مسیر اقتصاد/ نظام مالیاتی یکی از مهمترین ابزارهای سیاستهای مالی یک نظام اقتصادی است، یک نظام مالیاتی کارآمد و عادلانه لازمه یک نظام اقتصادی قوی است. کشوری میتواند قوی و پیشرفته بشود که یک نظام مالیاتی مترقی و عادلانه داشته باشد. دولتی که بتواند از یک اقتصاد مولد، درون زا و رو به رشد، به درستی و بر پایه عدالت مالیات دریافت کند، در حقیقت موتور محرک توسعه پایدار اقتصادی را به حرکت درآورده است. نظام مالیاتی اصلی ترین کارکرد را در ایجاد توازن و تعادل در بخش های مختلف اقتصادی برعهده دارد.
مالیات بر اساس تعریف سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، پرداختی است الزامی و بدون بازگشت که به شخص، مؤسسه، دارایی و غیره تعلق گیرد. به عبارتی روشنتر مالیات وجوهی است که دولت باید برای تأمین هزینههای عمومی از اشخاص برپایه قانون اخذ نماید. در این میان عدالت مالیاتی به عنوان یکی از اصلیترین شاخصههای یک نظام مالیاتی کارآمد و مطلوب محسوب میگردد.
اصول یک نظام مالیاتی مطلوب از منظر آدام اسمیت
در متون اقتصادی اصل مالیات عادلانه و مترقی، اولین بار توسط آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ میلادی در کتاب ثروت ملل بیان شده است. او چهار اصل را برای یک نظام مالیاتی مطلوب بیان می کند:
اصل عدالت و برابری: بار ماليات بايد به صورت عادلانه بين مردم تقسيم شود و به توانايی پرداخت ماليات دهنده بستگی داشته باشد.
اصل معين و مشخص بودن: میزان مالیات پرداختی، زمان پرداخت و طريقه پرداخت بايد دقيقا مشخص و معين باشد.
اصل سهولت يا سهل الوصول بودن: كسب رضايت نسبی افراد و تسهيلات مختلف برای پرداخت ماليات مد نظر است و تنظيم شرايط جهت پرداخت و طريقه پرداخت بايد با توجه به حداقل فشار ممكن باشد.
اصل صرفه جويی: بر اساس اين اصل، در جمع آوری ماليات بايد حداكثر صرفه جويی به عمل آيد و هزينه جمعآوری آن به حداقل ممكن برسد.
علاوه بر اصول ذکر شده در مورد نظام مالیاتی مطلوب، عدالت مالیاتی نیز اصولی دارد که در ادامه ذکر میشود.
اصول اساسی عدالت مالیاتی چیست؟
عدالت مالیاتی سه اصل اساسی دارد:
۱) نرخ مالیات باید به گونهای باشد که همه افراد به خصوص ثروتمندان و شرکتها به صورت عادلانه مالیات خود را پرداخت کنند. بدین معنی که ثروتمندانی که از منافع ملی بیشتر استفاده کردهاند و ثروت بیشتری به دست آوردهاند، باید سهم بیشتری در پرداخت مالیات داشته باشند.
۲) درآمدهای مالیاتی باید برای سرمایهگذاری های باارزش و در جهت ثبات در اقتصاد مصرف شود.
۳) نظام مالیاتی عادلانه باید به ساخت یک جامعه عادلانهتر و کاهش نابرابری که به واسطه معافیتهای مالیاتی ثروتمندان ایجاد شده است، کمک کند. اصلاح قوانین مالیاتی در راستای عدالت باید سبب بهرهمندی و منفعت بیشتر برای خانوادههای کمدرآمد شود. سیاستهای مالیاتی باید به گونهای باشد که کارگران کمدرآمد تحت فشار بیشتری برای پرداخت مالیات قرار نگیرند.[۱]
تفاوت عدالت مالیاتی افقی و عمودی
عدالت مالیاتی يک مفهوم ارزشی است که بر اساس قضاوت ها و معيار های مختلف ارزشی به صورت های متفاوت تعبير و تفسير می شود، اما از نظر کارشناسان این حوزه، دو نوع تعبير و تفسير از این مفهوم وجود دارد:
عدالت مالیاتی افقی: اصل عدالت مالیاتی افقی به شرایط مشابه و برابر افراد و اشخاص مشمول مالیات اشاره دارد. به همین سبب برای دستیابی به آن باید شرایط یکسان برای افراد فراهم کرد تا بر اساس آن به گونهای برابر مشمول پرداخت مالیات شوند. به همین سبب عدالت افقی مالیاتی را باید در واقع گونهای رفتار برابر با اشخاص در موقعیتهای برابر دانست، هر چند که این افراد درآمدهای خود را از طریق گوناگون به دست آورده باشند.
عدالت مالیاتی عمودی: مقصود از عدالت مالیاتی عمودی نیز این است که وضع مالیات ها باید به گونهای باشد که با شهروندان و اشخاصی که از جایگاه اقتصادی در وضعیت متفاوتی هستند به گونهای نابرابر برخورد کند. مقصود از برخورد نابرابر این است که به توانایی و عدم توانایی پرداخت مالیات توسط برخی اشخاص و شهروندان که وضعیت اقتصادی محرومتر از دیگران دارند، توجه شود. لذا نرخ مالیاتی برای تحقق عدالت عمودی باید تصاعدی باشد و با توجه به افزایش درآمد افراد افزایش یابد.
تعریف عدالت مالیاتی برای همه کشورها یکسان نیست
با همه این تفاسیر باید گفت که هیچ تعریف کاملا مشخص و پذیرفته شده عمومی از یک نظام مالیاتی عادلانه وجود ندارد. زیرا هر نظام اقتصادی متناسب با جهان بینی حاکمان و قانونگذاران خود این مفهوم را تعریف می کند.
اما به طور خلاصه در تعریف عدالت مالیاتی باید گفت نظام مالیاتی مترقی و عادلانه آن نظامی است که اخذ مالیات و نرخ آن از یک سو و نوع مالیات و محل مصرف آن از سوی دیگر و چه در رویه اخذ مالیات، مواردی مانند فرار مالیاتی، فساد و رشوهگیری وجود نداشته باشد و بر اساس معیارهای عادلانه صورت گیرد.
پینوشت:
انتهای پیام/ دولت و حاکمیت