مسیر اقتصاد/ از زمان روی کار آمدن دولت بایدن در ابتدای سال ۲۰۲۱ میلادی، طرفهای غربی که در طول سالهای اخیر بسیاری از تعهدات خود در برجام را زیر پا گذاشتهاند، بارها بر لزوم بازگشت ایران به مذاکرات و احیای سریع برجام تاکید کردهاند. مقامات دولت سیزدهم نیز ضمن تلاش برای احیای اقتصادی ایران به طور مستقل از مذاکرات هستهای، تداوم رایزنی با کشورهای غربی برای اجرای تعهداتشان در توافق برجام را باهدف رفع تحریمهای بانکی و نفتی، در دستورکار قرار دادند.
هدف دولت سیزدهم از مذاکرات احیای برجام چه بود؟
به طور خاص رویکرد دولت سیزدهم از ورود به مذاکرات احیای برجام، از ابتدا «خودداری از دادن امتیازات غیرمنطقی» در کنار «تلاش برای تضمین منافع ایران» عنوان شده بود. در این راستا مقامات ایرانی در سخنان خود بر ۳ پیش شرط «پذیرش اشتباه از سوی مقامات آمریکایی»، «لغو تحریمهایی که بعد از خروج آمریکا از برجام وضع شده است» و «تضمین عدم تکرار خروج از برجام توسط دولتهای فعلی و آتی آمریکا» تاکید کردند.
در طول مذاکرات نیز چالشهای بین ایران و طرف مقابل در دو بخش «محدودیتهای برنامه هستهای ایران» و «میزان و چگونگی رفع تحریمهای آمریکا» مطرح بود و دو طرف در تلاش بودند مواضعشان در این دو زمینه را به یکدیگر نزدیک کنند.
بازگشت پذیری توان هستهای مهمتر است یا انتفاع اقتصادی؟
اکنون که بر اساس گمانه زنیهای رسانههای غربی، مذاکرات احیای برجام به روزهای پایانی خود نزدیک شده و هر روز امکان انتشار سند نهایی مورد توافق دو طرف وجود دارد، اخبار رسیده حاکی از آن است که تیم مذاکراتی ایران بیشتر بر کاهش محدودیتهای هستهای و فراهم کردن شرایط برای بازگشت پذیری توان هستهای ایران در صورت خلف وعده مجدد طرفهای غربی متمرکز بوده است. بر اساس این اخبار تیم مذاکراتی ایران احتمال تخلف مجدد از سوی کشورهای غربی و به طور خاص آمریکا را امری جدی تلقی کرده و در تلاش بوده است تا جای ممکن محدودیتهای کمتری را در برنامه هستهای بپذیرد.
اما نقطه ضعف این رویکرد در آن است که در صورت صحت این اخبار، در بخش رفع تحریمهای آمریکا و انتفاع اقتصادی ایران از احیای برجام، پیشرفتی در مقایسه با آنچه در دولت دوازدهم قابل تحقق بود، حاصل نخواهد شد. تلاش برای پذیرش کمترین محدودیتهای هستهای در مذاکرات احیای برجام زمانی قابل دفاع است که در طرف مقابل تیم مذاکراتی ایران توانسته باشد انتفاع اقتصادی از احیای برجام را نیز به حداکثر برساند و به طور همزمان هزینه حقوقی عدم اجرای تعهدات و احیانا خروج از توافق را برای طرف مقابل بالا برده باشد.
پیروزی در میدان دیپلماسی چگونه محقق میشد؟
باید توجه داشت در مواجهه با تحریمهای آمریکا، منافع جمهوری اسلامی با بسنده کردن به مذاکرات و تلاش برای «رفع تحریمها» محقق نمیشود و لازم است تمرکز اصلی به جای زمین مذاکره، بر «بی اثر کردن تحریمها» و «گرفتن قدرت مانور از تیم مذاکره کننده طرف مقابل» در میدان عمل گذاشته شود.
مذاکرات زمانی سودمند است که از طرفی تیم مذاکره کننده ایرانی کارتهای متعددی همچون «افزایش فروش نفت به شرکای استراتژیک» و «توسعه برنامههای هستهای صلح آمیز» را برای بازی کردن با آنها در دست داشته باشد و از طرف دیگر کارتهای بازی طرف مقابل را با اقداماتی همچون «ایجاد سازوکارهای مستقل از دلار در مبادلات بینالمللی»، «استقلال از شبکه توزیع کالای جهانی شرکتهای آمریکایی، خصوصا در تامین محصولات اساسی کشاورزی» و «ایجاد زیرساختهای لازم برای توسعه تجارت با کشورهای همسایه و همسو» بی اثر کرده باشد. در غیر اینصورت مذاکره کنندگان ایرانی، فارغ از اینکه از کدام جبهه سیاسی داخلی انتخاب شده باشند، توان گرفتن حقوق ایران در زمین مذاکره را نخواهند داشت و دلیل اصلی شکست برجام را نیز باید در بی توجهی به همین واقعیت جستجو کرد.
انتهای پیام/ دولت و حکمرانی