مسیر اقتصاد/ در روش بانكداری مركزی مستقل، ايجاد محیط اقتصاد کلان باثبات تنها نقشی است كه بانکداری مرکزی میتواند ایفا کند؛ در حالیکه تاریخ کشورها خلاف این را ثابت کرده است. در واقع کشورهای توسعه یافته کنونی، عموما در مسیر توسعه خود از بانک مرکزی به عنوان ابزاری برای توسعه استفاده کرده اند.
مورخان به نقش حیاتی دولت در بانکداری مرکزی تاکید میکنند. در طول تاريخ نیازهای دولت برای تامین مالی شامل تقویت و گسترش قدرت حکمرانی، یکپارچه کردن اجزای مختلف دولت تحت یک دولت مرکزی، افزایش پروژه های توسعه اقتصادی تحت تامین مالی یا هدایت دولت (برای افزایش قدرت دولت) و جنگ علیه دولت های رقیب دیگر بوده است. (سیلا و همکاران، ۱۹۹۹)
مهمترین راه برای تامین مالی نيازهای مذكور دولت ها، ایجاد بانک های ويژه ای بود؛ در برابر اعطای انحصار انتشار اسکناس و دیگر امتیازات به بانک، بانک متعهد به تامین مالی دولت می شد. (نورث و وینگاست، ۱۹۸۹)
نقش بانک مرکزی در توسعه کشورها
یک مثال از این نقش بانکداری مرکزی، ایجاد اولین بانک مرکزی انگلستان در سال ۱۶۹۴ در دل جنگ با فرانسه است. بر اساس يك توافق، دولت وام هایی در نرخ های ترجیحی میگرفت و در مقابل امتیاز گسترده قانونی به یک شرکت بانکی خصوصی که نهایتاً بانک مرکزی انگستان شد، اعطا می كرد. (بروز ۱۹۹۷)
نقش بانک مرکزی انگلستان در تامین مالی جنگ معمولاً به عنوان يک عامل مهم در توانایی جنگی بریتانیا و مخصوصاً موفقیتش در جنگ های ناپلئون ذکر می شود.
دو بانک اول ایالات متحده در قرن نوزدهم، بانک فرانسه (۱۸۰۰)، بانک ملی بلژیک (۱۸۵۰)، بانک اسپانیا (۱۸۷۴) و بانک مرکزی آلمان (۱۸۷۶) موارد مهم ديگری از ايجاد بانک مركزی برای تامين مالی دولت هستند. (بروز ۱۹۹۷؛ کاپی و همکاران ۱۹۹۹)
درنتيجه می توان گفت بانک های مرکزی در آغاز کارشان، برای تامین مالی دولت ایجا شدند. بنابراین جای تعجب دارد كه روش فعلی بانکداری مرکزی، به شدت توانایی بانک های مرکزی را برای اجرای این وظيفه محدود میکند؛ مخصوصا هنگاميكه ظرفیت های دولت در کشورهای در حال توسعه با سالها تعدیل ساختاری، بلااستفاده مانده است.
نقش آفرینی ویژه بانک های مرکزی در جریان توسعه کشورها
بانک های مرکزی در طول تاریخ، ابزارها و روش های متعددی را بکار گرفتند تا برای مديريت شرايط پولی و اعتباری كه به نظرشان برای كسب و كارها و ديگر اهداف داخلی مناسب می رسيد، مقداری آزادی عمل داشته باشند.
بطور مثال در آلمان، وام های بدون بهره به واردكنندگان طلا داده میشد و از صادرات طلا ممانعت می گردید. اين موارد با نوعی از كنترل های ارزی همراه می شد. بطور خلاصه ميتوان گفت حتی در شرایط استاندارد بين المللی طلا، بانک های مركزی از كنترل های ارزی و سرمايه ای استفاده می كردند تا مقداری آزادی عمل برای دنبال كردن اهداف داخلی بخرند. (یگر ۱۹۷۶)
سياست های مربوط به بخش های اقتصادی در بانک های مركزی قاره اروپا در قرن نوزدهم نیز انجام شده است؛ بطور مثال بانک مركزی فرانسه، هلند و ايتاليا شعب گسترده و روابط بسيار نزديكی با صنعت داشتند و بانک مركزی آلمان نيز مشتريان مهم صنعتی داشت.
در اينجا بايد يادآوری كرد كه اين بانكهای مركزی، بانک های خصوصی با امتيازات خاص دولتي بودند. اما اين واقعيت نبايد باعث شود تا نقش عمومی كه آنها برای كمک به اعتبار مستقيم بازی كردند را ناچيز بشماريم.
به دليل اينكه بانک های مركزی خصوصی، امتيازات انحصاری ويژه ای از سوی دولت داشتند، دسترسی به اعتبار را با نرخهای سوبسيدی تامين می كردند. بنابراين بانک های مركزی، اين اعتبارات يارانه ای را به بخش صنعت هدایت میکردند که نقش مهمی در توسعه صنعتی اين كشورها ايفا كرده است. (کامرون و نیل ۲۰۰۳)
بعد از جنگ جهانی دوم نیز، بانک های مرکزی در اروپا و ژاپن از سقف های نرخ بهره، اعتبارات ارزان قیمت (یارانهای) و دیگر سیاست های تخصیصی برای تسهیل بازسازی اقتصادی و ارتقا صنعتی استفاده کردند.
مطمئنا، همه اين تلاشها موفق نبودند. اما اكثر گزارش ها نشان میدهند كه بانک های مرکزی در دستيابی به اهداف مهم اجتماعی از جمله بازسازی صنعت، حمايت از بخش مسكن و تامين مالی بدهی دولت موفق بودند، در حاليكه از تغييرات گسترده به نفع ثروت طبقه بهره گیر جلوگيری كردند. (اپستین ۲۰۰۷)
منابع:
Broz, J. Lawrence (1997). The International Origins of the Federal Reserve System. Ithaca: Cornell University Press
Capie, Forrest (1999). ‘Banking in Europe in the 19th Century: the Role of the Central Bank, in Richard Sylla, Richard Tilly and Gabriel Tortella, The State, the Financial System and Economic Modernization. Cambridge: Cambridge University Press, pp. 118-33
Epstein, Gerald. 2007a. ‘Central Banks as Agents of Economic Development,’ in Ha-Joon Chang, ed., Institutional Change and Economic Development. New York: United Nations University and Anthem Press, pp. 95–۱۱۳
North, Douglass C. and Barry R. Weingast (1989). ‘Constitutions and Commitment: The Evolution of Institutions Governing Public Choice in Seventeenth-Century England’, Journal of Economic History, (December): 803-32
Sylla, Richard, Richard Tilly and Gabriel Tortella (1999). The State, the Financial System and Economic Modernization. Cambridge: Cambridge University Press
Yeager, Leland B. (1976). International Monetary Relations; Theory, History and Policy, 2nd edn. New York: Harper & Row
انتهای پیام/ نظام مالی
بسیار عالی . سپاسگزارم