۰۳ آذر ۱۴۰۳

رهبر معظّم انقلاب: علاج برون رفت از مشکلات کشور «اقتصاد مقاومتی» است.

شناسه: ۱۱۳۵۴ ۰۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۶ دسته: تولید، شرکت های دانش بنیان کارشناس: علیرضا باباخان
۰

شواهد نشان می دهند اگرچه سرمایه گذار اقدام به تامین بخش قابل توجهی از منابع مالی مورد نیاز مخترع را کرده و در برخی موارد مدیرعامل شرکت را نیز خود منصوب می کند، اما مخترع به بهانه های مختلف تقاضای منابع مالی برای تقویت اختراع خود می کند. تقاضاهایی که در برخی موارد از منظر سرمایه گذار با پاسخ منفی مواجه می شوند و با تکرار این شرایط در میان مدت، تنش و عدم اعتماد بین طرفین رو به فزونی می نهد.

به گزارش مسیر اقتصاد در یادداشت پیشین چنین جمع بندی شد که سازوکار نهادی اشتباه اعطای وام به شرکت های نوپا باعث شده است تا ضمن ایجاد شدن پدیده معوقات بانکی در کشور، فرهنگ مشارکت در فرایند سرمایه گذاری خطرپذیر نیز تضعیف گردد. در نوشتار حاضر، بر روی دومین عامل عدم شکل گیری مناسب سرمایه گذاری خطرپذیر در کشور تمرکز شده که عبارت است از “اعتماد”.

شکل گیری ارتباط مناسب بین مخترعان و سرمایه گذار خطرپذیر منوط به وجود «اعتماد» فی مابین است. وجود اعتماد بالا بین این دو طرف، احتمال همکاری ایشان را نیز بالا می برد. یکی از علل کاهش اعتماد، عبارت است از عدم اطمینان مخترعان به رعایت حقوق مالکیت فکری خود. به عبارت دیگر، یک سرمایه گذار خطرپذیر برای تصمیم گیری درباره (عدم) ورود به یک طرح، می بایست از جزئیات فنی آن نیز مطلع باشد.

در شرایطی که کشور نیز از قوانین سخت گیرانه حمایت از مالکیت فکری برخوردار باشد، مخترعان انتظار دارند تا سرمایه گذاران اقدام به امضا کردن قرارداد عدم افشای اطلاعات نمایند؛ انتظاری که در اکثر موارد با پاسخ منفی سرمایه گذاران مواجه می شود. از سوی دیگر، مخترعان نیز به دلیل عدم اطمینان از شکل گیری همکاری با سرمایه گذار، تمایل کمی به بیان جزئیات فنی طرح خود دارند. این رفتار سرمایه گذار، که از منظر مخترع، رفتار فرصت طلبانه تلقی می شود، باعث کاهش اعتماد مخترع به وی شده و در نتیجه احتمال همکاری به صفر میل می کند.

علاوه بر عامل فوق، تمایل مخترعان به ارزش گذاری طرح خود به میزانی بیش از ارزش واقعی آن، باعث می شود تا ایشان در مذاکره با سرمایه گذار اقدام به ارائه گزارش هایی از صنعت خود نمایند که همگی نشانگر نشانه های مثبت و رو به رشد در آینده است تا سرمایه بالاتری را از طرف مقابل جذب کنند. سرمایه گذار نیز جهت کنترل رفتار مخترع، معکوس وی عمل کرده و اقدام به جمع آوری شواهدی دال بر وجود ریسک های زیاد در زمینه فعالیت مخترع می کند. شواهد نشان می دهند در این میان، مخترعان در برخی مواقع اقدام به تولید داده های غیر صحیح نیز می کنند تا در جدال علیه طرف مقابل، پیروز شده و در نتیجه ارزش سهام خود را بیش از مقدار واقعی، عرضه نمایند.

سومین عامل بروز بی اعتمادی بین طرفین در یک سرمایه گذاری خطرپذیر، عدم تفاهم بر روی چگونگی هزینه کرد منابع، به خصوص منابع تامین شده از سوی سرمایه گذار می باشد. شواهد نشان می دهند اگرچه سرمایه گذار اقدام به تامین بخش قابل توجهی از منابع مالی مورد نیاز مخترع را کرده و در برخی موارد مدیرعامل شرکت را نیز خود منصوب می کند، اما مخترع به بهانه های مختلف تقاضای منابع مالی برای تقویت اختراع خود می کند. تقاضاهایی که در برخی موارد از منظر سرمایه گذار با پاسخ منفی مواجه می شوند و با تکرار این شرایط در میان مدت، تنش و عدم اعتماد بین طرفین رو به فزونی می نهد.

سه عامل اشاره شده در فوق که همگی ناشی از رفتار مخترع هستند، در کاهش اعتماد فی مابین تاثیر مهمی داشته و تمایل به همکاری بین سرمایه گذار خطرپذیر و مخترع را کاهش می دهند.

در یادداشت های آتی، ضمن بیان آن دست از رفتارهای سرمایه گذار که باعث کاهش اعتماد مخترع به وی می شوند، راهکارهای حاکمیتی و نهادی مناسب برای سوق دادن طرفین به مسیر مناسب همکاری ذکر خواهند شد.



جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.