۰۲ آذر ۱۴۰۳

رهبر معظّم انقلاب: علاج برون رفت از مشکلات کشور «اقتصاد مقاومتی» است.

شناسه: ۲۰۸۰۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۵ دسته: دیگر رسانه‌ها
۱

اقتصاد مقاومتی به عنوان یک راهبرد در نظام اقتصادی مطرح است. در واقع مقاومت به معنای عکس العمل مناسب مقابله در شرایط سخت و استقامت در مسیر رسیدن به هدف است. در عین حال در مکتب اقتصادی اسلام، اقتصاد هدف نیست ولی وسیله و ابزار ضروری برایپ ادامه حیات دنیوی است.

به گزارش مسیر اقتصاد  نسبت اقتصاد مقاومتی با نظام اقتصاد اسلامی موضوعی است که لازم است روشن گردد که آیا اقتصاد مقاومتی همان نظام اقتصاد اسلامی است یا یک راهبرد یا استراتژی در داخل یک نظام اقتصادی اسلامی است.

اینکه اقتصاد مقاومتی مترادف اقتصاد اسلامی است توسط میرمعزی (۱۳۹۱) چنین رد شده است: اگر مقصود مقام معظم رهبری از اقتصاد مقاومتی همان نظام اقتصادی اسلام است وجهی نداشت که به جای تأکید برتحقق نظام اقتصادی اسلام و بیان ویژگی های آن از اصطلاح اقتصاد مقاومتی استفاده کرده و بر تحقق آن تأکید کند.

از این رو نمی توان اقتصاد مقاومتی را معادل نظام اقتصادی اسلام دانست اما از آن جا که هر نظام اقتصادی دارای مبانی، اصول و روش هایی می باشد به طوریکه مبانی ریشه های فکری و جهان بینی آن نظام اقتصادی را روشن می سازد و براساس آنها یک نظام اقتصادی برای خود اهدافی را مشخص و سپس برای تحقق آن اهداف راهبردهای را تعیین می نماید تا با اجرای آن راهبرد ها بتواند به اهداف تعیین شده دست یابد.

از آن جا که مقام معظم رهبری در سخنان متعددی برضرورت در نظر گرفتن مبانی ارزش ها و دستورهای اسلامی در علوم انسانی و از جمله علم اقتصاد و تدوین الگوی بومی پیشرفت تأکید کرده اند در پرداختن به اقتصاد مقاومتی نیز ضروری است مبانی و اصول اقتصاد اسلامی مطمح نظر قرار گیرد.

نظام اقتصادی اسلام یکی از زیرنظام های اسلام است که در این نظام نیز آموزه های الهی و جهت گیری الهی هدایتگر تفکرات، نگرش ها، گفتمان ها و غیره است. نظام اقتصادی اسلام نظامی است که با به کارگیری قواعد اقتصادی نظام الهی در ارتباط با سایر نظام ها و استفاده از ابزار های اقتصادی وظیفه تأمین، توزیع و مصرف جامعه را بر عهده دارد. این نظام اقتصادی مانند هر نظام اقتصادی دیگر متشکل از سه بخش مکتب اقتصادی، نهاد های اقتصادی و علم اقتصاد است.

در مکتب اقتصادی اسلام فلسفه خلقت، فلسفه حیات، فلسفه آخرت ،سیاست، فقه و فرهنگ وجود دارد و در یک کلام دین به عنوان برنامه زندگی از جانب خداوند می باشد. در مکتب اقتصادی اسلام، اقتصاد هدف نیست ولی اقتصاد وسیله و ابزار ضروری برای بقا و ادامه حیات دنیوی است انسان باید زنده باشد و تأمین شود تا به سوی هدف متعالی اطاعت پرودگار خویش برود(اسدی، ۱۳۹۳).

به عبارت دیگر در مکتب نظام اقتصادی اسلام براساس توحید افعالی خداوند در امور مختلف مؤثر بوده و انسان نیز به عنوان خلیفه الهی عمل می کند و دارای آزادی و البته با پذیرش مسئولیت می باشد درحالیکه در نظام اقتصادی سرمایه داری به عدم دخالت تشریعی خداوند اعتقاد دارند و مبانی فلسفی آن برگرفته از نظام طبیعی است (هادوی نیا،۱۳۸۵)

نهاد های اجتماعی ساختارها و سازوکارهای نظم و همکاری هستند که رفتار گروه های انسانی را در اجتماعات معین راهبری می کنند نهاد های تأثیر گذار بر پدیده های اقتصادی در هر جامعه دو دسته اند:

الف) نهاد های منبعث و برخاسته از ساختار حاکمیت در نظام اقتصادی (نهاد های رسمی)

ب) نهادهای شکل گرفته در جامعه براساس آداب و رسوم و فرهنگ(نهاد های غیر رسمی)

این نهاد ها از هر دسته که باشند زمانی در نظام اسلامی مقبول خواهند بود که حداقل با اصول و ارزش های مکتب اسلام مغایرتی نداشته باشند. در نظام اقتصادی اسلام دین به عنوان یک نهاد اجتماعی رفتار انسان را می سازد یا تغییر می دهد. علاوه بر این دولت و نهاد های دولتی نیز به عنوان یک نهاد مؤثر بسیار اهمیت می یابند که باید به کمک سازوکار های اقتصادی بیاید(اسدی، ۱۳۹۳).

البته در نظام اقتصادی اسلام دولت نقش حمایتگر را دارد و بسیاری از طرح های اقتصادی که دولت به آن اقدام می کند جزء وظایف دولت نیست. بسیاری از امور مانند آموزش، بهداشت، قیمت گذاری و غیره وظیفه دولت نمی باشد وظیفه دولت محدود به نظارت بوده که درگذشته نیز اوقاف اسلامی این امور را به انجام می رساند (قحف،۱۳۸۵).

