به گزارش مسیر اقتصاد به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد، یکی از چالشهای ایران وابستگی به واردات برخی کالاهای اساسی، مربوط به بخش کشاورزی است. در واقع محدودیتهای منابع اصلی تولید، ضعف فناوریهای بخش کشاورزی و ناهماهنگیهای فرابخشی و سیاستهای اقتصادی باعث وابستگی بخش کشاورزی و صنایع غذایی به واردات کالاهای اساسی شده است.
در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری ( بهمنماه ۹۲)، حدود هشت بند از ۲۴ بند آن به بخش کشاورزی اختصاص دارد و در بند هفت آن، بر تامین امنیت غذایی و ایجاد ذخایر راهبردی با تاکید بر افزایش کمی و کیفی تولید (مواد اولیه و کالا) صراحت دارد. دولت موفقیتهای نسبتا مناسبی در ارتباط با خودکفایی در این بخش داشته است از جمله: ۱- در رابطه با گندم در سال ۹۵، علاوه بر خودکفایی کامل امکان صادرات آن نیز وجود دارد (رکورد ۱۴ میلیون تن تولید گندم در سال ۱۳۹۵)؛ ۲- درصد خوداتکایی برنج نیز از ۲/ ۴۹ درصد در سال ۱۳۸۷، به ۱/ ۶۷ درصد در سال ۱۳۹۴ افزایش یافته است؛ ۳- در مورد گوشت مرغ نیز بهدلیل ظرفیتهای ایجاد شده اکنون مازاد عرضه در داخل وجود دارد؛ ۴- در رابطه با شکر نیز درصد خوداتکایی از ۲/ ۲۵ درصد در سال ۱۳۸۷، به ۷۶ درصد در سال ۱۳۹۴ افزایش یافته است.
اما در برخی از محصولات مانند روغن، ذرت و جو همچنان وابستگی بالایی وجود دارد. با توجه به عملکرد مناسب دولت در زمینه تولید بخش کشاورزی، ارزش واردات کالاهای عمده این بخش نیز کاسته شده است. در سال ۱۳۹۵پنج قلم عمده وارداتی جمعا ۶/ ۳ میلیارد دلار از واردات را به خود اختصاص دادهاند.
این اقلام شامل ذرت دامی (۱۴۴۸ میلیون دلار)، برنج (۶۹۰ میلیون دلار)، کنجاله (۶۰۸ میلیون دلار)، روغن خام (۴۴۷ میلیون دلار) و گوشت (۳۹۰ میلیون دلار) است. در حالیکه در سال ۱۳۸۷ ارزش واردات، پنج قلم عمده محصولات کشاورزی ۹/ ۴ میلیارد دلار است. این اقلام وارداتی به ترتیب شامل گندم (۲۰۸۴ میلیون دلار)، ذرت دامی (۱۰۸۷ میلیون دلار)، برنج (۷۹۵ میلیون دلار)، روغن خام (۴۸۲ میلیون دلار) و کنجاله (۴۷۷ میلیون دلار) بود.
بنابراین بهدلیل روند افزایشی تولید اغلب محصولات اساسی کشاورزی به استثنای دانههای روغنی، روغن و ذرت در سالهای اخیر از میزان وزنی و ارزشی واردات آنها کاسته شده است.
در رابطه با دانههای روغنی نیز نکته مهم این است که شکل واردات از روغن خام و کنجاله با سهم بالای روغن پالم به واردات دانههای روغنی (بیشتر سویا) و فرآوری آن به روغن و کنجاله تغییر یافته است. اولویتبخشی به تولید این محصولات در قالب تدوین برنامههای بلندمدت و میانمدت میتواند زمینه دستیابی به نتایج مثبتی در آینده باشد. از مهمترین اقدامات پیشنهادی در این زمینه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- ارتقای مدیریت آب براساس مدیریت تقاضا و تعادل بخشی سفرههای آب زیرزمینی و آبخوانها (سالانه در كشور ۹۵ ميليارد متر مكعب آب مصرف ميشود كه ۹۲ درصد آن در بخش كشاورزي، ۶ درصد در بخش شرب و خانگي روستايي و شهري، ۵/ ۱ درصد در بخش صنعت و ۵/ ۰ درصد در بخش عمومي و پاركها مصرف ميشود. متوسط مصرف آب جهاني در بخش كشاورزي ۷۰ درصد است كه اين آمار نشان ميدهد ايران ۲۲ درصد بيشتر از متوسط جهاني مصرف دارد)؛
۲- بحث کشاورزی صنعتی و بهکارگیری مقیاس حداقل در مزارع برای جبران مشکلات خرده مالکی؛
۳- توسعه مکانیزاسیون و بهبود سیستمهای برداشت و کاهش هزینه تولید با مشارکت سرمایهگذاران خارجی؛
۴- افزایش بهرهوری عوامل و منابع تولید و استفاده از فناوریهای نوین و بهکارگیری روشهای جدید تولید با هدف افزایش ضریب خودکفایی در محصولات اساسی.
دکتر محمدرضا رضوی
رئیس موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی