به گزارش مسیر اقتصاد امروزه چین و عربستان پيوندهای تنگاتنگ و فزایندهای با یکدیگر برقرار کردهاند. این روابط از ١٩٩٠ تاکنون رشد قابل ملاحظهای داشته است. اگرچه عربستان آخرين کشوری در غرب آسیا بود که چین را به رسمیت شناخته است و در سالهای اولیه دهه، ١٩٩٠ روابط دو کشور تنها مربوط و محدود به صادرات و واردات نفت میشد، اما در سالهای اخیر تنش عربستان با ایالات متحده و قدرتهای بزرگ منطقه مانند ایران، عربستان را به سمت همیاری و تعامل با یک بازيگر قدرتمند و ایجاد یک متحد استراتژيک دیگری مانند چین هدایت کرده است.
دیپلماسی خارجی عربستان؛ از وابستگی به آمریکا تا شراکت با چین
در سال ۱۹۹۰حجم کل تجارت میان این دو کشور ٤١٧ میلیون دلار بود این رقم در سال ۲۰۰۰ به ۳/۱ میلیارد دلار و در سالهای ۲۰۰۱ تا ٢٠٠٥ به ١٦/١ میلیارد دلار رسید این سیر صعودی تا سال ۲۰۰۸ ادامه یافت که تجارت میان این دو کشور تا ٤١/٨ میلیارد دلار افزایش پيدا کرد؛ اما در سال ۲۰۰۹ با وقوع بحران در اقتصاد جهانی تجارت میان آنها با کاهش ۲۲ درصدی به ٣٢/٦ میلیارد دلار رسید. البته این کاهش به سرعت در ۲۰۱۰ جبران شد و تجارت میان آنها به بيش از ۷۰ میلیارد دلار رسید.
چین با تجارت دو جانبه به ارزش ١٠٦٫٦میلیارد دلار در سال ٢٠٢٢، بزرگترين شريک تجاری عربستان به شمار میرود که نشان میدهد ۳۰ درصد نسبت به سال ماقبل جهش داشته است. از این میزان ،٩٫٨۳ میلیارد دلار صادرات چین به عربستان و مابقی ( ٦٦٫٦میلیارد دلار) واردات چین از عربستان را تشکیل میدهد. براساس دادههای گمرک چین، عربستان، بزرگترين تامین کننده نفت چین است که ۱۸درصد از کل خريد نفت خام پکن را تامین میکند.
از نفت تا BRI: دگردیسی روابط چین و عربستان
اولویتهای چین نسبت به عربستان برای این همکاری شامل موارد مختلفی است. اول، گسترش ابتکار کمربند و جاده، برای چینیها BRI اولویت اصلی سیاست خارجی محسوب میشود. چرا که این ابتکار که در ظاهر یک پيمان اقتصادی به نظر میرسد، میتواند تمام اهداف راهبردی چین به ویژه اهداف نظامی و امنیتی را نیز محقق کند. عربستان به عنوان کشوری که ثروت هنگفتی را دراختیار دارد، برای رشد، توسعه و کاهش اتکا به نفت به پکن متوسل شده است، و آمادگی خود را جهت سرمایهگذاری در تحقق ابتکار BRI اعلام کرده است. ثروت سعودیها و جایگاه سنتی آنان در جوامع اسلامی و عربی تأثیر به سزایی در به نتیجه رسیدن ابتکار کمربند و جاده خواهد داشت.
دوم، تسلط بر جريان انرژی: جایگاه عربستان و نقش آن در تصمیمگیریهای کشورهای صادرکننده انرژی به ویژه اوپک و اوپک پلاس کاملا مشهود بوده است. همکاری با عربستان که بر جريان انرژی مسلط است، برای چینی که نیاز زيادی به منابع انرژی دارد بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
سوم، تسلط بيشتر بر منطقه غرب آسیا است. چین از گذشته با جمهوری اسلامی ایران که قدرت اصلی و غالب منطقه غرب آسیا است روابط خوب و محکمی داشته است. اما نبض بخش مهمی از این منطقه در دستان عربستان است و بسیاری از کشورهای مسلمان سنی نگاه ویژهای به سعودیها دارند. همکاری راهبردی با عربستان درکنار پيوند دیرينه با ایران میتواند حداکثر منافع پکن را در این منطقه تأمین کند. تلاش برای میانجیگری میان این دو کشور نیز در این پازل میگنجد.
