به گزارش مسیر اقتصاد این ایده که رشد شاخص GDP شاخص مناسبی برای ارزیابی پیشرفت اقتصادی کشورها نیست، اکنون مورد قبول بخش قابل توجهی از مردم، اقتصاددانان و سیاستمداران قرار گرفته است. با اینحال تنها دلیل اهمیت این شاخص نبود شاخص های جایگرین دیگر است که بتوان با استناد به آن ها رشد و پیشرفت اقتصادی کشورها را به نحوی کمی و واضح اندازه گیری کرد.
نشان دادن تمامی جنبه های پیشرفت یک جامعه در یک شاخص امکان پذیر نیست
محاسبه شاخصی که نشان دهنده وضعیت زندگی و یا میزان رضایت افراد یک جامعه از زندگی باشد، کار دشواری است چراکه پیش از آن باید معیارهای یک زندگی مناسب تعریف شود و اجماعی برای این تعریف وجود ندارد.
به طور مثال یک پرسشنامه از افراد با عنوان «شاخص رضایت ملی» تهیه شده که در آن پرسش های متنوعی وجود دارد. در این پرسشنامه از علایق و آرزوهای افراد سئوال شده است. اما معیار مشخصی برای نمره دهی به این سئوالات وجود ندارد چراکه تمایلات افراد متفاوت است.
شاخص GDP درآمد کل جامعه را محاسبه میکند درحالیکه این معیار کافی نیست
به طور طبیعی دولت ها ترجیح میدهند وضعیت مطلوب زندگی افراد را از طریق محاسبه ثروت مردم اندازه گیری نمایند. اما باید توجه داشت این تنها ثروت کل یک جامعه نیست که نشان دهنده سطح زندگی و رضایت از زندگی در بین مردم جامعه است. در واقع شاخص GDP تنها ثروت کل افراد جامعه را اندازه گیری میکند و دیگر موارد مهم را نادیده می گیرد.
شاخص GDP ثروت افراد جامعه را نیز به درستی محاسبه نمی کند
علاوه بر این شاخص GDP در اندازه گیری ثروت جامعه نیز به درستی عمل نمی کند. در محاسبه GDP میزان پولی که افراد جامعه به عنوان درآمد کسب کرده اند در نظر گرفته میشود؛ درحالیکه در جامعه پول تنها شکل خاصی از ثروت افراد جامعه است و نمیتواند نماینده مناسبی برای نشان دادن ثروت افراد باشد.
در واقع اگر ثروت افراد را متناسب با توانایی آن ها در خرید و مصرف محصولات مختلف در نظر بگیریم، بازهم میزان پولی که به عنوان درآمد کسب میشود، نمیتواند به خوبی این ارتباط را نشان دهد. بنابراین در زمینه محاسبه ثروت افراد جامعه نیز شاخص GDP شاخص مناسبی نیست.
دستیابی به رشد شاخص GDP به هر قیمتی برای یک جامعه مطلوب نیست
رشد شاخص GDP میتواند از روش هایی ایجاد شود که به طور واضح با نارضایتی عمومی و کاهش سطح زندگی مردم همراه است.
به طور مثال فرض کنید قیمت محصولات اساسی که مورد نیاز تمام مردم جامعه است، با نرخی بیشتر از نرخ میانگین قیمت ها افزایش یابد. در این صورت حتی اگر رشد GDP وجود داشته باشد و میانگین درآمدهای مردم بیش از سطح میانگین قیمت ها افزایش یابد، بازهم به دلیل گرانی بیشتر کالاهای اساسی سطح زندگی بخش قابل توجهی از مردم تنزل پیدا میکند.
یک مثال کاملا واضح در این زمینه بازار مسکن است. زمانی که قیمت مسکن با نرخی بیشتر از تورم میانگین افزایش یابد، حتی در صورت افزایش درآمد افراد، بازهم به مرور زمان افراد بیشتری در جامعه توان خرید مسکن را از دست می دهند و از این طریق سطح زندگی آن ها روز به روز پایین تر می آید.
بهبود وضعیت مسکن، غذا، آموزش و بهداشت به طور کامل در شاخص GDP نمایان نیست
افزایش سطح زندگی زمانی رخ میدهد که افراد یک جامعه به طور میانگین از مسکن، غذا، آموزش و بهداشت بهتری برخوردار باشند؛ اما شاخص GDP تنها درآمد کل افراد جامعه را اندازه گیری میکند و نمیتواند تغییر در کیفیت مسکن، غذا، آموزش و بهداشت افراد جامعه را نشان دهد.
بنابراین بسیاری از معیارهای اصلی پیشرفت و توسعه اقتصادی کشورها، در آنچه امروزه تحت عنوان رشد اقتصادی شناخته میشود، نمایان نیست و این مسئله مشکل اصلی شاخص GDP به شمار میرود.
اولین گام در پیشرفت حقیقی اقتصاد، تعریف صحیح پیشرفت و تعیین شاخص های اندازه گیری مناسب است
ساخت یک آینده مناسب در گروی آن است که نگاه صحیحی به شاخص های اندازه گیری پیشرفت و توسعه اقتصادی داشته باشیم.
به طور مثال توجه به از بین بردن نابرابری در جامعه امروز، یکی از مهم ترین درخواست های مردم از حکومت هاست. در حالیکه توجه صرف به افزایش شاخص GDP نه تنها منجر به کاهش نابرابری نمیشود، بلکه وضعیت نابرابری را بدتر خواهد کرد.
برای بهبود شاخص های اندازه گیری پیشرفت اقتصادی، اولین گام تعریف صحیح از پیشرفت و همچنین ثروت افراد جامعه است. در این صورت میتوان به درستی بر مسائلی تمرکز کرد که موجب بهبود وضعیت جامعه می گردند و ثروت حقیقی یک جامعه را افزایش می دهند.
منبع: گاردین