مسیر اقتصاد/ پروژههای شیرینسازی آب دریا و انتقال آن به استانهای خشک مرکزی و شرق کشور به عنوان راه حلی برای حل بحران آب در دهههای گذشته بارها مطرح شده است. اما چالشهای زیستمحیطی و اقتصاد پروژههای انتقال آب مسائلی هستند که قبل از اجرایی شدن این طرحها باید تعیین تکلیف شوند.
بحرانهای محیط زیستی نتیجه سیاستگذاری غلط حوزه آب در دهههای گذشته
یکی از رویکردهای اشتباه در حوزه آب عدم توجه به شرایط اقلیمی، جغرافیایی، فرهنگی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی کشور و مردم ایران است. به طوری که هر راهکار یا پروژهای که در کشوری براساس شرایط خاص آنجا طراحی و اجرا شده را سادهانگارانه برای ایران با شرایطی کاملا متفاوت، عملیاتی میکنند.
در دهههای گذشته مسئله آب در یک ریل سیاستگذاری واحد حرکت کرده و تصمیمات غلط، موجب از بین رفتن قناتها، افزایش فرونشستها و افت آبهای زیرزمینی شده است. احداث سدهای پرهزینه و طرحهای انتقال آب از استانها و شهرهای مختلف به یکدیگر منجر به بحرانهای محیط زیستی مثل خشکی ارومیه، هامون و غیره در کشور شده است.
آنچه مسلم است اینکه در شرایط فعلی در بخشهای مختلف از جمله در انتقال آب یا مصرف در بخشهای کشاورزی و صنعت، سوء مدیریت و هدر رفت آب به مراتب بالاتر از استانداردهای مطلوب است و با اصلاح فقط بخشی از آن میتوان بسیاری از استانها را از کم آبی نجات داد. بنابراین انتظار میرود هزینه فرصت انتقال آب دریا در مقایسه با اصلاح شیوه کشاورزی و انتقال صنایع به سواحل به لحاظ اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد.
چالش اقتصاد پروژههای انتقال آب به سایر نقاط ایران
کل آب انتقالی از دریا حدود ۲۸۰ میلیون متر مکعب است که نیاز به تجهیزاتی به طول ۱۵۰۰ کیلومتر دارد. برآورد هزینه این پروژهها دهها میلیارد دلار است که معمولا نیمی از آن به اسم امنیت آبی از صندوق توسعه ملی برداشت میشود. در مورد بهای تمام شده انتقال هر متر مکعب آب از دریا به استانها و صنایع، برخی از کارشناسان عددی حدود ۳ تا ۵ دلار را برآورد کردهاند، بنابراین محاسبه هزینههای این جنس از پروژهها که معمولا هزینههای پنهان بالایی نیز دارند، ضروری است.
بهای تمام شده هر متر مکعب آب شیرین شده ۱.۴ دلار و هزینه انتقال هر متر مکعب آب از دریا به استانهای کم آب حدود ۱ دلار است و حفظ و نگهداری و برق و غیره در بهترین حالت برای هر مترمکعب آب حدود ۲.۵ دلار هزینه دربر دارد. حال سوالی که در این رابطه مطرح میشود این است که با توجه به این هزینه آیا تولید محصولات فولادی یا کشاورزی یا مصرف خانگی توجیه اقتصادی دارد؟ آیا انتقال صنایع فولادی به سواحل نزدیک دریا هزینه کمتری ندارد؟ بهتر نیست دولت و صنایع میلیاردها دلار را برای آبادانی شهرهای ساحلی هزینه کنند که هم جمعیت و هم صنایع فولادی به آنجا منتقل شوند؟
نزدیک ۲۰ میلیون نفر از جمعیت کشور در تهران است و بیش از ۶۰ درصد گردش مالی اقتصاد در این استان، در حالی که در استانهای جنوبی بیش از ۱۸۰۰ کیلومتر ساحل وجود دارد، در تمام دنیا جمعیت در مناطق نزدیک دریا زندگی میکنند اما در ایران عکس این قضیه اجرا شده است. چرا این هزینههای سنگین برای رونق بنادر انجام نشود؟
انتقال آب دریا به سایر نقاط ایران، اقتصادی است؟
مسئله دیگر درخصوص انتقال آب دریا، میزان کسری مخازن آب استانهای کم آب است که همه آنها بیش از یک میلیارد متر مکعب است و انتقال ۲۸۰ میلیون مترمکعب یا حتی بیشتر هم، تاثیر چندانی در حل بحران کم آبی آنها ندارد. بنابراین واضح است که این صرف هزینههای این پروژههای سنگین جای ابهام دارد.
براساس نتایج مطالعات طرح جامع فولاد کشور با این روند استخراج سنگ آهن از معادن ایران تا سال ۱۴۱۷ بخش عظیمی از معادن سنگ آهن به پایان خواهد رسید. لذا این دست پروژهها باید بر اساس نقشه کلان اقتصادی کشور و میزان ذخایر سنگ آهن موجود صورت گیرد. در سال ۱۳۹۰ کل ذخیره سنگ آهن کشور ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تن برآورد شد که سالانه ۶۰ میلیون تن استخراج میشود که تا سال ۱۴۱۷ به ۱۶۰میلیون تن سنگ آهن و تولید ۷۰ میلیون تن فولاد خام میرسد با میانگین استخراج ۱۰۰ میلیون تن تا ۲۷ سال آینده یعنی در ۱۴۱۷ کل ذخایر سنگ آهن به پایان میرسد.
تمام آمارها یعنی برآورد میزان و عیار ذخایر سنگ آهن، استخراج و تولید فولاد، هزینه های انتقال آب و تولید برق و غیره در خوشبینانهترین حالت ممکن درنظر گرفته شده، بنابراین پروژه انتقال آب از دریا نه تنها برای رفع بحران آب استانها، بلکه صنایع فولادی هم اقتصادی و منطقی به نظر نمیرسد. بنابراین پروژههای انتقال آب از دریا فارغ از مساله کارشناسی باید به طور ویژهای مورد نظارت دستگاههای ناظر قرار گیرد.
انتهای پیام/ دولت و حکمرانی