مسیر اقتصاد/ هنگامی که دونالد ترامپ در ۲ آوریل تعرفههای جدیدی را اعلام کرد، وضع عوارض ۱۰ درصدی بر همه واردات و تا ۵۴ درصد بر کالاهای کشورهایی مانند چین، ژاپن و حتی متحدان اروپایی، یک حقیقت نگران کننده را تأیید کرد؛ اینکه رویکرد ترامپ در سیاست خارجی ریشه در انزواگرایی و جنگ اقتصادی دارد. این رویکرد «محور آسیایی» ایالات متحده به عنوان راهبرد ویژه به سمت هند و اقیانوس آرام را تضعیف میکند. اگر ایالات متحده امیدوار است نفوذ خود را در منطقه تحت سلطه چین حفظ کند، نمیتواند شرکای مورد نیاز خود را از خود دور کند. اما سیاستهای تجاری ترامپ و تضاد با اتحادهای سنتی دقیقاً همین روند را دنبال میکند؛ اعتماد را تضعیف میکند، زنجیرههای تامین را از هم میگسلد و فرصتی طلایی برای چین جهت تحکیم رهبری در منطقه و فراتر از آن فراهم میکند.
تقویت تجارت منطقهای در پی تصمیم ترامپ
تعرفههای اخیر ترامپ به دشمنان محدود نمیشود. متحدان کلیدی مانند ژاپن (۲۴ درصد)، کره جنوبی (۳۰ درصد) و اتحادیه اروپا (۲۰ درصد) نیز از این تصمیم آسیب دیدهاند. این کشورها شرکای اساسی در راهبرد جامع هند و اقیانوسیه هستند. اعمال تعرفههای گسترده بر آنها در حالی که همزمان انتظار همسویی سیاسی در مهار چین را دارد، پیامی متناقض دارد. تعجبآور نیست که چین به سرعت واکنش نشان داد و تعرفههای تلافیجویانه ۳۴ درصدی وضع کرد و برای تعمیق روابط با کشورهایی که نسبت به رهبری ایالات متحده رویکرد محتاطانه دارند، از شرایط بهرهبرداری کرد. بنابراین، این امر تنها یک موضوع تجاری نیست، بلکه اختلال ژئوپلیتیکی نیز محسوب میشود.
ترامپ استدلال میکند که این تعرفهها برای بازگرداندن عدالت به روابط تجاری ایالات متحده ضروری است. با این حال، بسیاری از کشورهایی که هدف تعرفهها قرار گرفته اند، همانهایی هستند که ایالات متحده برای کمک به محدود کردن بلندپروازیهای منطقهای چین به آنها تکیه میکند.
تنبیه این متحدان از نظر اقتصادی، تمایل آنها را برای حمایت از اهداف راهبردی ایالات متحده تضعیف میکند، بهویژه که گزینههای جایگزین مانند تعمیق روابط با چین یا اولویت دادن به بلوکهای تجاری منطقهای مانند مشارکت اقتصادی جامع منطقهای (RCEP)، پایدارتر و سودمندتر به نظر میرسند. در واقع، تعرفههای ترامپ موجب تسریع حذف آمریکا از زنجیرههای تامین جهانی میشود. کشورهای آسیای جنوب شرقی که در حال حاضر نگران درگیر شدن در رقابت قدرتهای بزرگ هستند، در حال چرخش به منطقه خود هستند. از همین روی، تجارت بین کشورهای آسیایی تحت RCEP رونق میگیرد.
خودکشی راهبردی ایالات متحده در آسیا
در پی سیاست حمایتگرایانه ایالات متحده، اقتصادهای کلیدی جهان به دنبال شبکههای عرضه جدیدی خواهند بود تا وابستگی کمتری به نهادهها و بازارهای آمریکایی داشته باشند. شرکتهای آمریکایی نیز به این امر پاسخ داده و برخی از تولیدات خود را به کشورهای دوست منتقل میکنند. البته برخی دیگر از این شرکتها موقعیت خود را به رقبای فعال واگذار میکنند.
همچنین، از آنجایی که این کشورها بیشتر با یکدیگر و با چین تجارت میکنند، ایالات متحده در توسعه بخشهای نسل بعدی مانند انرژی سبز، هوش مصنوعی، خودروهای الکتریکی و نیمه هادیها با تهدید حذف مواجه است. شرکتهای جهانی بر این اساس تنظیم میشوند و از اکوسیستمهای پایدار، یکپارچه و قابل پیش بینی حمایت میکنند. در این زمینه، تعرفههای ترامپ نه تنها از نظر اقتصادی پرهزینه، بلکه از نظر استراتژیک نیز خودکشی هستند.
