مسیر اقتصاد/ از موانع مهم کارآمدی در دولتهای گذشته و چالش کارآمدی برای دولت سیزدهم و دولتهای آینده بلاتکلیف بودن اموری است که منوط به هماهنگی و همکاری چند وزارتخانه هستند و به دلیل نارسایی در هماهنگسازی وزارتخانهها، تبدیل به بنبست شدهاند و همچنین عدم مواجهه صحیح با فرصتها و ضرورتهایی است که هنوز فاقد سازوکار مشخص هستند و عدم واکنش مناسب به آنها موجب ناکارآمدی دولتها شده است.
کارآمدی دولت در گرو اجرای پروژههای اولویتدار با ماموران ویژه
پروژههایی همچون پیشرفت منطقه مکران، راهاندازی کریدورهای شمال-جنوب، توسعه تجارت با کشورهای همسایه، احداث ابر شهر جدید و همچنین صدها ضرورت دیگر ازجمله موارد جدید و یا چند وجهی هستند که پیادهسازی آنها از توان و حدود اختیارات یک وزارتخانه خارج و اصولاً از عهده بروکراسی عادی خارج هستند و نیازمند سازوکار فوقالعاده و به اصطلاح ادهاک میباشند.
ممکن است گمان شود که هماهنگی بین وزارتخانهها در کمیسیونهای دولت و یا در هیئت دولت انجام میشود؛ اما در هیئت دولت امکان بررسیها و تصمیمگیریهای خُرد و انبوه میسر نیست، در اینگونه موارد، بهترین روش، تعیین متولی با اختیارات لازم برای انجام مأموریت موردنظر است و اشتباه خواهد بود که حل معضلات چندوجهی به بدنه عادی دولت و یا به وزارتخانهای سپرده شود. برای مثال، سپردن توسعه مکران به وزارت راه و مسکن در دولت روحانی اقدامی اشتباه بود و دستاورد مورد انتظار را در بر نداشت؛ اما مأموریت احیاء دریاچه ارومیه به آقای کلانتری داده شد و یا به ستاد کرونا مأموریت و اختیارات لازم داده شد که با کرونا مواجه شود که اقدامی نسبتاً قابلقبول بود.
اموری که نیاز به هماهنگی دستگاههای دولتی دارد چگونه قابل انجام است؟
اصولاً بروکراسی، روشی برای مدیریت امور تکراری و سازمانیافته است نه برای امور جدید و یا چندوجهی؛ ازاینرو است که سپردن امور نابسامان و اموری که نیازمند هماهنگیها و پیگیریهای بسیار باشد به دستگاههای عادی کشور، اقدامی نافرجام خواهد بود؛ درحالیکه اگر بروکراسی عادی از عهده حل مسئلهای برنیاید، میبایست از سازوکار ادهاک استفاده شود؛ این روش مؤثرترین شیوه در ایجاد هماهنگی و پیشرفت است. با وجود این، متأسفانه در ایران از ظرفیتهای ادهاک به درستی استفاده نمیشود. در جهان، گاهی مناطقی را از حوزه بروکراسی عادی خارج میکنند و به آن منطقه، برای توسعه اقتصادی و صنعتی، اختیاراتی داده میشود تا اینکه در آن منطقه جهش تولید اتفاق بیفتد. در ایران گرچه به مناطق آزاد، امتیازاتی دادهشده است، ولی متأسفانه به آنها اجازه و اختیار تصمیمگیریهای لازم داده نشده است و آزادی عمل لازم را ندارند و به همین دلیل نتوانستهاند عملکرد موردنظر را ارائه کنند.
عناوینی مانند منطقه ویژه، مأمور ویژه، ستاد ویژه، دستیار ویژه رئیسجمهور در امور فلان، فرستاده ویژه، ظرفیت اجرایی فوقالعادهای ایجاد و منافع بسیاری را احیاء میکنند، ضمن اینکه اینگونه ستادها و مأموریتها مستلزم تأمین بودجه چندانی نیستند و به کشور، هزینه چندانی تحمیل نمیکنند.
بهبود فرآیندهای مبتنی بر بروکراسی زمان بر است
به عبارتی آنچه دولت را کارآمد و در اذهان مردم موفق خواهد کرد، اموراتی نیستند که از پیش، بروکراسی آنها شکل گرفته است و دستگاههای عادی متولی آنها هستند؛ زیرا تغییر بروکراسی برای اصلاحات و توانمندسازی، فرآیندی طولانی مدت و کارشناسانه است و به درازا میانجامد. اما اموراتی که به افراد یا به ستادها و یا به مناطق سپرده شوند، میتوانند کارکرد موفقیتآمیزی داشته باشند. برای مثال معاونت علمی ریاست جمهوری و ستاد ویژه فناوری نانو مثالهای نیمبند و ناقص از سپردن امور به فرد و یا به ستادی خارج از بروکراسی وزارتخانهها هستند؛ با وجود اینکه معاونت علمی به طور واقعی از حمایت رئیس جمهور برخوردار نبود، توانسته است منشاء تأثیرات مثبت و پیشرفتهای فنی در کشور شود.
کشور با صدها مسئله و صدها فرصت مواجه است و میتوان که با شیوه سپردن مأموریت، به صدها فرصت و یا صدها ضرورت سامان داد و از فرصتها، بهرهبرداری و طرحهای بسیاری را پیاده نمود؛ این موضوع دارای چنان اهمیتی است که در شرایط فعلی یافتن افراد اجرایی برای سپردن مأموریتها به آنها از یافتن وزرای شایسته مهمتر است.
انتهای پیام/ دولت و حکمرانی