مسیر اقتصاد/ در چند سال گذشته نابرابری اقتصادی به یکی از مشکلات اصلی بسیاری از کشورها تبدیل شده است. نابرابری در کشورهای پیشرفته به دلیل افزایش سریع درآمد ثروتمندان و عقب ماندن کم درآمدها به شدت افزایش یافته است. آمارها نشان میدهد که آمریکا در بین کشورهای توسعه یافته داراری بیشترین نابرابری است.
افزایش نابرابری در کشورهای جهان
در دهه اخیر در کشورهای توسعه یافته با درآمد بالا، ضریب جینی به عنوان شاخص اندازه گیری نابرابری، به شدت افزایش یافته است. در بین کشورهای توسعه یافته، آمریکا نابرابرترین کشور جهان است. این نابرابری بیانگر افزایش درآمد ثروتمندان و در مقابل کاهش درآمد افراد کم درآمد است.
همزمان با این اتفاق تعداد افراد در طبقه متوسط آمریکا نیز در حال کاهش یافتن است. از سال ۱۹۷۱ تا ۲۰۱۹ تعداد افراد طبقه متوسط این کشور از ۶۱ درصد به ۵۱ درصد کاهش یافته است. در طول این سالها درآمد برخی از افراد طبقه متوسط آمریکا افزایش یافته است اما در مقابل درآمد تعداد زیادی از این افراد کاهش یافته است. در سایر کشورها مانند آلمان، کانادا و سوئد نیز تعداد افراد طبقه متوسط به شدت کاهش یافته است.
همانگونه که در نمودار زیر مشاهده میشود از سال ۱۹۸۵ تا ۲۰۱۳ ضریب جینی در کشورهای توسعه یافته به شدت افزایش یافته است. نمودار زیر روند تغیرات ضریب جینی در این کشورها را نشان میدهد.
نابرابری ثروت بسیار بیشتر از نابرابری درآمد
ثروت و دارایی برای خانوادهها یک امنیت مالی ایجاد میکند. آمار سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) نشان میدهد که در سال ۲۰۱۵ در کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد ثروتمند بیش از نیمی از کل ثروت جامعه را در اختیار داشتند. بررسیها نشان میدهد که در آمریکا تمرکز ثروت در دست ثروتمندان بسیار زیاد است. به طوریکه ۱۰ درصد ثروتمند ۷۹ درصد از کل ثروت را در اختیار دارد. تفاوت در نابرابری ثروت در دهه اخیر در کشورهای مختلف متفاوت بوده است و این نابرابری پس از بحران مالی در آمریکا و بریتانیا بیشتر بوده است.
از سال ۱۹۸۰ به بعد ثروتمندان آمریکایی توانستهاند پول بیشتری پس انداز کنند و ثروت این افراد با سرعت بیشتری از میانگین جامعه افزایش یافته است. همچنین بررسیها و مطالعات نشان میدهد که در بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۶ ثروت و دارایی ثروتمندان به طور میانگین ۳۳ درصد افزایش یافته است. در حالی که طبقه متوسط ۲۰ درصد و طبقه کم درآمد ۴۵ درصد از ثروت خود را از دست دادهاند.
در نمودار زیر درآمد قابل تصرف و خالص ثروت ۱۰ درصد ثروتمند جامعه در کشورهای مختلف با یکدیگر مقایسه شده است. همانگونه که مشاهده میشود تمرکز ثروت در بین ثروتمندان بسیار بیشتر از درآمد است، این بدین معناست که نابرابری ثروت از نابرابری درآمدی بسیار بیشتر است. برای مثال در آمریکا ۲۹ درصد از کل درآمدها متعلق به ۱۰ درصد ثروتمند است؛ در حالی که ۷۹ درصد از کل ثروت جامعه به این دهک تعلق دارد.
سهم یک درصد ثروتمند از درآمد ملی بیشتر از ۵۰ درصد جامعه
بررسیها نشان میدهد که در سال ۱۹۸۰ در آمریکا یک درصد ثروتمند حدود ۱۰ درصد از کل درآمد ملی را در اختیار داشته است در حالی که ۵۰ درصد پایینی جامعه ۲۰ درصد از کل درآمد ملی را در اختیار داشته است. همانگونه که در نمودار سمت چپ زیر مشاهده میشود آمارهای جدید نشان میدهد که در سال ۲۰۱۷ این اعداد برعکس شدهاند. یعنی یک درصد ثروتمند ۲۰ درصد از کل درآمد جامعه را در اختیار دارد و در مقابل سهم ۵۰ درصد پایینی جامعه کاهش یافته است.
همانگونه که در نمودار سمت راست پایین مشاهده میشود، در کشورهای اروپایی اگر چه سهم یک درصد ثروتمند از درآمد ملی افزایش یافته است و سهم ۵۰ درصد پایینی مقداری کاهش یافته است، اما کماکان سهم ۵۰ درصد پایینی جامعه از یک درصد ثروتمند بیشتر است.
نمودار بالا مقایسه روند تغییر سهم درآمد یک درصد ثروتمند با ۵۰ درصد پایینی جامعه در آمریکا و اروپا در طول زمان را نشان میدهد.
منبع: piie.com/microsites/how-fix-economic-inequality
انتهای پیام/ اقتصاد بینالملل