مسیر اقتصاد/ کشورهای توسعه یافته و جریان رسانه ای همراه با آنها در جهان، همواره به دنبال آن هستند تا با طرح دوگانههای غلط در کشورهای در حال توسعه، ذهن مردم و مسئولین این کشورها را در چارچوبی که هر دو سوی آن در راستای اهداف خود و به ضرر این کشورهاست، مشغول نمایند و به این ترتیب، این کشورها را همواره به خود وابسته نگه دارند.
از جمله این دوگانههای غلط میتوان به «آب یا غذا»، «صنعت یا کشاورزی» و «جمعیت یا آب» اشاره کرد. به عنوان نمونه دوگانه آب یا غذا میگوید ایران آب کافی ندارد و لذا، یا باید سیاستهای تولید غذا و محصولات کشاورزی مورد نیاز داخل را دنبال کند و لاجرم به دنبال آن، تبعات کمبود آب و خشکی را هم بپذیرد؛ یا اینکه کشاورزی را بهمنظور حفظ و بقای آب برای نسلهای آینده تعطیل، و قبول کند که در این شرایط غذای مردم باید تا جای ممکن از خارج وارد شود.
هدف از طرح این دوگانه ها سوق دادن کشور به سمت وابستگی در تأمین غذای اساسی جامعه، پذیرش اعمال سیاستهای کنترل جمعیت و جلوگیری از تحقیق، توسعه و نوآوری در کشاورزی و آب است.
برای جا افتادن هرچه بیشتر دوگانهها در باور یک جامعه، فضاسازی رسانهای نقش مهمی ایفا میکند. القائات همهجانبه چند سال اخیر مبنی بر بروز بحران در کشور بر اثر کمبود آب، احتمال مهاجرتهای گسترده و خشکی کامل و قریبالوقوع کشور در حقیقت ابزاری است که ریشهدوانی و پذیرش دوگانه یادشده را در اذهان مردم و مسئولین تسهیل میکند.
تولید غذا بدون آب، راهبرد خودکفایی در اقلام اساسی
در پاسخ به دوگانه غلط آب یا غذا میتوان راهبرد تولید غذا بدون آب را به عنوان پاسخی از جنس «هر دو» به این دوگانه مطرح کرد.
ظرفیتهای مغفولی در کشور برای تولید غذا بدون نیاز به منابع آبی متعارف وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
الف) ظرفیت تولید غله برای ۱۵۰ میلیون نفر با کشت دیم
۳۰ میلیون هکتار از اراضی کشور دارای استعداد کشاورزی و بارندگی سالیانه بیش از ۳۵۰ میلیمتر است که امکان تولید محصولات مختلفی را بدون نیاز به آبیاری فراهم میآورد.
برآوردهای علمی از سوی مراکز دانشگاهی، دولتی و مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نشان میدهد در صورتی که از ظرفیت کشت دیم در کشور به درستی استفاده شود، فقط با استفاده از آب باران کشور قادر است نیاز ۲ برابر جمعیت کنونی خود را نیز به اقلام اساسی بهویژه گندم، جو، کلزا و حبوبات کاملاً مرتفع نماید.
ب) ظرفیت تولید ۴۰۰ هزار تنی گوشت قرمز مبتنی بر مراتع
مراتعی که بارندگی سالانه بالایی برای کاشت و برداشت اقتصادی محصولات کشاورزی به صورت دیم ندارند، قابلیت احیاء و پرورش برخی گونههای گیاهی مرتعی در آنها بهمنظور چرای دامهایی نظیر گوسفند، بز و شتر وجود دارد.
تاریخ ایران نشان میدهد مراتع کشور در حدود ۱۰۰ سال گذشته پذیرای بیش از ۷۰ میلیون رأس انواع دام بوده که صرفاً از مراتع و بدون آسیب رساندن به آن تغذیه میکردهاند. حال آنکه از حدود ۵۰ سال پیش به اینسو، غلبه تفکر خروج دام از مرتع در میان مسئولین کشور بر اساس دستورالعملهای بهظاهر علمی وارداتی از غرب که امروزه حتی در همان کشورها وجاهتی ندارد، موجب افت شدید تعداد دامهای مرتعی بومی و تغییر الگوی دامپروری در کشور به دامهای صنعتی غیربومی شد که برخلاف دامهای مرتعی بهشدت به منابع آبهای تجدیدپذیر وابسته است.
برآوردهای کارشناسی نشان میدهد با اجرای الگوی صحیح چرای دام، امکان تأمین سالانه حداقل ۴۰۰ هزار تن گوشت قرمز و تمام نیاز کشور به شیر خام از طریق مراتع و بدون نیاز به یک قطره آبیاری وجود دارد.
ج) ظرفیت پرورش ۸۰۰ هزار تنی آبزیان
استفاده از ظرفیت سواحل برای پرورش انواع آبزیان از جمله ماهی تیلاپیا ارتباطی با خشکسالی یا کمآبی ندارد. کشورمان با داشتن بیش از ۳۲۰۰ کیلومتر خط ساحلی در شمال و جنوب خود، بنا بر اعلام وزیر جهاد کشاورزی، ظرفیت تولید سالانه ۸۰۰ هزار تن انواع آبزیان در سواحل دارد.
این درحالیست که امروز کشور واردکننده برخی از انواع آبزیان از کشورهایی نظیر نروژ (سالمون) و چین (تیلاپیا) است که از این ظرفیت به خوبی استفاده کردهاند. این آمار فارغ از ظرفیتهای مغفول صیادی از تودههای عظیم فانوسماهی در آبهای آزاد دریای عمان است.
مسئله اصلی بحران مدیریت آب است نه کمبود آب
ظرفیتهایی که در بالا اشاره شد، بدون نیاز به استفاده از حتی قطرهای از آبهای متعارف و موجود، بخش عمدهای از نیازهای غذایی کشور را برطرف میکند. اما عملکرد مسئولین نشان میدهد که نه تنها برای بهرهگیری از آبهای نامتعارف هیچ تمهیداتی اندیشیده نشده، بلکه حتی در مدیریت آبهای موجود کشور نیز خرد و کاردانی لازم دیده نمیشود.
سیلابها و روانابهای متعدد فصلی و موسمی در کشور وجود دارد که عموماً هم خسارت میزند و هم بدون استفاده اغلب تبخیر شده یا بعضاً به دریاها میریزد. مناطق سیلزده گاه در همان سال آبی حتی دچار کمآبی و جیرهبندی میشوند.
در این شرایط، با اجرای عملیات آبخیزداری و آبخوانداری میتوان از روانابهای فصلی در تولید محصولات مختلف کشاورزی و باغی استفاده کرد و ضمن کاهش مؤثر در نرخ بالای تبخیر و رواناب کشور، مازاد آب را نیز به سفرههای زیرزمینی برای برداشت در هنگام نیاز نفوذ داد.
شکل زیر سهم ۷۶ درصدی تبخیر و سیلابها از کل منابع آب کشور را نشان می دهد:
بررسی ظرفیتهای یادشده و بیتوجهی تاریخی متولیان مدیریت آب کشور به این ظرفیتها در کنار ادبیات برخی مسئولین در بحرانسازی در فضای جامعه نشان میدهد کشورمان به راستی بیش از آن که دچار بحران آب باشد، گرفتار بحران مدیریت آب است.
مدیریتی که در کاهش نرخ تبخیر و میزان سیلابها چه در خشکسالی و چه ترسالی دستاوردی ندارد، تلفات بالای شبکههای انتقال و توزیع تا پیش از مصرف را رها کرده و عزمی هم برای نوسازی شبکهها ندارد و در این میان همهساله بیشترین فشار را صرفاً بر مصرفکنندگان برای گذر از کمآبی وارد میآورد.