به گزارش مسیر اقتصاد در سال ۱۹۹۶ میلادی آلن گرینسپن رئیس بانک مرکزی آمریکا بود. در آن زمان گرینسپن در یک سخنرانی تاریخی عباراتی را به کار برد که سرمایهگذاران گمان کردند بانک مرکزی آمریکا قصد افزایش نرخ بهره را دارد. گرچه گرینسپن به طور مستقیم به قصد بانک مرکزی برای افزایش نرخ بهره اشاره نکرده بود اما با صحبتهای او سرمایهگذاران به سرعت واکنش نشان دادند.
در آن ساعت بازارها در آمریکا بسته شده بودند اما درپی سخنان گرینسپن در عرض چندین ساعت بازار سهام ژاپن و هنگ کنگ ۳ درصد کاهش یافت؛ بازار سهام آلمان ۴ درصد کاهش یافت؛ و بازار سهام آمریکا نیز در روز بعد ۲ درصد کاهش یافت. در نتیجه در عرض کمتر از ۱۶ ساعت، بازارهای جهانی میلیاردها دلار متضرر شدند.
درحال حاضر نیز به دلیل سلطه دلار بر بازارهای جهانی جایگاه بانک مرکزی آمریکا بهگونهایست که تأثیرگذاری زیادی در عرصه جهانی دارد. شاید این یک اعتراف شرم آور باشد ولی باید بپذیریم که در حال حاضر اقتصاد آمریکا بیش از آنکه متأثر از تحولات بخش واقعی و عرصه تولید کالا باشد، به تصمیمات بانک مرکزی وابسته است.
به بیان ساده تر میتوان گفت درحال حاضر تصمیمات بانک مرکزی آمریکا میتواند هزاران میلیارد دلار را در بازار آمریکا و همچنین بازار جهان جابه جا نماید. در هفته گذشته نیز بانک مرکزی آمریکا تصمیمی مهم اتخاذ کرده و نرخ بهره را برای چندمین بار افزایش داده است.
در اواسط دههی سال ۱۹۲۰ میلادی بانک مرکزی آمریکا با کاهش نرخ بهره زمینه را برای تسهیل تأمین مالی و ایجاد یک حباب بزرگ در بازار بورس آمریکا فراهم کرد. با اینحال بانک مرکزی در ماه آگوست سال ۱۹۲۹ میلادی دوباره نرخ بهره را افزایش داد و به این ترتیب تأمین مالی را دشوارتر کرد. نتیجه این شد که در ماه اوکتبر سال ۱۹۲۹، سه شنبه سیاه تاریخی آمریکا رقم خورد و در عرض یک روز حباب بازار بورس تخلیه شد و ۱۲ درصد کاهش یافت. این بحران مالی یکی از بزرگترین بحرانهای مالی آمریکا در طول تاریخ بوده و آغازگر دوره رکود بزرگ این کشور در دههی ۱۹۳۰ بوده است.
در دوران حاضر نیز از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۸ بانکهای مرکزی کشورهای دنیا بیشترین حمایتها را از اقتصاد خود انجام دادهاند. بانک مرکزی آمریکا نیز نرخ بهره را به کمترین میزان کاهش داد و در قالب برنامههای محرک اقتصادی حمایتهای متعددی از تولیدات داخلی این کشور انجام داده است.
اقدامات بانک مرکزی آمریکا در راستای حمایت از احیاء دوباره اقتصاد، در سالهای اخیر موجب تخریب و اعوجاج در جریان سرمایه این کشور شده است. بانک مرکزی آمریکا تا به حال سه نوبت برنامه تسهیل کمی اجرایی کرده و به خلق هزاران میلیارد دلار پول بدون پشتوانه پرداخته است.
در این مدت نرخ بهره در بسیاری از کشورهای جهان صفر و یا منفی بوده و این مسئله در تاریخ ۵ هزار ساله زندگی بشر بی سابقه بوده است. این یک اغراق بی پایه و اساس نیست. طبق منابع تاریخی در یونان باستان نیز هیچگاه نرخ بهره کمتر از ۶ درصد نبوده و در رم باستان نیز نرخ بهره بین ۴ تا ۱۲ درصد بوده است.