علم اقتصاد نیز به عنوان مؤلفه سوم نظام اقتصادی ابزار و روش هایی فراهم می آورد تا براساس آن ها تخصیص بهینه منابع محدود برای برآورد کردن هرچه بیشتر نیازهای بشر انجام می گیرد. در واقع علم اقتصاد ابزار بهینه سازی وضعیت اقتصادی افراد و جامعه است از آن جا که علم و عالمی مستقل از ارزشها، فلسفه و فرهنگ نیست علم اقتصاد در نظام اقتصادی اسلام نیز مستقل از ارزش ها و جهان بینی اسلامی نمی باشد و قلمرو جولانگاه علم اقتصاد و کاربرد های آن در حیطه مکتب اقتصادی برگرفته از فلسفه اقتصادی، فلسفه حیات و فلسفه آفرینش الهی است در واقع علم اقتصاد در اسلام مبتنی بر مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی اسلام است (میر معزی،۱۳۸۶).

پس می توان گفت اقتصاد مقاومتی به عنوان یک راهبرد در نظام اقتصادی مطرح است مقاومت به مثابه یک افزونه و صفت به معنای عمل یا عکس العمل مناسب مقابله در شرایط بروز ناملایمات، حوادث، بحران یا تحمل سختی ها و استقامت در مسیر رسیدن به هدف است. از سوی دیگر مقاومت و استقامت برای دستیابی به اهداف به ویژه در سختی ها و بحران ها از دستور ها و توصیه های مؤکد خداوند و دین اسلام است. در این نظام اقتصادی، اقتصاد مقاومتی علاوه بر ابزار های علمی و برنامه ریزی اقتصادی از ظرفیت های اعتقادی و ارزشی نیز بهره گرفته می شود. در واقع اقتصاد مقاومتی بار ارزشی دارد و این بار ارزشی ریشه در جهان بینی توحیدی دارد.

به عبارت بهتر می توان گفت که اقتصاد اسلامی لزوماً مقاومتی است زیرا مکتب اقتصادی در اسلام همواره انسان را به صبر و استقامت توصیه می کند طوری که مقاومت به عنوان تکلیف در جنگ، دفاع و در همه سختی ها از جمله بحران های اقتصادی، کمبود ها و نیاز مندی های ملی می باشد که در این مکتب انگیزه برای ساختن انسان مقاوم وجود دارد زیرا دنیا به عنوان مزرعه آخرت مطرح شده و حیات واقعی و ابدی در جهان آخرت است و بزرگ ترین پاداش بندگی به صبر است و خلاصه اینکه اقتصاد مقاومتی محصول اقتصاد اسلامی است و اقتصاد اسلامی ظرف مناسبی برای اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی است.

دکترحسن علی گرمابی، مدرس دانشگاه فرهنگیان

منابع

· اسدی، علی .(۱۳۹۳). نظام اقتصاد اسلامی الگویی کامل برای اقتصاد مقاومتی. فصلنامه سیاست های راهبردی و کلان، سال دوم، شماره ۵، بهار ۱۳۹۳، صص۳۹-۲۵.

· میر معزی، سید حسین.(۱۳۸۶). موضوع علم اقتصاد اسلامی. فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی، سال هفتم، شماره ۲۸، زمستان ۱۳۸۶.

· میر معزی، سید حسین.(۱۳۹۱). اقتصاد مقاومتی و ملزومات آن (با تأکید بر دیدگاه مقام معظم رهبری). فصلنامه علمی

· هادوی نیا، علی اصغر.(۱۳۸۵). امکان، ضرورت و جایگاه اقتصاد اسلامی(مطالعه تطبیقی با اقتصاد کلاسیک) . فصلنامه اقتصاد اسلامی، سال ششم، پاییز ۱۳۸۵۵.

  1. من از علم اقتصاد چیزی بیشتر از یک ادم معمولی که برای گذران زندگی معاشی تحصیل کرده رو نمیدونم،اما وقتی مثلا میشنوم اقتصاد اسلامی،برایم این سوال پیش میاد که مگه اقتصاد های دیگه ایی هم هست،اصولا اقتصاد هم میتونه مثل مقولات علم اجتماعی،براساس تفکرات جهان بینی باشه یاخیر؟بهرحال اگه چیزی بعنوان اقتصاد اسلامی هست ایا پرداخت وام از سوی بانکها با سودهای بعضا بالای۳۵٪در بانکداری اسلامی چگونه توجیه میشه؟این اقتصادب که باعث میشه تعداد بیشماری هموطنان ما با دهان روزه توی بانکها ربای پولشونو بشمارن وخرج کنن چطور با مبانی اسلام واحادیث رسیده الربا اشد ومن...... توجیه میشه پس یا اقتصاددانان ما چیزی از اقتصاد اسلامی نمیدانن یا اصولأ، چنین موضوعی اجرایی نیست واقعا این سوال برای من مطرح شده ،که اگه اقتصاد دانان کشور ما نتونن اقتصاد اسلامی رو پیاده کنن،پس چه کسی ودر کجا میتونن انذا عملی کنن؟

    ۰۰


جهت احترام به مخاطبان فرهیخته، نظرات بدون بازبینی منتشر می شود. لطفا نظرات خود را جهت تعميق و گسترش بحث ارائه نمایید. نظرات حاوی توهين، افترا و تهمت به ديگران پاک می شود.