چهارم، نزدیک کردن متحد دیرينه آمريکا به خود است. نقش کشورهای غربی به خصوص ایالات متحده در شکل گیری و حفظ کشور عربستان غیرقابل انکار است. نزدیک شدن و همراه کردن کشور مهمی مانند عربستان که تا مدتها موجودیت و بقای خود را مدیون آمريکا بوده است بی شک پيروزی مهمی برای چین تلقی میشود.
همپیمانی نوظهور: چین و عربستان در جستجوی منافع مشترک
در مقابل اولویتهای عربستان نسبت به چین شامل کسب امتیاز از آمريکا یا جلب توجه، رسیدن به چشم انداز ٢٠٣٠، حفظ امنیت در برابر رقبا و نقش آفرينی بيشتر در عرصه قدرت است. کشور عربستان زمانی تمام موجودیت خود را وابسته به آمريکا میدانست. پس از تحولات مربوط به یمن و ناتوانی آمريکاییها برای محاظفت از عربستان، و به دنبال آن خارج شدن آنان از منطقه عربستان احساس خطر جدیای ازسوی ایران کرد. به همین جهت روابط راهبردی خود را با چین گسترش داد.
در دورانی که ایام گذار از نظم سنتی جهانی تلقی میشود، عربستان به خود جرئت عدم تبعیت از آمريکا و همراهی با رقبای آن یعنی روسیه و چین را به خود داده است. این عدم تبعیت در آغاز جنگ اوکراین به طور مشهودی دیده شد. هم چنین عربستان در قبال دريافت امتیازات امنیتی و حتی براساس گمانهزنیها در ازای هستهای شدن تا مرز عادیسازی روابط با اسرائیل پيش رفت که فرضیه کسب امتیاز را تقویت میکند.
معاملهای پیچیده: چین و عربستان در سایه تنشهای منطقهای
اکنون این که چه هدفی در پس این رویکرد سعودیها وجود دارد بسیار مهم است. آیا عربستان میخواهد با نزدیک شدن به چین از آمريکا امتیازاتی به ویژه درحوزه امنیتی بگیرد یا هراس از خروج آمريکا از منطقه آنان را به سمت جلب توجه برده است، سوالی است که نمیتوان به صورت قطعی به آن پاسخ داد.
طرحهای بلندپروازانه محمدبن سلمان برای رشد و توسعه کشورش نیاز به شريک قدرتمندی هم چون چین دارد. بیشک با حضور چین و پيوند زدن چشم انداز ٢٠٣٠ با ابتکار BRI رسیدن به نتیجه دلخواه آسانتر خواهد بود.عربستان همواره خطر و دغدغه بقا و امنیت خود را داشته است. با حضور رقیب قدرتمندی مانند ایران در منطقه این خطر دائما وجود خواهد داشت. حضور چین به عنوان یک قدرت بزرگ و قدرتی که ارتباط بسیار خوبی با جمهوری اسلامی ایران دارد، درکنار سعودیها می تواند امنیت آنان را تضمین کند.
از زمان حکمرانی ملک عبدﷲ در عربستان، نگاه به شرق در این کشور به صورت جدی دنبال شد. بیشک آنان نیز به تغیير هندسه قدرت در نظم جهانی با دقت توجه می کنند، و روابط خوب با چینی که مهمترين تهدیدکننده نظم کنونی است میتواند نقش پررنگتری را برای آنان به همراه داشته باشد.
انتهای پیام/ اقتصاد بینالملل