مسیر اقتصاد/ دلار آمریکا، یک ارز بینالمللی محسوب نمیشود؛ بلکه واحد پولی آمریکا است که به ارز پذیرفتهشدهای جهت مبادلات مالی و تجاری امروزی، تبدیل شده است. لذا انتخاب آن به عنوان یک ارز مرجع بینالمللی جهت انجام کلیه مبادلات مالی و بانکی، بیشتر ثمره نفوذ و نظام امپریالیسم آمریکا در جامعه جهانی است تا بدین رهگذر سلطه خود را بر همه کشورهای بهرهمند از نظام ارزی دلار، تثبیت و حاکم سازد.
چاپ بدون ضابطه دلار زمینهساز تورم جهانی
هنگامی که پول یک کشور، نقش ارز جهانی را بازی میکند، برای تضمین ثبات ارزش آن و همچنین در امان ماندن از نوسانات، لازم است میزان ذخایر طلا که پشتوانه واحد پولی محسوب میشود با صدور ارز مربوطه، مطابقت و تناسب داشته باشد؛ در غیر این صورت، اگر مقدار ارز صادر شده یک کشور بیشتر از مقدار طلای ذخیره شده باشد، به نحویکه نسبت برابری قیمت طلا به آن ارز از کنترل خارج شود، باعث ایجاد تورم در سرتاسر جهان میشود.
بعد از آنکه آمریکا در سال ۱۹۷۱ میلادی، تصمیم گرفت طلا را از پشتوانه واحد پولی خود یعنی دلار، حذف کند، دلار به طور رسمی به ارزی بدون پشتوانه تبدیل شد که ارزش آن، اینبار نه بر اساس طلا، بلکه به طور شناور و بر مبنای عرضه و تقاضا تعیین میشود که مستقیماً توسط ایالات متحده آمریکا قابل کنترل است.
در این نظام ارزی که اکنون بر جهان حاکم است، آمریکا میتواند با چاپ بیرویه و بدون ضابطه دلار خود، از هر گوشه جهان هر کالا یا خدماتی را وارد کند، در حالی که همه کشورهای جهان باید برای به دست آوردن دلار، تولیدات و ارزش افزوده های ملی خود را بفروشند تا به آن دست یابد.[۱]
ذخایر ارزی کافی لازمه ورود به عرصه تجارت جهانی
نکته قابل توجه در این میان آن است که امروزه، لازمه ورود به عرصه تجارت بینالمللی، داشتن ذخایر ارزی دلاری است که بدان وسیله کشورها بتوانند به مبادلات بینالمللی بپردازند. بدین ترتیب هر کشوری که خواهان تجارت جهانی است، ناگزیر به کسب و انباشت ذخیره ارزی دلاری خواهد بود.
به عبارتی دیگر، داشتن حساب های ارزی دلاری تنها راه فعلی دولتها، برای مبادلات پولی و مالی در تجارت بینالملل دلار محور است.[۲]
افزایش صادرات منبع اصلی در تأمین ذخایر ارزی
به واقع، آنچه که سبب ایجاد ذخیره ارزی میشود، مازاد تجاری به دست آمده در مبادلات مالی میان کشورها است. یعنی اگر صادرات انجام شده بیشتر از واردات صورت گرفته شده باشد، درآمد حاصل شده به نام مازاد تجاری، اصلیترین منبع ذخایر ارزی محسوب می شود و دلار لازم برای تجارت را در اختیار کشورها قرار میدهد.
این مسأله باعث می شود که همه کشورها برای مازاد تجاری بجنگند و صادرات خود را افزایش دهند تا ارز یا همان دلار بیشتری بدست آوردند و ذخایر ارزی دلاری خود را اعتلا بخشند. در غیر این صورت، آنان با از دست دادن دلار خود با کاهش عرضه آن و افزایش تقاضا مواجه میشوند که در نهایت رشد سرسام آور قیمت ارز را رقم میزند. بدین علت گفته میشود کشورهایی که فاقد ذخایر ارزی دلاری مطلوب باشند، همواره در معرض تهدید معاملات سوداگرانه و سایر فشارهای پولی قرار میگیرند.
کسریهای تجاری، بدهی و استقراض ماحصل سیستم دلاری حاکم بر جهان
در وضعیت کنونی تجارت بینالملل، امکان تحصیل مازاد تجاری برای همه کشورهای جهان وجود ندارد. هر طرف که موفق به تحصیل مازاد تجاری شود، طرف مقابلش، قطعاً دچار کسری تجاری خواهد شد.
امروزه، دو سوم کشورهای جهان با کسری تجاری روبرو هستند که بدین منظور، آنها برای حفظ ذخایر ارزی خود، به دنبال استقراض از کشورهای قدرتمند با مازاد تجاری زیاد یا صندوق بینالمللی پول(IMF) هستند. اینگونه استقراضها، باعث تحمیل هزینه بهره به دولتها میشود که به تبع آن، کاهش روز افزون ذخایر ارزی را به دنبال خواهد داشت. لذا این دست کشورها که با کسری تجاری مداوم رو به رو بودهاند، اکنون با هزینههای سنگین بهره، در دام بدهی خارجی که قابل پرداخت نیست گرفتار میشوند.
حذف دلار درگرو ایجاد زیرساختهای مالی مستقل
استفاده از دلار در مبادلات مالی میان کشورها، آثار و تبعات زیانبار و جبرانناپذیری دارد که باعث تحمیل هزینههای اقتصادی فراوانی به دولتها میشود.
بنابراین اولویت اصلی کشورهایی از جمله ایران که با مشکل مضاعفی به نام تحریمهای ثانویه ایالات متحده آمریکا نیز مواجه است، حذف دلار از مبادلات دو یا چندجانبه خود با دیگر کشورها است؛ ایران با این اقدام نهتنها خود را از گزند آسیبهای بالقوه استفاده از دلار در مبادلات خود بیمه میکند، بلکه گام بلندی را در راستای خنثیسازی تحریمهای ثانویه آمریکا برمیدارد.
زمینهساز این مهم، جز با بهرهمندی جمهوری اسلامی ایران از زیرساختهای بینالمللی و یا منطقهای مستقل از نظام پرداخت دلاری میسر نخواهد بود؛ که بایسته است در ذیل ترجیحات سیاسی قوای اجرایی قرار گیرد.
پینوشت:
[۱] مقاله دلار آمریکا و امپریالیسم جدید تحت منطق انباشت سرمایه نوشته هایپینگ کیو و مین ژائو در نشریه اقتصاد سیاسی چین، سال ۲۰۱۹
[۲] مقاله راهنمای بازارهای نوظهور نوشته مارتین فلدشتاین چاپ شده توسط مجله امور خارجه، سال ۱۹۹۹
انتهای پیام/ اقتصاد بینالملل