مسیر اقتصاد/ در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، کشور با کمبود جدی پزشک مواجه بود به طوری که حضور پزشکان هندی و پاکستانی در ایران مشهود بود. اما با همتی که صورت گرفت ظرفیت رشته پزشکی افزایش پیدا کرد و کشور برای مدتی به لحاظ سرانه دسترسی به پزشک وضعیت مطلوبی پیدا کرد و بعد هم شاخصها و سرانهها بهبود پیدا کرد و شاخص سلامت نیز ارتقا یافت.
کمبود فضای آموزشی برای تربیت پزشک قابل قبول نیست
به مرور زمان به دلایل مختلفی مثل انتقال آموزش پزشکی به وزارت بهداشت کشور، ظرفیتهای پذیرش رشته پزشکی کاهش پیدا کرد و کشور با کاهش جدی دسترسی مردم به پزشک مخصوصا پزشک متخصص مواجه شد. به طوری که کشور در عمده مناطق با کمبود جدی پزشک روبرو است.
به همین دلیل شورای عالی انقلاب فرهنگی ورود کرد و راسا به عنوان سیاستگذار حوزه علم و آموزش، ظرفیت آموزش پزشکی را افزایش داد؛ به طوری که این ظرفیت بایستی سالیانه ۲۰ درصد افزایش پیدا کند. با وجود این، چالشهایی در خصوص نحوه اجرایی شدن آن وجود دارد.
چرا پزشکان ایرانی با وجود درآمد بالا، باز هم حاضر به ماندن نیستند؟
اما با گذشت ۱۷ ماه از ابلاغ مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی و اجبار روسای دانشگاههای علوم پزشکی به پذیرش سالانه ۲۰ درصد دانشجوی جدید، مخالفت مسئولان آموزش پزشکی با تداوم اجرای این مصوبه به دلیل تامین نشدن زیرساختها، پرداخت نشدن اعتبارات مورد نیاز برای ارتقای امکانات آموزشی و رفاهی و خدماتی مورد نیاز دانشجویان جدید و نگرانی بابت تبعات جبرانناپذیر این مصوبه و صدمات جدی به کیفیت آموزش و خدمات سلامت ادامه دارد.
در صورتی که در ابتدای انقلاب، ظرفیت پذیرش دانشجو در این رشتهها بیش از الان بوده است و پزشکانی تربیت شدند که نظام سلامت کشور را ارتقاء دادند بنابراین عملا کمبود فضای آموزشی و هیئت علمی، چندان قابل قبول نیست.
کمبود پزشک در بیمارستانهای دولتی بیشتر ناشی از این است که پزشکان موجود، حاضر نیستند در این مراکز حضور یابند و ترجیح میدهند در بخش خصوصی فعالیت داشته باشند.
پزشکان چندین برابر مردم عادی درآمد دارند و اگر بحثهایی مانند مهاجرت مطرح میشود ناشی از درآمد بالا است. اما به خاطر سختی شغل ترجیح میدهند درآمدهای حاصله را به سرمایهگذاری در بخش خصوصی اختصاص دهند و پزشکی را ترک کنند.
انتهای پیام/ دولت و حکمرانی