به گزارش مسیر اقتصاد اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی به بررسی استفاده روزافزون کشورهای غربی از تحریمهای مالی و تجاری و در مقابل تلاش بسیاری از کشورها برای ایجاد و استفاده از نظامهای مالی جایگزین و تحریمناپذیر و دوری از ارزهای جهانروا پرداخته است.
طبق آخرین آمار صندوق بینالمللی پول، در حال حاضر ۵۹ درصد از از ذخایر ارزی دولتها را دلار آمریکا و ۲۱ درصد را یورو تشکیل میدهد. ین ژاپن، نزدیکترین رقیب دلار و یورو، کمتر از ۶ درصد و ارزهای بینالمللی معروف، از جمله پوند بریتانیا، يوان چین، دلار کانادا، دلار استرالیا و فرانک سوئیس، به صورت کلی کمتر از ۵ درصد ذخایر ارزی شناخته شده را تشکیل میدهند همچنین سایر ارزهای بینالمللی تنها ۳ درصد از ذخایر ارزی دولتهاست.
اگرچه در حال حاضر رقیب کوتاهمدتی برای دلار بهعنوان یک ارز جهانروا وجود ندارد و پایان یافتن سلطه دلار در اقتصاد جهانی غیرواقعی به نظر میرسد اما نشانههایی از تضعیف دلار وجود دارد؛ روندی که همزمان با رقابت ژئوپلیتیکی و تشدید استفاده از تحریمها در حال رخ دادن و شتاب گرفتن است.
وضعیت ذخیره ارزی یک کشور را عمدتاً عوامل اقتصادی شکل میدهد. مهمترین عوامل تعیینکننده عبارتند از:
- اندازه، پیچیدگی و رشد اقتصادی کشور ناشر ارز؛
- نقدشوندگی دارایی؛
- تعهد دولت به ثبات قیمت داخلی و خارجی؛
- درجه باز بودن اقتصادی.
علاوه بر این عوامل، عوامل شبه اقتصادی هم مهم هستند؛ از جمله این عوامل سابقه عملکردی ارز و سابقه آن به عنوان ذخیره ارزی.
به طور کلی هر چه مدت زمانِ بیشتری، سلطه یک ارز ادامه داشته باشد احتمال ادامه تسلط آن ارز افزایش مییابد. دلیل این امر، چسبندگی و نیز مشکلات ناشی از تغییر به ارز جایگزین است. استفاده بسیار کاربران از ارز جهانروا، احتمال ادامه استفاده از این ارز توسط کاربران فعلی و کاربران جدید را افزایش میدهد.
هر چند چنین تعادلی پایدار است با این حال ممکن است این تعادل به هم بخورد؛ به عنوان مثال تجربه سقوط جایگاه پوند بریتانیا به عنوان ارز برتر بینالمللی در قرن بیستم نشان میدهد که روندهای نامطلوب اقتصادی و ژئوپلیتیکی میتوانند با یکدیگر ترکیب شده و جایگاه یک ارز را تغییر دهند.
چه عواملی سبب افزایش جذابیت ارزهای جهانروا شده است؟
به لحاظ تئوری، سه فرآیند برای افزایش جذابیت یک ارز شناسایی شده است:
- یکم، کشورها معمولاً به ارزی اعتماد بیشتری دارند که توسط یک قدرت نظامی قوی منتشر میشود. این استدلال در مورد همه قدرتها به یک درجه برقرار نیست، اما در مورد ابرقدرتهای نظامی کاربرد دارد. به این معنا که کشورها، قدرت یک ارز را از قدرت نظامیِ فوق العادۀ کشور ناشر آن استنباط میکنند.
- دوم، تعهدات دفاعی جذابیت یک ارز را افزایش میدهد. کشورهایی که از حمایت نظامی بهرهمند هستند انگیزه نگهداری و معامله با ارز کشور متحد خود را دارند که آن را به عنوان راهی برای ارائه حمایت اقتصادی میدانند. از آنجایی که دستاوردهای اقتصادی را میتوان برای بهبود توانایی نظامی استفاده کرد متحدان به تقویت اقتصادی یکدیگر، به ویژه قدرت اصلی که امنیت آنها را تضمین میکند، علاقهمند هستند. در این حالت با استفاده از واحد پولی متحد خود، توانایی او را برای هزینههای دفاعی افزایش داده و به طور ضمنی با تضعیف دشمن مشترک خود، امنیت خود را بهبود میبخشند.
- سومین سازوکار ژئوپلیتیکی از سازوکار دوم مشتق میشود. کشورها برای جبران برخورداری از حمایت نظامی، از واحد پولی ضامن امنیت خود برای ذخایر ارزی مورد نیاز خود استفاده میکنند. انگیزه چنین بده-بستانی لزوماً تلاش برای تقویت توانایی اقتصادی متحدان، در جهت تقویت امنیت خود نیست. تجارت اقتصادی این چنین متحدانی صرفاً جهت ضمانتهای امنیتی است که ممکن است داوطلبانه یا به اجبار انجام شود.
در مجموع، برخورداری از موقعیت امنیتی قوی، به دلایل مختلفی میتواند باعث افزایش پشتیبانی از ارز بینالمللی شود. بدون در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادی، در صورتی که اینگونه استنباط شود که کشور ناشر ارز بهتر میتواند از مرزها، داراییها و مؤسسات خود در برابر حمات بیثباتکننده دفاع کند یا بهتر بتواند متعهد به دفاع از مرزها، داراییها و مؤسسات کشورهای متحد خود باشد، احتمال نگهداری ارز آن کشور افزایش بیشتری خواهد داشت.
منبع: شورای آتلانتیک با عنوان «?Will economic statecraft threaten western currency dominance»، به نقل از کانال تحلیلی ابتکار ایران
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی