مسیر اقتصاد/ اعسار بانکی به معنای قرار گرفتن بانکها در بحران مالی است. این اعسار میتواند به دو صورت اعسار جریان نقدی و یا اعسار ترازنامهای رخ دهد.
بحران بانکی سیستمی به چه معناست؟
بانک جهانی، بحران بانکی سیستمی را شرایطی میداند که در آن تعداد زیادی از بانکهای یک کشور بهطور همزمان دچار اعسار جریان نقدی یا اعسار ترازنامهای باشند. بهطور مشخص بحران بانکی سیستمی شرایطی است که نکول در بخشهای مالی و شرکتی به میزان قابل توجهی باشد و نهادهای مالی و شرکتها در پرداخت قراردادها با مشکل مواجه شوند. در نتیجه وامهای غیرجاری (NPLs) به یکباره افزایش یافته و تمام یا بخش اعظم سرمایه کل سیستم بانکی از میان خواهد رفت. این شرایط ممکن است با کاهش قیمت داراییها، افزایش شدید نرخ بهره و کاهش و یا معکوس شدن روند جریان سرمایه همراه باشد.
در گزارشی که توسط شعبه کلیولند فدرال رزرو نوشته شده، آمده است: «در یک بحران بانکی چندین بانک بهطور همزمان دچار شکست[۱] میشوند و این شکست جمعی موجب میشود سرمایه سیستم بانکی به میزانی آسیب ببیند که اثرات قابل توجه اقتصادی محتمل شود و مداخله دولت ضرورت یابد. اما این میزان چقدر است؟ هیچ جواب دقیقی برای این سؤال وجود ندارد. محققان برای طبقهبندی یک مشکل بانکی بهعنوان یک بحران سیستمی به بیانیهها و فعالیتهای بانکهای مرکزی رجوع میکنند. به بیان دیگر مشکل زمانی سیستمی تلقی می شود که بانکداران مرکزی فکر کنند یک شوک خاص که به بخش مالی وارد شده میتواند منجر به یک مشکل سیستمی شود. برای مقاصد عملیاتی، چنانچه بخش اعظم سرمایه نظام بانکی و یا همه آن به واسطه نکول وامها از بین رود، بحران بهطور قطع سیستمی خواهد بود». (ارگونگور و تامسون (۲۰۰۵) به عبارت بهتر، تعریف دقیقی از بحران بانکی سیستمی وجود ندارد.
قدرت ویژه بانکها به سبب فرآیند خلق پول
در چارچوب قواعد نظام بانکی امروز -که «قدرت خلق پول بانک» در آن محوریت دارد- خطر اعسار بانکها در صورت رفتار کنترلنشده و ریسکی آنها، بسیار محتمل است. بانکها مؤسساتی ویژه هستند که به سبب داشتن قدرت خلق پول (ناشی از تبدیل بدهی آنها -سپردهها- به پول رایج) نسبت اهرمی[۲] بالایی مییابند، به معنای اینکه کسبوکار سودآور خود را متکی به نسبت بسیار بالای بدهی به سرمایه پیش میبرند. همین نسبت بالای بدهی است که منشأ جدیبودن خطر اعسار در هر دو معنای فوقالذکر بوده و بانکداری متعارف را رویهای پرخطر و پرریسک میسازد. تجربه بحرانهای بانکی در کشورهای پیشرفته و ترقی دائمی معیارهای نظارتی و کنترلی در نظام بانکی این کشورها نشان میدهد سیستم بانکی متعارف حتی در بهترین رژیمهای رگولاتوری نیز بهسختی قابل نظارت و کنترل است.
پیوند ترازنامه بانک با نظام پرداخت که نتیجه تبدیل بدهی بانک به پول رایج است، بانکها را در موقعیت ویژهای قرار میدهد که تحریککننده رفتار ریسکی و کژمنشی[۳] بانکهاست. تجربه نشان داده اعمال قواعد نظارتی اکید تنها قادر به تخفیف مسائل برآمده از موقعیت بانکها (و نه حل آنها) است، به گونهای که بحرانهای مالی و اقتصادی در کشورهای مختلف به جزئی لاینفک از روند حرکت اقتصادی جوامع تبدیل شده است؛ بحرانهایی که نوعاً ریشه در ترکیدن حبابی دارد که از منشأ خلق پول بانکی بوجود آمده یا خلق پول بانکی راه را برای آن هموار ساخته است. در این چارچوب، واضح است که در شرایط فقدان یا ضعف قوه اعمال حکمرانی پولی و نظارت برای کنترل رفتار سیستم بانکی، افسارگسیختگی قدرت خلق پول بانکها نتایج بسیار وخیمی به بار خواهد آورد.
شاخصهای سنجش بحران بانکی سیستمی
اما به طور کلی شاخصهایی را نام میبرند که میتواند نشاندهنده وقوع بحران بانکی سیستمی در یک کشور باشد. این شاخصها عبارتند از:
- از بین رفتن بخش عمده و یا همه سرمایه بانکهای یک کشور.
- افزایش مطالبات غیرجاری سیستم بانکی به بیش از ۲۰ درصد داراییهای نظام بانکی.
- افزایش هزینه بازسازی و خارج کردن بانکها از وضعیت ورشکستگی به بیش از ۵ درصد تولید ملی.
پینوشت
[۱]. fail
[۲]. leverage ratio
[۳]. Moral Hazard
منابع:
گزارش شماره ۱۵۵۱۴ مرکز پژوهش های مجلس.
Ergungor, O. Emre and Thomson, James B., Systemic Banking Crises, Federal Reserve Bank of Cleveland, Policy Discussion Papers, 2005
بانک جهانی http://yon.ir/W7rtc
انتهای پیام/ نظام مالی