مسیر اقتصاد/ مسئله عدم پایبندی آمریکا به توافق هستهای با ایران و در ادامه واکنش دیگر طرفهای این توافق، یکی از داستانهای درس آموز در عرصه بینالملل امروز است. پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، این کشور به وضوح اعلام کرد توافق هستهای را قبول ندارد و بعد از ارزیابی جنبههای خروج از آن، به سرعت کنارهگیری خود را اعلام کرد و نظام تحریم یکجانبه خود علیه ایران را بازگرداند.
انفعال ایران و وعدههای پوچ اروپا در بیاثر نمودن تحریم آمریکا
خروج آمریکا عملا با هیچ واکنش درخوری از سوی کشورهای دیگر، از جمله ایران مواجه نشد. مقامات ایرانی اعلام کردند که در گذشته هم تجارتی با آمریکا نداشتهاند و تنها انتظار آنها از توافق هستهای، عادی شدن روابط سیاسی و تجاری با دیگر کشورهای جهان است.
کشورهای اروپایی نیز ضمن انتقاد از رویکرد یکجانبه آمریکا و برهم زدن یک توافق جمعی، به ایران قول مساعد دادند که در صورت پایبندی به الزامات توافق هستهای، آنها تلاش خواهند کرد گامهایی را برای جلوگیری از اثرگذاری تحریمهای آمریکا بر روابط ایران و اروپا بردارند.
اکنون بعد از گذشت بیش از یک سال و نیم از زمان خروج آمریکا از برجام، وعدههای اروپا عملا هیچ نتیجهای برای ایران درپی نداشته است و ایران با کشورهای اروپایی نیز جز در موارد خاص، تبادلات مالی و اقتصادی ندارد.
«تسلط آمریکا بر جهان» یک تصور اشتباه است
این مسئله در کنار تداوم انفعال دولت ایران در زمینه توسعه روابط تجاری و اقتصادی با دیگر کشورهای جهان، موجب شده است این تصور در ذهن برخی ایجاد شود که در دنیای کنونی همچنان یک قطب اصلی وجود دارد و آن هم آمریکاست؛ در این شرایط سخن از افول هژمونی آمریکا نیز پذیرفته نیست و ایران برای رهایی از مشکلات اقتصادی خود هیچ راهی جز تعامل سازنده با آمریکا ندارد.
اما این نظریه تفاوتهایی اساسی با واقعیتهای عرصه اقتصاد داخلی و روابط بینالملل ایران دارد. از طرفی به اذعان قریب به اتفاق کارشناسان اقتصادی، مشکل اساسی اقتصاد ایران در نحوه مدیریت کشور و اتخاذ سیاستهای اقتصادی ناکارآمد است و تحریمهای آمریکا تنها به عنوان یک تسهیلگر در تعمیق مشکلات عمل کرده است؛ از طرف دیگر عدم توسعه روابط ایران با دیگر کشورهای جهان نیز بیش از آنکه معلول تحریمهای آمریکا باشد، به اصرار بی فایده دولت بر «نگاه به غرب» و مغفول ماندن رویکردهایی همچون «نگاه به شرق» و یا «تقویت روابط با همسایگان» بر میگردد. اقتصاد داخلی و تجارت خارجی ایران از سال ۹۲ مدتها معطل انعقاد برجام بود و پس از یک دوره کوتاه، اکنون در دام انتظار برای تغییر رئیس جمهور در آمریکا افتاده است.
بنابراین اینکه تصور شود دلیل ناتوانی دولت ایران در ساماندهی به وضعیت اقتصاد داخلی و تجارت خارجی، ناشی از قدرت مسلط آمریکا بر جهان است، با واقعیت سازگاری ندارد.
همراهی با تحریم علیه ایران نشانه ضعف اروپاست نه قدرت آمریکا
دلیل همراهی کشورهای جهان با تحریمهای آمریکا، تسلط دلار بر نظام مالی جهان و همچنین روابط گسترده شرکتهای داخلی کشورها با بازار و یا شرکتهای آمریکایی است؛ اما در دنیای امروز این ابزارهای قدرت به چالش کشیده شده است و بسیاری از کشورهای جهان به دور از چتر نظارت و تسلط آمریکا، درحال گسترش روابط تجاری و همچنین ساماندهی اقتصاد داخلی خود هستند.
ایران از زمان خروج آمریکا از برجام تمام تمرکز خود را بر رفع قدرت اثرگذاری تحریمها بر تجارت با اروپا معطوف کردهاست. اما در عمل اروپاییها از استقلال کافی برای عدم همراهی با تحریمهای آمریکا برخوردار نبودهاند؛ در نتیجه تلاشهای ایران به هیچ نتیجهای ختم نشده است. بنابراین اثرگذاری تحریمهای آمریکا بر ایران، بیش از آنکه معلول قدرت مسلط آمریکا بر جهان باشد، به تمرکز بی فایده بر تعامل با اروپا و ناتوانی این کشورها در خلاصی از سلطه آمریکا باز میگردد.
زمان کنار گذاشتن راهبرد «نگاه به غرب» فرارسیده است
چنانچه ایران به جای هدر دادن زمان در تمرکز بر برقراری روابط با اروپا، که از استقلال کافی در تعیین راهبردهای جهانی برخوردار نیست، بر روی کشورهای مستقل و پرقدرت عرصه بینالملل امروز جهان همچون چین و روسیه تمرکز میکرد و یا به رایزنی با کشورهای دوست و همسایه از طریق کار بر روی منافع مشترک میپرداخت، امروز نتایج آن در اقتصاد داخلی و تجارت خارجی ایران نمایان شده بود.
در شرایط فعلی نتایج اکتفاء به راهبرد «نگاه به غرب» نمایان شده است و تداوم این روند به این تصور غلط دامن میزند که «مشکلات اقتصاد داخلی و تجارت خارجی ایران معلول تسلط آمریکا بر جهان و تحریمهای این کشور علیه ایران است». بنابراین لازم است جمهوری اسلامی راهبرد «نگاه به غرب» را کنار بگذارد و توان و امکانات خود را برای آزمون عملیاتی الگوهایی همچون «نگاه به شرق» و «اولویت دادن به همسایگان» مصروف بدارد.
انتهای پیام/ تجارت و ارز