به گزارش مسیر اقتصاد در سالهای اخیر نحوه سنجنش میزان رفاه اقتصادی مردم یکی از مسائلی مناقشه انگیز بین اقتصاددانان بوده است. در این زمینه شاخص تولید ناخالص داخلی سرانه، با وجود مزیتهایی که دارد، از جنبههای مختلف مورد انتقاد قرار گرفته است.
کاهش نابرابری پیشنیاز بهبود شرایط اقتصادی مردم
یکی از انتقادهایی که به شاخص تولید ناخالص داخلی سرانه وارد شده، در نظر نگرفتن نابرابری اقتصادی موجود در کشورها در این شاخص است. در واقع ممکن است یک کشور از نظر شاخص تولید ناخالص داخلی سرانه وضعیت مطلوبی داشته باشد، اما گستردگی نابرابری اقتصادی در این کشور موجب شود بخش قابل توجهی از مردم در وضعیت نامطلوبی از نظر اقتصادی به سر ببرند.
از این نظر بسیاری از محققان معتقدند تا زمانی که کشورها برای نابرابری اقتصادی موجود در جامعه فکری نکنند و از میزان آن نکاهند، امکان دستیابی بخش قابل توجهی از مردم به رفاه اقتصادی فراهم نیست؛ حتی اگر شاخص تولید ناخالص داخلی با روند فزاینده در حال رشد باشد.
نابرابری ثروت مهم تر از نابرابری درآمدی است
نابرابری اقتصادی موجود در جوامع، به دو دسته «نابرابری درآمدی» و «نابرابری ثروت» قابل تقسیم است. نابرابری درآمدی زمانی رخ میدهد که میزان درآمد افراد جامعه از اختلاف بالایی برخوردار باشد و به این ترتیب بخش عمده توزیع درآمد سالانه به عدهای خاص محدود شود. در مقابل نابرابری ثروت مربوط به زمانی است که داراییهای موجود در یک کشور به بخش و عده خاصی از مردم اختصاص داشته باشد.
اقتصاددانان معتقدند هردو قسم نابرابری درآمدی و ثروت، میتواند اثرات نامطلوب مخصوص به خود را در جامعه درپی داشته باشد؛ اما نابرابری ثروت نمود بیشتری از نابرابری اقتصادی در جوامع است و اثرات آن بر کاهش مطلوبیت اقتصادی مردم بیشتر است.
در عین حال در هر دو مورد نابرابری فوق، منظور از کاهش نابرابری، بهرهمندی یکسان همه مردم یک جامعه از یک درآمد و یا یک میزان ثروت نیست؛ بلکه مقصود نهایی آن است که فاصله بهرهمندترین فرد با کم بهرهترین آنها به قدری زیاد نباشد که اثرات ناشی از افزایش رفاه اقتصادی تنها به عده ای خاص تعلق بگیرد.
گزارش OECD از نابرابری فاجعه آمیز در کشورهای توسعه یافته
مطالعات صورت گرفته توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی موسوم به OECD، از ۲۸ کشور توسعه یافته، نشان میدهد عمق نابرابری ثروت در این کشورها به طور میانگین دو برابر نابرابری درآمدی است.
بر اساس یافتههای این گزارش در کشورهای توسعه یافته، ۱۰ درصد افراد ثروتمند جامعه به طور میانگین ۵۲ درصد ثروت موجود در آن جامعه را به خود اختصاص داده اند و در مقابل ۶۰ درصد افراد کم برخوردارتر جامعه، تنها از ۱۲ درصد ثروت برخوردارند. این بدان معنی است که نسبت دارایی یک دهک ثروتمند به طور میانگین ۲۶ برابر دارایی میانگین ۶ دهک کم برخوردار جامعه است.
۱۰ درصد مردم آمریکا ۷۹ درصد ثروت را در اختیار دارند
این آمار درخصوص آمریکا به مراتب فاجعه آمیزتر است؛ به نحویکه در این کشور ۱۰ درصد افراد ثروتمند جامعه بیش از ۷۹ درصد از ثروت کل جامعه را از آن خود کردهاند و ۶۰ درصد طبقات محروم تنها از ۲.۴ درصد ثروت برخوردارند. بنابراین در آمریکا دارایی دهک ثروتمند جامعه تقریبا ۲۰۰ برابر میانگین دارایی ۶ دهک کم برخوردار است.
در کشورهای اروپایی نیز گرچه وضعیت نابرابری ثروت بهتر از آمریکاست اما همچنان با وضع مطلوب فاصله دارد. در نمودار زیر میزان ثروت ۱۰ درصد افراد ثروت جامعه در برخی کشورهای توسعه یافته نشان داده شده است.
این نمودار نشان میدهد هرچند کشورهای توسعه یافته غربی توانستهاند با اتخاذ تدابیر اقتصادی، به سمت افزایش شاخص تولید ناخالص داخلی حرکت کنند، اما به دلیل عدم توجه کافی به مسئله نابرابری اقتصادی، این افزایش ثروت تنها به عده ای خاص اختصاص یافته و عمده مردم در این جوامع، بهره چندانی از رفاه اقتصادی ندارند.
منابع:
پایگاه اطلاع رسانی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی yon.ir/EXcVC
سایت اطلاعاتی استاتیستا yon.ir/0T00q
انتهای پیام/ اقتصاد بین الملل