درحال حاضر بانکها بسیار بزرگ تر از زمان وقوع بحران در سال ۲۰۰۸ میلادی هستند؛ سرمایهگذاری بیشتری در بازار مستقات انجام دادهاند؛ و شرایط به مراتب خطرناکتری را تجربه میکنند.
به نظر میرسد هدف بانک مرکزی آمریکا از انجام اقداماتی که منجر به وضع فعلی شده است، کمک به حفظ اقتصاد در شرایط پایدار بوده است. اما در حقیقت این اقدامات موجب شده شرایط اقتصاد این کشور به مراتب بدتر از هر زمان دیگری در طول تاریخ باشد و انتظار میرود در آینده نزدیک یک بحران مالی دیگر که از تمامی موارد گذشته بزرگ تر است به وقوع بپیوندد.
درحال حاضر رسانههای پرمخاطب آمریکا که ترامپ آنها را خبرگزاریهای جعلی خوانده بود، درحال حمایت از اقدام بانک مرکزی در افزایش نرخ بهره هستند. این رسانهها مسئولین بانک مرکزی آمریکا را افرادی خیرخواه و مهربان نشان دادهاند که از هیچ تلاشی برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور دریغ نمیکنند.
اما در حقیقت بانک مرکزی آمریکا مسبب اصلی مشکلات اقتصادی آمریکا بوده است. بانک مرکزی آمریکا با اقداماتی مانند خلق پول بدون پشتوانه، پایین نگهداشتن نرخ بهره برای مدت طولانی، ایجاد دورههای رونق و رکود پولی، قدرت دادن زیاد به نهادهای پولی خصوصی مانند بانکهای تجاری، راه انداختن جنگ پولی، مداخله زیاد در صنعت تأمین مالی، ایجاد حباب در ارزش گذاری داراییهای بانکی و دیگر مسائلی از این دست بیشتری ضربه را به اقتصاد آمریکا وارد کرده است.
بانک مرکزی آمریکا درحال حاضر بزرگترین تهدید برای کاهش ارزش داراییهای مردم آمریکا و دیگر کشورهاست؛ و اکنون که بانک مرکزی آمریکا نرخ بهره را افزایش داده این تهدید بیش از گذشته است. در حال حاضر نرخ بهره به بیشتری سطح از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۸ رسیده است. افزایش نرخ بهره در شرایط فعل به معنی فراهم کردن شرایط برای تخلیه حباب بازار بورس و اوراق قرضه آمریکاست.
علاوه بر این افزایش نرخ بهره مشکل کسری بودجه آمریکا را نیز تشدید خواهد کرد. در حال حاضر دولت آمریکا به بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار نیاز دارد تا بتواند تنها بهره منابع مالی که تاکنون استقراض کرده را بپردازد. درحالیکه کل منابع درآمدی دولت آمریکا از مالیاتهای پرداختی توسط مردم این کشور درحدود ۲ هزار میلیارد دلار است.
این درحالیست که هر درصد افزایش در نرخ بهره میتواند ۲۰۰ میلیارد دلار بر میزان هزینههای دولت آمریکا در پرداخت سود منابع مالی استقراضی بیفزاید. چنانچه نرخ بهره تنها ۳ درصد افزایش یابد، دولت آمریکا به هزار میلیارد دلار برای پرداخت سود منابع مالی استقراضی نیاز دارد که نیمی از درآمد این کشور از ناحیه مالیات است. از این منظر نیز افزایش نرخ بهره وضعیت نظام مالی آمریکا را با بی ثباتی بیشتری مواجه خواهد کرد.
اما مسئله به همین جا ختم نمیشود. افزایش نرخ بهره تأثیرات منفی زیادی بر نظام مالی آمریکا خواهد داشت. ابعاد اجتماعی و سیاسی این اقدام میتواند برای اقتصاد آمریکا بسیار خطرناک باشد. اکنون اقتصاد آمریکا با رکود اقتصادی در کنار یک تورم بالا فاصله چندانی ندارد.
منبع: اینترنشنال من