به گزارش مسیر اقتصاد همانطوری که در گزارش پیشینی بیان شد پس از بحران مالی 2008 این ایده مهم که بانکهای مرکزی باید از رویکرد مبتنی بر هدف کنترل تورم با ابزار نرخ بهره به رویکردهایی جدید چرخش کنند، مطرح گردید. تا قبل از بحران ایده همزمانی الهی بیان میداشت که با تمرکز بر تورم هدف ثبات تولید نیز به دست میآید. اما بعد از بحران و با تغییر نسبت بین تورم و بیکاری تفاسیر متفاوتی از این تغییر مطرح شد.
شواهد قانعکننده نشان میدهد که رابطه میان شکاف تولید و تورم دچار تغییر شده است و حداقل در بحرانها این رابطه دیگر برقرار نیست. این تغییر در نسبت تولید و تورم را به دو دسته عوامل نسبت میدهند:
عوامل تغییر رابطه میان شکاف تولید و تورم
عامل نخست انتظارات تورمی با ثبات است که تا حدی متاثر از اعتماد فزاینده به سیاستگذار پولی طی دو یا سه دهه اخیر بوده است. این عامل به تنهایی یک پیشرفت مثبت است و توضیح میدهد که چرا یک شکاف تولید بزرگ اکنون به جای کاهش مستمر صرفا با تورم کمتر (ولی باثبات) منجر میشود.
عامل دوم رابطه ضعیفتر میان شکاف تولید و تورم به ازا یک نرخ تورم انتظاری مشخص است. این بخش کمی نگرانکننده است زیرا بدین معناست که ممکن است نوسانهای بزرگ و نامطلوب در شکاف تولید با تورمی نسبتا باثبات همراه شود.
بانکهای مرکزی باید حمایت مستقیم از تولید را هدفگذاری کنند
پرسش مهم برای سیاست پولی این است که آیا این رابطه ضعیفتر تنها مولود خود بحران است و در نتیجه وقتی بحران به انتها برسد، رابطه تقویت خواهد شد یا یک روند بلندمدت را بازنمایی میکند؟
یک شاهد اولیه حاکی از آن است که بخشی از آن احتمالا بازتابی از شرایط ویژه بحران است: این واقعیت که وقتی تورم بسیار کاهش مییابد، چسبندگیهای دستمزد اسمی به پایین بیشتر میشود. اما به نظر میرسد بخشی از رابطه ضعیفتر همچنان در روندهای بلندمدت خودنمایی خواهد کرد. اگر رابطه ضعیف باقی بماند و همزمانی الهی به یک تقریب واقعا نامناسب تبدیل شود، بانکهای مرکزی باید با صراحت بیشتری نسبت به امروز فعالیت بخش واقعی اقتصاد را هدف بگیرند.
در واقع اگر این رابطه که نوسانهای بزرگ و نامطلوب در شکاف تولید با تورمی نسبتا با ثبات همراه است، در بلندمدت برقرار باشد، و تنها مخصوص زمان بحران نباشد، یک نتیجه بسیار مهم را برای سیاستگذاری کشورها به همراه خواهد داشت؛ و این نتیجه آن است که دیگر نمیتوان با کنترل تورم انتظار کنترل تولید را هم داشت و در نتیجه دیگر هدف کنترل تورم نمیتواند هدف مناسبی برای سیاست پولی باشد و بانکهای مرکزی به صورت جدی باید هدفهایی مانند تولید و اشتغال را در توابع خود وارد کنند و برای آن برنامهریزی دقیق داشته باشند.
منبع: بخشی از کتاب چه از بحران باید بیاموزیم plink.ir/vnFVA
انتهای پیام/ اقتصاد بین الملل