مسیر اقتصاد/ توافق هستهای ایران با کشورهای غربی قرار بود به تحریمهای مالی و تجاری پایان دهد؛ اما با وجود بیش از ۸ سال مذاکره و رفت و آمد و تمرکز ویژه بر رویکرد «مذاکره برای رفع مشکلات اقتصادی» همگان معتقدند انعقاد برجام و مذاکرات بعد از آن، عملا هیچ دستاوردی در زمینه رفع مشکلات و بهبود معیشت مردم ایران نداشته و تحریمها نیز به قوت خود باقی مانده است.
دلیل شکست برجام از نگاه طرفداران مذاکره
مسئولین دولت قبل و طرفداران نظریه «رفع مشکلات از طریق مذاکره»، که همچنان از تریبونهای خود بر ضرورت بازگشت ایران به مذاکرات وین و پذیرش شروط آمریکا تاکید میکنند، ضمن پذیرش شکست برجام در رفع مشکلات کشور، دلیل اصلی آن را «بدعهدی آمریکا» و «همراهی منتقدان داخلی با بدخواهان خارجی» میدانند.
بر اساس این روایت از دلیل شکست برجام، هنوز هم اگر این اختیار عمل به مذاکره کنندگان ایرانی داده شود که از خطوط قرمز بیشتری عبور کنند، مذاکرات همچنان میتواند دستاورد بیشتری برای کشور به ارمغان بیاورد؛ در عین حال لازم است مردم آمریکا نیز با رای به رئیس جمهوری دموکرات در انتخاباتهای آتی، با این نظریه همراهی کنند.
«ناتوانی تیم مذاکره دولت قبل» دلیل شکست برجام بود؟
در طرف مقابل عدهای معتقدند دلیل اصلی شکست برجام در رفع مشکلات کشور، «ضعف و ناتوانی تیم مذاکره کننده قبلی در احقاق حقوق ایران» بوده است. بر اساس این نظریه تنها کافی است تیم مذاکره کننده تغییر کند تا مذاکرات به نتیجه مطلوب برسد؛ در عین حال همچنان باید منافع ایران صرفا در «زمین مذاکره» دنبال شود.
معتقدین به این نظریه سهم قابل توجهی در مناصب دولت سیزدهم دارند و به دولت پیشنهاد میکنند بعد از تغییر تیم مذاکره کننده ایرانی، به مذاکرات وین برگردد و با تلاش برای احیای برجام، حقوق ایران را در زمین مذاکره از طرفهای مقابل طلب کند.
منافع ایران صرفا در زمین مذاکره بدست نمیآید
اما واقعیت این است که هردو روایت فوق از دلایل شکست برجام در رفع مشکلات کشور، با واقعیتهای میدانی فاصله دارد. در هردو روایت فرض بر این گذاشته شده است که در مواجهه با تحریمهای آمریکا، ایران باید به رویکرد مذاکره برای رفع تحریم بسنده کند و تنها تفاوت در این است که چه کسی به مذاکره برود و چه امتیازی را برای معامله روی میز بگذارد.
اما در مواجهه با تحریمهای آمریکا، منافع جمهوری اسلامی با بسنده کردن به مذاکرات و تلاش برای «برداشتن تحریمها» محقق نمیشود و لازم است تمرکز اصلی به جای زمین مذاکره، بر «بی اثر کردن تحریمها» و «گرفتن قدرت مانور از تیم مذاکره کننده طرف مقابل» در میدان عمل گذاشته شود.
مذاکره برای رفع تحریمها چه زمانی سودمند است؟
مذاکرات زمانی سودمند است که از طرفی تیم مذاکره کننده ایرانی کارتهای متعددی همچون «افزایش فروش نفت به شرکای استراتژیک»، «توسعه برنامههای هستهای صلح آمیز» و «کنار گذاشتن هرنوع نظارت آژانس از سایتهای داخلی» را برای بازی کردن با آنها در دست داشته باشد؛ و از طرف دیگر کارتهای بازی طرف مقابل را با اقداماتی همچون «ایجاد سازوکارهای مستقل از دلار در مبادلات بینالمللی»، «استقلال از شبکه توزیع کالای جهانی شرکتهای آمریکایی، خصوصا در تامین محصولات اساسی کشاورزی» و «ایجاد زیرساختهای لازم برای توسعه تجارت با کشورهای همسایه و همسو» بی اثر کرده باشد. در غیر اینصورت مذاکره کنندگان ایرانی، فارغ از اینکه از کدام جبهه سیاسی داخلی انتخاب شده باشند، توان گرفتن حقوق ایران در زمین مذاکره را نخواهند داشت.
نتیجه چنین اقداماتی در میدان عمل بهبود شرایط اقتصاد داخلی ایران و توسعه روابط تجاری خارجی با وجود تحریمهای آمریکا خواهد بود؛ تنها در این صورت است که در میدان مذاکره طرف آمریکایی شرایط را برای زیاده خواهی فراهم نمیبیند و این زمان است که نوبت مذاکره کنندگان ایرانی فرا میرسد.
انتهای پیام/ حکمرانی