حمایت از شکلگیری و توسعه کسبوکار شرکتهای دانشبنیان، اصلیترین موضوعی است که مبنای طراحی سیاستهای حوزه اقتصاد دانشبنیان میباشد. مهمترین سند بالادستی حوزه اقتصاد دانشبنیان، قانون حمایت از موسسات و شرکتهای دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات میباشد. بر مبنای تعاریف تصریحشده در این قانون و آئیننامههای تنظیم شده برای آن، شرکت دانشبنیان به شرکت یا موسسه خصوصی یا تعاونی گفته میشود که در حوزه تولید و توسعه فناوریهای برتر و با ارزش افزوده فراوان فعال باشد.
با توجه به شرایط فعلی زیستبوم[۱] کسبوکار دانشبنیان در کشور، اغلب افراد و واحدهای فناور، سادهترین مدل کسبوکار را که همان ثبت شرکت در ابتدای امر و سپس کسب درآمد از محل فروش محصولات دانشبنیان میباشد، انتخاب کردهاند. با توجه به معیارهای تصریحشده برای شرکتهای دانشبنیان در آئیننامه ارزیابی و تشخیص شرکتها و موسسات دانشبنیان (کسب درآمد از فروش محصولات دانشبنیان بر اساس فهرست کالاها و خدمات دانشبنیان)، در نگاه اول نیز به نظر میرسد که این مدل کسبوکار، بهترین مدل جهت کسب عنوان دانشبنیانی و استفاده از مزایای آن باشد.
در این میان، پاسخ به دو سوال مبنایی، جهتگیریهای عمومی در این حوزه را به چالش میکشد؛ ۱) آیا تولید یک محصول دانشبنیان و فروش آن (در هر سه حالت B2C,B2B,B2G) بهترین مدل کسبوکار برای شرکتهای دانشبنیان است؟ ۲) آیا اساساً برای فعالیت و کسب درآمد در حوزههای دانشبنیان، نیاز به تاسیس یک شرکت است؟
در حال حاضر بسیاری از مجموعههای فناور در دنیا، از مدلهای متنوعی برای توسعه کسبوکار خود و کسب درآمد از این حوزه بهره میبرند که در ادامه بهطور مختصر چند نمونه از این مدلهای کسبوکار ذکر شدهاند:
۱- واگذاری امتیاز بهرهبرداری از فناوری:
کسب درآمد از توسعه فناوری، مستلزم تکمیل زنجیره تجاریسازی و توسعه محصول و فروش آن است. با این حال طی کردن کل این زنجیره توسط شرکتهای دانشبنیان نیازمند توانمندیهای متنوع و هزینههای فراوانی است که در اغلب موارد فراتر از بنیه شرکتهای دانشبنیان کوچک است. در این شرایط شرکتهای دانشبنیان میتوانند با واگذاری امتیاز بهرهبرداری از فناوری توسعه داده شده به شرکتهای توانمندتر در عرصه تجاریسازی، ضمن حفظ مالکیت فناوری، از طریق دریافت حق بهرهبرداری آن درآمدزایی نمایند.
۲- فروش فناوری توسعه داده شده و داراییهای مربوط به آن:
با توجه به ملاحظات مربوط به تجاریسازی که در بند قبلی به آن اشاره شد، شرکتهای دانشبنیان میتوانند فناوری توسعه داده شده خود را به همراه داراییهای معنوی حاصل از آن (مانند پتنتها، اسناد و اسرار تجاری) به طور کامل به شرکتی دیگری بفروشند. این مدل کسبوکار نشان میدهد که هیچ الزامی به بقای دائمی همه شرکتهای دانشبنیان وجود ندارد و برخی از این شرکتها میتوانند پس از توسعه یک یا چند فناوری و فروش آنها، به کار خود خاتمه دهند.
۳- ورود به قراردادهای تحقیق و توسعه بر مبنای انباشت دانش:
آشکارترین نتایج طی کردن فرآیند توسعه فناوری برای یک شرکت دانشبنیان، داراییهای فکری مربوط به آن فناوری است. با این حال طی کردن مسیر توسعه فناوری به خودی خود میتواند منجر به انباشت دانشها و توانمندیهای فناورانه در شرکتهای دانشبنیان شود. شرکتها میتوانند برمبنای این دانشها و توانمندیهای انباشت شده، وارد قراردادهای تحقیق و توسعه جدید با سایر شرکتها شوند و از مسیر انجام پروژههای تحقیق و توسعه مشترک به کسب درآمد بپردازند.
۴- ادغام در یک شرکت بزرگتر و قرار گرفتن در زنجیره ارزش تولید محصول نهایی:
در بسیاری از قطبهای توسعه و تجاریسازی فناوری در دنیا، دو نوع دادوستد حول فناوری شکل گرفته است. دادوستد نوع اول –که شناخته شده تر نیز هست- مربوط به تبادل فناوری بین افراد و شرکتهاست. اما در دادوستد نوع دوم، شرکتهای صاحب فناوری به فروش میروند و تحت مالکیت شرکتهای بزرگتر در میآیند. بهعنوان یک مثال معروف در این زمینه، خرید شبکه اجتماعی Whatsapp توسط شرکت Facebook قابل ذکر است.
مثالهای فوق نشان میدهند که مدلهای کسبوکار متعدد و متنوعی پیش روی مجموعههای فناور در شرکتهای دانشبنیان قرار دارند و هر یک از این مجموعه ها میبایست بر مبنای توانمندیهای خود، بهترین مدل کسبوکار را برای کسب درآمد خود برگزیند. در بسیاری از موارد حتی افراد و واحدهای فناوری که در دانشگاهها و پژوهشگاهها اقدام به توسعه فناوری نمودهاند، الزامی به ثبت شرکت برای کسب درآمد از فناوریهای تحت اختیار خود ندارند. این مجموعهها میتوانند با شناسایی شرکتهای توسعهدهنده (developer) مناسب، زنجیره تجاریسازی فناوری خود را در بستر این شرکتها تکمیل کنند و از این مسیر به کسب درآمد بپردازند.
در مجموع میتوان گفت ویژگی اصلی شرکتهای دانشبنیان و مجموعههای فناور، برخورداری از توانمندیهای فناورانه است. در واقع این شرکتها و مجموعهها در بسیاری از موارد از سایر توانمندیهای سازمانی لازم برای تجاریسازی و فروش محصول نهایی (توانمندیهای توسعه و تولید محصول، توانمندیهای بازاریابی و توانمندیهای مدیریتی) برخوردار نیستند. بنابراین استفاده از مدلهای کسبوکار متنوع توسط شرکتهای دانشبنیان و مجموعههای فناور نهتنها منجر به خلق ارزش افزوده بیشتر از فناوری در سطح کشور میشود، بلکه احتمال دستیابی به درآمد مناسبتر برای صاحبان فناوری را نیز افزایش میدهد. البته لازم به ذکر است که بسیاری از مدلهای کسبوکار مبتنی بر همکاری بین شرکتها، ملاحظات حقوقی پیچیدهای (مانند ارزشگذاری داراییهای فکری) دارند و توجه به این ملاحظات، نقشی کلیدی در تحقق انتظارات طرفین تعامل دارد.
[۱] یکی از مصادیق این امر، نوع تعریف ذکر شده از شرکتهای دانشبنیان در قانون مذکور است. در حقیقت به منظور کسب حمایتهای تعیین شده در قانون (انواع معافیتها، تسهیلات و …)، شرکتهای دانشبنیان به این سمت سوق پیدا کردهاند که صرفاً به تاسیس یک شرکت و تولید و فروش یک محصول فناورانه تمرکز کنند.