مسیر اقتصاد/ الگوی مالیات بر درآمد دوگانه یکی از روشهای موجود در اخذ مالیات بر درآمد افراد در کشورهاست. تمایل به کاهش اخلالهای مالیاتی، به ویژه در مالیات بر شرکتها و درآمد سرمایه و همزمان توزیع مجدد درآمد از طریق نظام مالیاتی، عوامل اصلی بودند که به معرفی مالیات بر درآمد دوگانه در اوایل دهه ۱۹۹۰ در کشورهای فنلاند، نروژ و سوئد و با درجهای کمتر در دانمارک منجر شد. مهمترین اصل راهنمای مالیات بر درآمد دوگانه ترکیب کردن سه عنصر اصلی «مالیات تصاعدی بر درآمد حاصل از کار»، «نرخ مالیات یکنواخت بر درآمد شرکتها و سرمایه» و «پایه مالیاتی گسترده و نرخهای مالیاتی کاملاً پایین» بود.
ویژگیهای اصلی نظام مالیات بر درآمد دوگانه
این نظام مالیاتی دارای ویژگیهایی است که آن را از نظام متداول مالیات بر مجموع درآمد و مالیات بر درآمد یکنواخت متمایز میکند. این ویژگیها عبارتند از:
اول؛ در این نظام درآمد به دو جزء درآمد سرمایه (شامل بهره، سود سهام، عایدی سرمایه، درآمد اجارهای، بازدهی ضمنی منزل مسکونی شخصی، بازدهی ضمنی سرمایه سرمایهگذاری شده در فعالیتهای اقتصادی غیرشرکتی) و درآمد کار (شامل حقوق و دستمزد، درآمد بازنشستگی، تأمین اجتماعی و مزایای جانبی شغلی) تفکیک میشود؛ سپس درآمدِ سرمایه در نرخی یکنواخت و درآمدِ کار در نرخهای تصاعدی مشمول مالیات میشوند.
دوم؛ نرخ یکنواخت مالیات بر درآمد سرمایه، اغلب برابر با پایینترین نرخ مالیات بر درآمد کار در نظر گرفته میشود که این کار با هدف جلوگیری از آربیتراژ مالیاتی و تضمین اینکه درآمدهای حاصل از کار و سرمایه در نرخ یکسانی مشمول مالیاتشوند انجام میشود.
سوم؛ با بکارگیری نظام تجمیع کامل از مالیات مضاعف در سطح شرکت و سهامداران جلوگیری میشود.[۱]
مزایا و معایب نظام مالیات بر درآمد دوگانه
نظام مالیات بر درآمد دوگانه از نظر اقتصادی، تاثیراتی بر مولفههای کلان دارد و میتواند مزایایی ایجاد کند. مهمترین این مزایا به این صورت است که به وضع کنندگان سیاست های مالیاتی این امکان را میدهد که بین مالیات مشترک و مالیات جداگانه بر درآمد حاصل از کار و درآمد سرمایه تفکیک قائل شوند و در شرایط متفاوت نرخهای متفاوتی را بر هر یک از منابع درآمدی وضع کنند. همچنین نرخ یکنواخت مالیات بر درآمد سرمایه با مجاز کردن تجمیع درآمد بهره و سود سهام در مالیات سالیانه بر درآمد سرمایه مسائل اجرایی را تسهیل میکند.
در مقابل انتقاداتی نیز به این روش اخذ مالیات وارد شده است. اول اینکه این نظام مالیاتی فرصتهای جدیدی را برای انتقال مالیاتی ایجاد میکند که قادر است درآمدهای بالای حاصل از نیروی کار را به درآمدهای سرمایهای که مشمول نرخ پایینتری میشوند تبدیل کند.
دوم اینکه رشد فرآیند تحرک بینالمللی سرمایه از نظر بسیاری از حامیان نظام مالیات دوگانه استدلال قوی برای حمایت از این نظام مالیاتی است. زیرا آنها معتقدند که نرخ پایین مالیات بر سرمایه فرار سرمایه را کاهش میدهد. اما بسیاری، این دیدگاه را به چالش کشیدهاند؛ آنان استدلال میکنند که مشکل فرار سرمایه مربوط به مالیات بر درآمد سرمایه مبتنی بر نظام منبعمحور مانند مالیات بر درآمد شرکتها است. درحالیکه این مشکل تحت نظام مالیات بر درآمد مبتنی بر افراد بسیار کمتر میشود. زیرا افراد نسبت به سرمایه کمتر تحرکپذیرند. بر اساس این دیدگاه نرخ نهایی مالیات بر درآمد سرمایه فردی باید برابر یا همسان با نرخ نهایی مالیات بر درآمد کار افراد قرار داده شود تا عدالت افقی برقرار شود و امکان انتقال مالیات از بین برود. در حالی که مسئله فرار سرمایه باید از طریق برابر قرار دادن نرخ مالیات بر درآمد شرکت در مقداری کمتر از نرخ نهایی مالیات بر درآمد فردی از بین برود.
پینوشت:
[۱] درویشی، باقر. محمدی، فرشته. معاونت پژوهش و برنامهریزی و امور بینالملل سازمان مالیاتی، (۱۳۹۵).
انتهای پیام/ دولت و حاکمیت