به گزارش مسیر اقتصاد جنگ تجاری چین و ایالات متحده به عنوان بزرگترین درگیری تجاری در تاریخ مدرن است که تقریباً پنج سال پیش توسط رئیس جمهور وقت دونالد ترامپ آغاز شد. هدف او تحت فشار قرار دادن پکن برای تغییر رویههای تجاری ناعادلانه – به زعم وی- و جدا کردن ایالات متحده از اقتصاد چین بود. اما بر اساس گزارش نشریه دیپلمات، شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد افزایش تعرفهها بدون ایجاد اهرم فشار مطلوب بر چین، آسیب قابل توجهی به مصرف کنندگان، تولیدکنندگان و اشتغال ایالات متحده وارد کرد. البته تاکنون ارزیابی کمتری نسبت به میزان موفقیت و تاثیرات جنگ تجاری بر اقتصادی چین و ایالات متحده شده است.
پیامدهای جنگ تجاری بر اقتصاد ایالات متحده
نگاهی دقیقتر به روابط تجاری و سرمایهگذاری چین و آمریکا نشان میدهد که جنگ تجاری احتمالا تغییرات ظریفی در الگوهای تجاری موجود ایجاد کرده باشد. از حیث تجارت، کل واردات ایالات متحده از چین از ۳۸.۲۷ میلیارد دلار در مارس ۲۰۱۸ به ۳۲.۹۵ دلار در ژانویه ۲۰۲۰ کاهش و سپس به تدریج بهبود یافت. واردات ایالات متحده از محصولات چینی مشمول تعرفههای بالا، که به شدت بر روی محصولات واسطهای و کالاهای سرمایهای متمرکز بود، کاهش شدیدی را تجربه کرده است. در حالی که واردات کالاهای غیرتعرفهای که بیشتر محصولات مصرفی را پوشش میدهد، از چنین اثراتی مصون مانده است.
این الگو با یافتههای مطالعه اخیر مطابقت دارد که نشان میدهد تنشهای سیاسی و اقتصادی در روابط چین و ایالات متحده در دوره پیش از کرونا، تأثیر منفی بر روابط تجاری دوجانبه داشته است. همچنین، حداقل در کوتاهمدت، چنین تنشهایی به طور نامتناسبی بر صنایعی که شدیداً در بازار چین درهم تنیده شدهاند، تأثیر گذاشته است. نه تنها صنایع ادغام شده در زنجیره تامین چین – مانند قطعات خودرو و سختافزار فناوری – با تعرفههای بالاتری مواجه شدند، بلکه افزایش تعرفهها تأثیرات منفی بیشتری بر واردات ایالات متحده از این صنایع داشته است. به عبارت دیگر، باوجود افزایش پیوسته در تجارت چین و ایالات متحده، تعرفهها اثرات متفاوتی بر بخشهای مختلف دو اقتصاد داشته و در این میان بخشهایی که بالاترین تعرفهها را دارند، بیشترین هزینهها را متحمل میشوند.
تمایل شرکتهای چندملیتی به چین
افزایش تهدیدات ناشی از جنگ تجاری، همچنین این گمانهزنی را مطرح کرد که شرکتهای چندملیتی (MNC) احتمالا تولید خود را از چین به ایالات متحده یا کشورهای ثالث منتقل کنند تا آسیبپذیری خود را در برابر خطرات ژئوپلیتیک و اقتصادی به حداقل برسانند. احتمالأ گزارشهای منتشرشده از شرکتهای بزرگ فناوری مانند اپل یا سامسونگ که تولید خود را از چین به کشورهای دوست منتقل میکنند، در راستای چنین روایتی است. اما بررسیهای اخیر از MNCهای مستقر در چین، تصویر متفاوتتری را نشان میدهد.
برای نمونه، نظرسنجی سالانه اتاق بازرگانی آمریکا در چین (AmCham) در سال ۲۰۲۲ نشان میدهد که پکن همچنان مقصد تجاری برتر برای بسیاری از اعضای اتاق است. هرچند بیشتر شرکتها سرمایهگذاری جدیدی را گزارش نکردهاند، اما الگوی تجارت با چین تقریباً با سال ۲۰۲۰ مطابقت دارد.
همچنین، نظرسنجی اعتماد تجاری سال ۲۰۲۲ اتاق بازرگانی اتحادیه اروپا در چین نشان میدهد که با وجود اختلالات زنجیره تامین ناشی از جنگ تجاری و بیماری کرونا، شرکتهای اروپایی در طول سال۲۰۲۱ به تعهدات خود در بازار چین پایبند بودند. در فوریه ۲۰۲۲، تنها ۱۱ درصد از پاسخ دهندگان اعلام کردند که تصمیم به خروج از چین گرفتهاند، البته این رقم تا آوریل ۲۰۲۲ به ۲۳ درصد افزایش یافت. همچنین حدود دو سوم از پاسخ دهندگان، چین را در زمره سه مقصد اصلی سرمایه گذاری خود به ویژه در بخشهایی مانند پتروشیمی، مواد شیمیایی و پالایش قرار دادند.
بررسی دیگری از تقریباً ۴۰۰ شرکت چندملیتی مستقر در چین، نشان میدهد که تنها ۵.۳۵ درصد از این شرکتها، فعالیتهای تولیدی یا تامین منابع خود را به خارج از چین منتقل کردهاند و ۶۳.۴۶ درصد از آنها هیچ تصمیمی برای انتقال نگرفتهاند. همچنین، ۳۰.۲ درصد دیگر نیز پاسخ دادند که در حال بررسی جابجایی هستند اما هیچ اقدامی انجام ندادهاند.
در مجموع، شواهد اولیه نشان میدهد که جنگ تجاری احتمالا تا حدودی تأثیری فوری، ظریف و کوتاه مدتی بر روابط تجاری دوجانبه داشته باشد. در مقابل، وسعت بازار چین و روابطی که شرکتهای خارجی با شرکتهای چینی در طول سالها ایجاد کردهاند، احتمال تغییرات سریع و گسترده در روابط سرمایهگذاری را کاهش داده باشد. یکی از عوامل مهم در این راستا موقعیت چین در زنجیرههای تامین آسیای شرقی و جهانی است. به احتمال زیاد، دیگر شرایط مانند گذشته نیست و روابط تجاری، سرمایه گذاری و زنجیره تامین چین و ایالات متحده در حال پیکربندی مجدد بوده که تاثیرات بلندمدت آن بتدریج آشکار میشود.
منبع: دیپلمات
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی