مسیر اقتصاد/ مالیات بر ارزش افزوده مالیاتی است که هر فردی هنگام خرید کالاها با آن روبرو می شود. قانون مالیات بر ارزش افزوده اولین بار توسط فون زیمنس به منظور حل مشکلات مالی آلمان بعد از جنگ جهانی اول طرح ریزی شد. از آنجایی که به موجب این نظام مالیاتستانی، بارِ پرداختی مالیات بر عهده مصرفکننده نهایی است، شهروندی که از کالاها و خدمات بهرهمند می شود باید مالیات آن را بپردازد.
با مالیات بر ارزش افزوده عدالت محقق میشود
از نظر برخی کارشناسان عادلانه بودن مالیات بر ارزش افزوده از آن جا ناشی میشود که بر مبنای میزان مصرف از مؤدی اخذ میشود. در ظاهر این اقدام کاملا صحیح و منصفانه به نظر میرسد. اما مصرفکنندگان نهایی چه کسانی هستند؟ آیا دهکهای بالا و پایین درآمدی باید به میزان یکسان، بار مالیاتی را تحمل کنند؟
باید در نظر داشت که مالیات بر ارزش افزوده یکی از عوامل سببساز تغییر در قیمتهای نسبی کالا و خدمات است. در نتیجه تغییر در تقاضا میتواند خود سبب فشارهای تورمی در اقتصاد گردد. از طرفی با اجرای این مالیات معمولا قشر حقوقبگیر جامعه با افزایش بهای کالاها و خدمات، خواهان افزایش حقوق و دستمزد به منظور حفظ قدرت خرید خود میشود که به نوبه خود افزایش تورم را درپی دارد.[۱]
هر مصرف زیادی نشان از درآمد بیشتر نیست!
در مالیات بر ارزش افزوده هرکس مصرف بیشتری داشته باشد مالیات بیشتری پرداخت میکند اما هر مصرف زیادی نشان از موقعیت بهتر درآمدی و اجتماعی نیست؛ برای مثال خانوادههای پر جمعیت از آنجایی که مصرف بیشتری دارند، مالیات بیشتری نیز پرداخت میکنند.
نکته دیگر در مالیات بر ارزش افزوده که بر جنبه ناعدالتی آن میافزاید یکسان گرفتن درآمد افراد در مواجهه با این قانون است. برای مثال مالیات ۹ درصدی یک کالا برای ثروتمندان هیچ اهمیتی ندارد اما همین افزایش قیمت برای قشر ضعیف جامعه سخت و تحمل ناپذیر است.
چرا مالیات بر درآمد و ثروت عادلانهتر از مالیات بر ارزش افزوده است؟
همانگونه که بیان شد مالیات بر ارزش افزوده به عنوان مالیاتی بر مصرف، رفتاری یکسان در برابر همه مصرف کنندگان دارد. نکته مهم در مالیات بر ارزش افزوده این است که سهم این مالیات در هزینه های خانواده های کم درآمد نسبت به خانواده های ثروتمند بسیار بیشتر است و فشار زیادی بر خانواده های کم درآمد تحمیل می شود. اگر چه اجرای مالیات بر ارزش افزوده می تواند مزیت هایی به همراه داشته باشد، اما تنها اتکا کردن به این مالیات و بسنده کردن به آن با اصول عدالت مالیاتی در تضاد است.
در مقابل مالیاتهایی مانند مالیات بر مجموع درآمد و مالیات بر ثروت افراد، متناسب با درآمد و دارایی آن ها و به صورت تصاعدی اعمال می شود. دراین نوع از مالیات ها از ثروتمندان با درآمد و ثروت فرد بیشتر، مالیات بیشتری اخذ می شود و بازتوزیع ثروت انجام می شود و بیشتر سهم مالیات به دوش ثروتمندان منتقل می شود و معمولا افراد کمدرآمد از این مالیات ها معاف هستند.
به همین دلیل پایه اصلی برای تحقق عدالت در نظام مالیاتی باید مالیات بر درآمد و مالیات بر ثروت افراد باشد و تاکید ویژه به مالیات های بر مصرف مانند مالیات بر ارزش افزوده کافی نیست.
پینوشت:
[۱] مالیات بر ارزش افزوده مالیاتی مدرن ، ضیائی بیگلی و طهماسبی بلداجی، ۱۳۸۳
انتهای پیام/ دولت و حاکمیت