقدینگی در این بازههای بالای ۳۰ سال، به طور میانگین بالاتر از مجموع رشد اقتصادی و تورم بوده است.
تجربه کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین در تحقق رشد اقتصادی
اندونزی و مالزی نیز دیگر کشورهای آسیایی هستند که در بازههای طولانی در قرن گذشته، رشد اقتصادی پایدار را تجربه کردهاند. هند نیز از اواخر قرن گذشته موفق شد رشد اقتصادی خود را بالا ببرد و در دهههای اخیر به پشتوانه جمعیت بالای خود، یکی از بالاترین رشدهای اقتصادی را به ثبت رسانده است. در قاره آمریکا نیز کشورهای مکزیک و برزیل برای بازههایی موفق به ثبت رشد اقتصادی پایدار شدهاند. تجربه همه کشورها نیز حکایت از آن دارد که در زمان رونق اقتصادی، نرخ رشد نقدینگی به طور متوسط به مراتب بیشتر از مجموع رشد اقتصادی و نرخ تورم بوده است.
رشد نقدینگی در کشورهای توسعه یافته؛ بالاتر از مجموع تورم و رشد اقتصادی
بررسی عملکرد کشورهای توسعه یافته همچون آمریکا، بریتانیا و استرالیا نیز حکایت از آن دارد که نرخ رشد نقدینگی در این کشورها، به طور میانگین بالاتر از مجموع رشد اقتصادی و تورم بوده است. هرچند این کشورها رشد اقتصادی و تورم پایینتری را در دوره رونق معاصر خود تجربه کردهاند، اما همچنان اختلاف رشد نقدینگی از مجموع تورم و رشد اقتصادی آنها، رقم قابل توجهی بوده است.
تجربه ایران از ثبت رشد اقتصادی پایدار
ایران نیز در دوره ۱۶ ساله بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۶ میلادی، دورهای نسبتا با ثبات از منظر رشد اقتصادی را تجربه کرده است. به طوریکه در این بازه به طور میانگین نرخ رشد اقتصادی ایران بیش از ۱۰.۹ درصد بوده است. این درحالیست که نرخ تورم در این بازه به طور میانگین در حدود ۵.۱ درصد ثبت شده است. به طور حتم در تحقق این رشد اقتصادی عوامل متعددی دخیل بودهاند، اما آنچه مسلم است اینکه دسترسی بخش تولید به نقدینگی اثری غیر قابل انکار داشته است؛ به طوریکه نرخ رشد نقدینگی در این بازه به طور متوسط ۲۳.۸ درصد بوده که ۷.۸ درصد بالاتر از مجموع تورم و رشد اقتصادی در این بازه است.
در جدول زیر مقایسه رشد اقتصادی، تورم و رشد نقدینگی کشورهای منتخب برای دورههای رونق اقتصادی نشان داده شده است.
«دسترسی به نقدینگی» شرط لازم رشد اقتصادی کشورها
در مقایسه فوق تلاش شد عملکرد کشورهایی مورد بررسی قرار گیرد که از نظر جمعیتی و حجم اقتصاد، بزرگ محسوب میشوند؛ چراکه تحقق رشد اقتصادی در کشورهای کوچکتر، میتواند متاثر از عوامل متعددی از جمله رشد در یک بخش خاص یا ورود سرمایه باشد. همچنین تلاش شد بازههای زمانی به نحوی انتخاب شود که اقتصاد هریک از کشورها از تکانههای داخلی و خارجی به طور نسبی در امان بوده و توانسته اند به طور مدام دوره رونق اقتصادی را تداوم ببخشند.
در نهایت این مشاهدات نشان میدهد که به طور خاص در مرحله توسعه کشورها، خصوصا کشورهای با جمعیت بالا و اقتصاد بزرگ، دسترسی به نقدینگی یکی از نیازهای اصلی بخش تولید است و دولتها در کنار اقدامات متعدد دیگر، همواره تلاش میکنند دسترسی به منابع مالی برای ایجاد بسترهای تولیدی را فراهم کنند.
اینکه این کشورها با وجود افزایش نقدینگی، چگونه توانستهاند نرخ تورم را در ارقامی پایین و تا جای ممکن تک رقمی محدود کنند نیز به طور مجزا جای پرداختن دارد؛ اما به طور خلاصه باید گفت کنترل سرعت گردش پول و هدایت اعتبارات به سمت بخشهای تولیدی، نقشی ویژه در این مهم داشته است.
انتهای پیام/ پول و بانک