به موازات سیاستهای اقتصادی، ترامپ ناتو را تهدید میکند که نیروهای خود را از اروپا خارج میکند، که این امر بیاعتمادی فراآتلانتیک را تعمیق میبخشد. اگرچه این مشکل اروپایی است، اما بسیار فراتر از اقیانوس اطلس بازتاب دارد و همسویی شرکای آسیایی برای مهار چین را تضعیف میکند. هنگامی که به اتحادها به مثابه معامله نگریسته میشوند، اعتبار ایالات متحده آسیب خواهد دید و تمام کشورهای آسیایی نیز این امر را رصد میکنند. اگر ترامپ مایل به ترک ناتو باشد، آیا از تعهدات امنیتی در اقیانوس هند و آرام نیز کنار خواهد رفت؟ این پرسش بر این منطقه سایه افکنده است.
بهره برداری چین از تعرفههای ترامپ
با عقب نشینی ایالات متحده، چین با معاملات تجاری، سرمایهگذاریهای زیرساختی و تصویری از ثبات سیاسی وارد عمل میشود. در حالی که تعرفههای ایالات متحده بازارهای جهانی را در هم میشکند، پکن مولفه مهم «قابل پیش بینی بودن» را به همسایگان منطقهای ارائه میدهد.
در دهه گذشته، چین به طور پیوسته نفوذ خود را از طریق طرح کمربند و جاده، تامین مالی زیرساخت، صادرات فناوری و دیپلماسی واکسن گسترش داده است. این کشور از چندجانبه گرایی دفاع کرده و یک مدل توسعه جایگزین به کشورها ارائه کرده که از مشروط بودن «حقوق بشر» اجتناب و برنامه ریزی اقتصادی تحت رهبری دولت را تشویق میکند. البته، جاه طلبیهای چین به آسیا محدود نمیشود. در آفریقا، آمریکای لاتین و بخشهایی از اروپا، چین خود را به عنوان یک شریک سازگارتر و عملگرا معرفی میکند.
تضعیف محور آسیایی ایالات متحده
برخی از حامیان ترامپ استدلال میکنند که تعرفههای او برای محافظت از کارگران آمریکایی است. اما سابقه تاریخی دلیلی موجب شک و تردید در مورد آن میشود، برای نمونه پس از تعرفههای ماشین لباسشویی در سال ۲۰۱۸، مصرف کنندگان آمریکایی قیمتهای بسیار بالاتری را پرداخت کردند. فراتر از هزینههای مصرف کننده، این امر تاثیرات بلندمدت راهبردی نیز دارد. جداسازی اقتصادی احتمالا در مسیر مبارزات انتخاباتی جذاب به نظر برسد، اما دستورالعملی برای کاهش نفوذ کشور است. با توجه به اینکه کشورها زنجیرههای تامین را به گونهای تنظیم میکنند که ایالات متحده را کنار بگذارد، شرکتهای آمریکایی دسترسی به مراکز نوآوری، بازارهای نوظهور و مواد خام حیاتی را از دست خواهند داد. «محور آسیا» تنها یک استراتژی نظامی نبود، بلکه در مورد گنجاندن ایالات متحده در معماری اقتصادی پویاترین منطقه جهان نیز بود که اکنون، این فرصت در حال از دست رفتن است.
بدون دیپلماسی، ثبات و اتحادهای عمیق، نمیتوان موفقیت محور آسیایی آمریکا را بدیهی تلقی کرد. اما سیاستهای تعرفهای ترامپ، جدایی او از شرکای سنتی و بیتوجهی به چندجانبهگرایی خطر نابودی کامل این محور را در پی دارد.
در نتیجه، میتوان جهانی را متصور شد که در آن ایالات متحده دیگر قدرت تاثیرگذار نیست، بلکه یک قدرت پیرامونی است که به دلیل بازار بزرگ میتوان با آن رابطه داشت، اما دیگر به رهبری آن اعتماد نمیشود. درمقابل، چین ائتلافهای جدیدی ایجاد میکند و گسترش جهانی خود را تعمیق میبخشد.
باید توجه داشت که عقبنشینی آمریکا از رهبری راهبردی، پیامدهای بسیار فراتر از یک دولت دارد. اگر ایالات متحده میخواهد در اقیانوس هند و آرام حضور داشته باشد، باید از رفتارهای مشابه دشمنان با متحدان نیز دست بردارد و شراکتهای سنتی خود را تقویت کند.
منبع: ژئوپلیتیکال مانیتور
انتهای پیام/ تجارت و دیپلماسی